eitaa logo
الهی نامه
235 دنبال‌کننده
428 عکس
255 ویدیو
3 فایل
یاد ده ما را سخنهای دقیق❤ که تو را رحم آورد آن ای رفیق❤ ارتباط با ادمین👇 @Elahe_nameh
مشاهده در ایتا
دانلود
اونجا که مولانا میگه: چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد https://eitaa.com/razoneyaz110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 داستــان جـالـب تـوسـل آیــت الله الٰهـی (برادر علامه طباطبایی ره) به یکی از بزرگان و خوابی که بعد از توسل می بینـد! 🎤حجه الاسلام استاد فاطمی نیا(ره) ___________ https://eitaa.com/razoneyaz110 «»
الهی 🙏 همه سرِ آسوده خواهند ، و حسن دلِ آسوده... https://eitaa.com/razoneyaz110
. 🍃 💡بزرگی تعریف می کرد: 🕊 پشت پنجره فولاد با برخی همراهان ایستاده بودم که توجهم جلب شد به حاجتمندانی که با ریسمان و زنجیر، خود را به پنجره فولاد بسته بودند تا بلکه مورد عنایت حضرت واقع شوند. در همین حال، فردی با لباس کارگری و بسیار ساده و افتاده حال، کنارم ایستاد و شروع کرد به حاجت خواستن از امام رئوف به نحوی که گویا امام علیه السلام را می بیند! 🍃جالب آنکه هر حاجتی را هم فقط یک بار ذکر می کرد و بعد از آن دستی تکان می داد و می گفت «درست شد»! بنده تصور کردم گرفتاریهای روزمره به وی زیادی فشار آورده و هذیان می گوید! اهمیتی نمی دادم تا اینکه برگشت و با اشاره به آن بندگان خدا که خود را به پنجره فولاد بسته بودند، به من گفت : «این کارها را نیاز نداره که! خب حاجتت را بگیر و برو دیگه»! من ندانستم چه جوابی بهش بدم تا اینکه خودش ادامه داد: «آقا داره می بینه دیگه!خب بگیرن و برن دیگه!» 🕊خب البته اصل حرفش که درست بود ولی این حرف مال امثال ماها نیست و خیلی بعید به نظر می رسید که این کارگر ساده و احیانا بی سواد در آن حد و اندازه ای باشد که وقتی حاجتی می خواهد، بگوید و بگیرد و برود! به هر حال نمی خواستم بهش بی اعتنائی کرده باشم یا توی ذوقش زده باشم، بنابر این سخنش را تأیید کرده و گفتم: بله خب، حضرت که مرده و زنده نداره؛ انشاء الله نظر خواهند کرد -گفت : «همینطوره، من هر چی میخوام میام از حضرت میگیرم و میرم و ، والسلام»! 🍃یکی از بستگانم که کنارم ایستاده بود از سخنان او که بسیار ساده انگارانه به نظر می رسید خنده اش گرفته بود و سعی می کرد جلوی خنده اش را بگیرد؛ گفت چی میگه این؟! یه چیزی بهش بده، بره دنبال کارش! من رو کردم به آن کارگر و برای اینکه بهش بفهمانم منم میتونم ادای آدم حسابی ها را در بیارم، بهش گفتم : یه دعائی هم بکن ما آدم بشیم! گفت : خب باید خودت بخواهی! کاری نداره، بیا از حضرت بخواه دیگه! 🕊بعد ادامه داد: «من هر صبح میرم کارگری و تا بعد از ظهر کارگری میکنم برای اینکه یک لقمۀ حلال بذارم سر سفرهٔ زن و بچه ام ؛ از سر کار هم که میام، یک هیأت هم داریم که مرتب میرم و یک یا اباالفضلی میگم و سینه ای میزنم هر وقت هم چیزی لازم دارم میام اینجا یک سلامی به آقا میدم و حاجتم و میگیرم و میرم؛ خدارا شکر هر چیزی هم خواستم بهم داده، دیگه چی میخوام؟» 🍃از سادگی و صفائی که در کلامش بود بعید ندانستم ادعایش صادقانه باشد بنا بر این از فرصت استفاده کرده و سه حاجت را ذکر کردم و ازش خواستم آنها را برایم از امام رضا علیه السلام بخواهد. یکی از آن حوائج شفای مریضی بود که همه از درمانش نا امید شده بودند و انتظار مرگش را می کشیدند و می‌گفتند دعا کنید راحت بشه. حاجت دوم و سوم هم مثل حاجت اول تقریبا صعب الوصول بود به طوری که چندین سال آرزوی استجابتش را داشتیم ولی نتیجه ای نگرفته بودیم. 🕊آن بندۀ خدا با تعجب به من گفت : خب خودت از حضرت بخواه دیگه! دیگه من چکاره ام اینجا؟! و ادامه داد : ببین اینطوری (سرش را کج کرد و دستها را به طرف ضریح حضرت گرفت و گفت:) «آقا به جان جوادالائمه ات، به آقا قمر بنی هاشم که از علقمه نا امید بر گشت ما را نا امید نکن »! بعد رو کرد به من و گفت : بفرما درست شد! داد دیگه! 🍃 در دلم می گفتم خدا شفایت بدهد! ولی دلیلی هم نمی دیدم که تکذیبش کنم! به هر حال با همان سادگی و افتادگی ، از ما خدا حافظی کرد و رفت و ما آمدیم قم و در کمال ناباوری شنیدیم آن مریض بدحال که قبل از رفتن ما خون بالا می آورد و منتظر بودیم تا کی خبر مرگش را بشنویم، به طور معجزه آسائی شفا یافته بطوری که همه را متحیر کرده است! به یک هفته نرسید که آن دو حاجت مهم دیگر هم روا شد! -بعد از این ماجرا همواره در این حسرتم که چرا چیزهای بهتری از آن فرد نخواستم تا از حضرت برام بگیره؟! البته شاید حسرت او هم کمتر از من نباشه؛ که چرا برای آدم شدنم دعا نکرد!😟 ‌ https://eitaa.com/razoneyaz110
💚أَلاَ بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل ها آرام مى گیرد... خدایا ببخش گناهانی که نعمت ها را تغییر میدهد... ببخش گناهانی را که حرمت را میدرد... ببخش گناهانی را که دعا را حبس میکند... ببخش گناهانی که بلا را نازل میکند... یا نور یا قدوس... بخشی از مناجات دعای روحبخش کمیل https://eitaa.com/razoneyaz110
🌺خيلي قشنگه : ازطرف خدا عالم ز برایت آفریدم گله کردی از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم بر بخشش بی منت من هم گله کردی با این که گنه کاری و فسق تو عیان است خواهان توأم، تویی که از من گله کردی هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی صد بار تو را مونس جانم طلبیدم از صحبت با مونس جانت، گله کردی رغبت به سخن گفتن با یار نکردی با این که نماز تو خریدم، گله کردی بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی از عالم و آدم گله کردی و شکایت خود باز خریدم گله ات را، گله کردی.. همیشه شکر گذار خدا باش 👌 «»🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/razoneyaz110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 ۷مهر، روز آتش نشانی و ایمنی در ایران گرامی باد. ♦️۷ مهر، ۱۳۵۹ دشمن بعثی به پالایشگاه آبادان حمله هوایی کرد، آتش نشانان منطقه برای مهار آتش به پالایشگاه رفتند که در حین عملیات خاموش کردن آتش، مجدداً هواپیماهای دشمن اقدام به بمباران پالایشگاه می کنند که منجر به شهادت تعداد زیادی از آتش نشانان می شود. 🌹 نام و یاد تمامی شهدای آتش نشان و درگذشتگان این راه گرامی باد. https://eitaa.com/razoneyaz110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ⭕️ دلنوشتۀ ابراهیم حاتمی‌کیا در پی شهادت سید حسن نصرالله‌ 🔸️سید این احوال دوگانه را چه کنم؟! مگر جامه‌ای جز رخت شهادت بر تو زیبنده بود. کاش سید، مقابلت نشسته بودم و متن سوگنامه را با خودت تمرین می‌کردم. مطمئن هستم هر بار جمله‌ای در وصفت می‌نوشتم با آن گونه‌های سرخ و محجوب، می‌خندیدی و مرا خجالت‌زده می‌کردی. 🔸️سید‍، جگرم سوخت. باورش سخت است که لبنان بدون تو را تصور کنم. سید، بارها در لبنان به عشق دیدارت به انتظار نشستم و سهم دیدارت نصیبم نشد. 🔸️سید، ارابه فرعون را به بازی گرفته‌ام و فریاد می‌کشم صدا، دوربین، حرکت ولی عالم مَجاز من کجا، عالم حقیقی تو و یارانت کجا. من مشغول قهرمان بازی مجاز بودم که خبر آمد سیدحسن نصرالله رفت. 🔸️صدا و دوربین خاموش ولی حرکت تو تا بیت‌المقدس ادامه خواهد داشت. اکنون من مانده‌ام و چشمان گریان آسیه سلام‌الله که مقابل شکنجۀ فرعون برای دست کشیدن از حق منتظر است و او جز هم‌نشینی خدا چیزی نمی‌بیند. 🔸️سید، این قوم فرعونی به گواه تاریخ رفتنی‌اند ولی راه تو و مرام و نگاه مقاومت همچنان ماندنی خواهد بود. من که حاضر نیستم تصویر انگشت اشاره‌ات که به سمت اسرائیل نشانه می‌رفتی را، لحظه‌ای از نظرم پاک کنم و بر پیکر پاره پاره‌ات نظر کنم. سید زنده است. راه مقاومت زنده است. https://eitaa.com/razoneyaz110
بهجت عارفان ره ؛ ضمن اینڪه صدقه مےدهید سوره ناس و فلق را تکرار کنید بر این ذکر نیز مداومت کنید 《لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِالله》 📚 عرفان و عبادت ۳۹۳ ـــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/razoneyaz110 «»