♥️🍃
💥😀 حقیقت روانشناسی در مورد زنان 🔣
1️⃣زنان حس ششم دارند و خیانت را متوجه میشن
2️⃣ بیشتر زن ها بر خلاف تصور آهن پرست نیستند چون خودشون میتوانند مستقل زندگی کنن اما خرج کردن مرد برای زن از نشانه های توجه و احترام به زن است
3️⃣ زنها برای دل خودشون به ظاهرشون میرسند نه فقط برای جلب توجه مردان اونها با آراستگی و مرتب بودن حس بهتری نسبت به خود دارند حتی اگر تنها باشد
4️⃣هر زنی زیبایی خاصی در چهره ش دارد که هیچ زنی در جهان ندارد
💞 🌱
♥️🍃
💥طبعت گرمه یا سرده ❔
طبع سرد ⬇️
🔣یبوست
🔣نفخ و ورم معده
🔣کسل و بی حالی
🔣شکم و پهلو
🔣پوست سفید
🔣کم خونی
🔣سردی دست و پا
طبع گرم ⬇️
🟣میل ج زیاد
🟣پرانرژی
🟣جوش و کهیر
🟣گر گرفتگی
🟣زود رنج و عصبی
🟣عطش دائم آب
🟣خوش اندام
💞 🌱
♥️🍃
۹ نشانه که باعث پیشرفت زندگی و رابطه ات میشه :
- به قضاوت ها اهمیت نمیدی
- هدف و برنامه داری
- برای خودآگاهی وقت میزاری
- از منطقه امنت بیرون آمدی
- چالش ها رو یک فرصت میدونی
- به دنبال یادگیری هستی
- هوشمندانه تلاش میکنی
- وابستگیات به دیگران روبه حداقل رسوندی
- خودت رو قربانی نمیدونی
💞🌱
♥️🍃
بیا باهم این چالش اعتماد به نفس 9 روزه رو انجام بدیم:
1- امروز اگه پاشدی رفتی بیرون برای روز اول سعی کن
حداقل به یک غریبه هم جنس لبخند بزنی.
2- برای روز دوم، اون تمرین یا حرکت ورزشی مورد علاقت رو انجام بده.
3- برای روز سوم، ۵ چیزی که درمورد شخصیتت دوست داری رو لیست کن.
4- برای روز چهارم، با آهنگی که دوسش داری برقص حتی اگه فکر میکنی رقصیدنت افتضاحه!
5- برای روز پنجم، تمرینت اینه که از یه نفر تعریف کنی و
کلی بهش اعتماد به نفس بدی.
6- برای روز ششم، لباسی که دوسش داری رو از کمدت بردار و واسه پوشیدنش دو به شک نشو.
7- برای روز هفتم، چهار پنج تا وسیلهای که ازشون استفاده نمیکنی رو
به یک نفر که بهشون نیاز داره تقدیم کن.
8- تو روز هشتم، این جمله رو هی با خودت تکرار کن:
« من قویام و هیچی قویتر از ارادهی من نیست. »
9- روز نهم کمی سخته، چون تو کل اون بیست و چهار ساعت نباید
هیچ حرف منفیای بزنی یا غیبتی دربارهی دیگران بکنی!
❤️🌸🕊
♥️🍃
❗️ تعهد داشتن در یک رابطه یعنی چی؟
تعهد یعنی در هر لحظه و در هر انتخاب و کاری که انجام میدی، شریک عاطفیت رو در نظر بگیری؛ یعنی تعهد فقط با یه بله گفتن و قبول کردن رابطه اتفاق نمیفته، باید هر لحظه بهش متعهد باشی و خودت رو ثابت کنی
پس تعهد یعنی چی؟
یعنی همیشه برای رابطمون وقت میذارم یعنی تو اولویت زندگی منی یعنی مثل همون روز اول بهت توجه میکنم و عشق میدم، یعنی به خط قرمزهایی که داری احترام میذارم وقتی شرایطم تغییر کنه رفتار و حسم به توتغییر نمیکنه وقتی جایی برم که آدمهای جدیدی هستند بازم اولویت من تویی.
پس تعهد فقط خیانت نکردن نیست، همین که مثل قبل بهش توجه نکنی، براش وقت نذاری، یا به آدمهای دیگه ای اولویت بدی، یعنی داری غیر متعهدانه عمل میکنی
💞🌱
♥️🍃
#سیاست_های_زنانه
🟣 روابط با فامیل
هرجا و هر زمانی دیدی جایی میری که بهت احترام نمیزارن یا جوابگوی محبت هات نیستن خودتو کم کم بکش کنار، و به کاری سرگرم کن مثلا برو کلاسی که دوس داری بعد هم بهونه بیار که کار دارم
🔻بعضی جملات هم خیلی تاثیر گذارن
تو اینجور مواقع اصلا نرید، بعدا بگید:
"ببخشید کار داشتم وگرنه حتما دوست داشتم بیام پیشتون اما نشد."
"یا بگید جسارت میکنم خیلی باهاتون راحتم امروز شرایط مهمانی تو خونه رو ندارم".
هرکی هم باهاتون خوب احوالپرسی نمیکنه عین خودش بشید
تو جمعشون هم زیاد نظر ندین، زیاد نگاهشون نکنید.
مثلا طلاهاشونو میبینی سریع نگو مبارکه یا لباسشونو بزارید آخر وقت بگید یا اصلا نگید.
💞 🌱
♥️🍃
🔴 غر زدن ممنوع
درصورتیکه شما دائما غر بزنید و #گلایه کنید،
فاصله ای ناخواسته بین شما و همسرتان ایجاد خواهد شد و به چرخه ای باطل و غلط تبدیل ميشود که وی را ناچار ميکند تا از شما دوری کند
💞🌱
♥️🍃
نکته های برای ساخت زندگی بهتر
❣صداقت در مقابل سیاست دیگران سادگیست و سیاست درمقابل صداقت دیگران خیانت است
🔸همیشه منتظر حمله ی احتمالی کسی باشیم که به اوخوبی فراوان کرده ایم
🔸رنجیدن با حقیقت بهتر از تسکین با دروغ است
❣پایان یک رابطه را می توان از بی تفاوت شدن حدس زد وگرنه اکثر کشمکش ها و بحثها برای حفظ رابطه است
💞 🌱
-روزمرگی هنری بانوی خونه ִֶ𖧧☁️
لوران به تندی به سمتم چرخید و با عجب پرسید: -نتونستی؟ یعنی سراغ طلعت نرفتی؟ و به تندی دستم رو
لوران
خاتون هنوز گهگاهی به سراغم میومد و روزهام رو با کمکهای خاتون سر میکردم و جلو میرفتم. بعد از سه سال هنوز با سروناز رفاقت میکردم. با اینکه آقاجانش رو با اون فضاحت رد کردم؛ اما هنوز دوستم بود و هوا خواهم. دیگه خبری هم از مراد نبود. حالا دیگه با خیال راحت به لب چشمه میرفتم. کنار آب روون مینشستم و موهای بلندم رو باز می کردم و گیسهام رو با آواز می بافتم. این ماجرا هر بدیای داشت به داشتن این موهای بلند و شبق مانند میارزید.
عماد این روزها خودی و خودیتر شده بود. اونقدر خودی که مثل یه سایه میومد و میرفت. تو این روزها اونقدر بهش وابسته شدم که دل تنگ اومدنش میشم. دل تنگ عماد که به دادم میرسید و هر از گاهی بهم سر میزد. واقعا که مرد خوبی بود. کمکم میکرد و هوام رو داشت. همه فکر میکردن آقا بالا سرمه که مجبوره تو ده دیگهای کار کنه و زنش رو تنها گذاشته. به همین هوا اهالی هم مراقبم هستن و کمکم میکنن. تو دار دنیا فقط یه خاتون و یه عماد برام موندن. عمادی که بعد از فهمیدن اینکه من مقصر این داستان نیستم درهای قلبش رو به روم باز کرده بود.
عماد یاالله گویان روی ایوون نشست و گیوههاش رو به پا کرد. با شنیدن صداش از مطبخ بیرون اومدم.
-اوقور بخیر! کجا به سلامتی؟
-میخوام برم شکار.
نگاهی به آسمون کردم. هوا آفتابی و خورشید وسط آسمون بود. دقیقا وقت شکار بود.
دستهای خیسم رو با دامنم خشک کردم و همونجور که به سمت پله ها میرفتم گفتم:
-دندون رو جیگر بذار، منم میام.
عماد اخمی کرد.
-دختر دست بگیر. نکن ریشنا، شکار که جای زن جماعت نیست.
ابرو تو هم کشیدم. از اول عمرم با تیر وکمون و شکار خرگوش و آهو بزرگ شده بودم حالا عماد یادش افتاده بود که شکار جای زن جماعت نیست؟
جلو رفتم و بالا سرش وایسادم و با انگشت بهش اشاره کردم.
-هوی عماد! این دفعه این حرف رو بزنی خودت دانی و من. مگه شکار زن و مرد داره؟ خودت میدونی که ده تا مرد رو حریفم.
عماد چشم غره ای رفت که بدون اهمیت محکم گفتم:
-صبر کن الان میام. بیام ببینم رفتی، کلاهمون تو هم میره.
-روزمرگی هنری بانوی خونه ִֶ𖧧☁️
لوران خاتون هنوز گهگاهی به سراغم میومد و روزهام رو با کمکهای خاتون سر میکردم و جلو میرفتم. بعد
لوران
بالاخره قبول کرد و منتظر شد. میدونستم که دلش رضا نیست. مرد جماعت نمیتونه قبول کنه یک لچک به سر هم تراز و همپای خودش باهاش جلو بره؛ اما من کسی نبودم که به این راحتی کوتاه بیام. تموم عمر میون مرد جماعت بزرگ شده بودم اجازه نمیدادم هیچ مردی برام کری بخونه.
هر دو سوار اسب شدیم و از روستا بیرون زدیم. حالا دیگه دیدن من و عماد در کنار هم برای مردم روستا و آبادی عادی شده بود. حتی نگاه مردم رو میدیدم که عماد رو بین خودشون قبول کردن.
همین که از روستا بیرون اومدیم، اسبها رو هی کردیم و به تاخت جلو رفتیم. باد بهاری میپیچید و و موهای زیر چهار قدم رو به بازی میگرفت. نگاه عماد رو از پشت سر حس میکردم که گاه و بیگاه روم مینشست و حواسش پرت بود.
به پشت چرخیدم و داد زدم:
-هی عماد! حواست کجاست مرد؟ اینجوری لغز میخواندی؟
اسب رو هی کرد که صدای خندم بلند شد.
-بجنب مرد گنده از یه ضعیفه عقب ماندی؟
و به کفل رعد کوبیدم و نهیب زدم. عماد که به تریج قباش برخورده بود اسبش رو هی کرد و بهم رسید. صدای خندهام بلند شد و میون باد چرخید. عماد شلاقی به اسبش زد و تلاش کرد جلو بیفته. جنگ بینمون جالب و دیدنی شده بود.
بالاخره به جنگل که رسیدیم هر دو دهنی اسبهامون رو شل کردیم. عماد هم کنارم به آرومی جلو میومد. داخل جنگل شدیم. هوا تازه و برگ درختهای سبز چشمامو روشن کرد. دلم آروم گرفت. تیرو کمونم رو در آوردم و برای پیدا کردن شکاری خوب به این طرف و اون طرف نگاه کردم. باید به عماد ثابت میکردم که مرد این راهم و جلوی مردونگیهاش کم نمیارم.
تیر و کمان به دست به آرومی جلو میرفتم که با صدای شیهه اسب عماد چرخیدم. اسب عماد روی دو پا بلند شد. عماد تلاش کرد اصلان رو آروم کنه اما اسب اونقدر بیقرار بود که با یه تکون عماد رو از پشت روی زمین انداخت و به تاخت دور شد. رعد هم شیهه کشید که به تندی از اسب پایین پریدم. صدای ناله ی عماد رو میشنیدم. به سراغش رفتم.
-عماد خوبی؟
♥️🍃
اگر بعد هرکار کوچکے زن و شوهر ازهم سپاسگزاری کنن
زندگی سرشار از عشق و محبت خواهد شد
تشکر کردن را فراموش نکنید!👌🏻
چه پیامکے📲
چه حضوری 😘
و چه در جمع خانوادگی و دوستانه و اقوام
💞🌱
♥️🍃
🔵خانومهایی که دوست دارن احترامشون به جا باشه.
عزیزم خودت به عنوان یک بانو چقدر ارزش برای خودت قائلی؟🤔
🔵آیا از خود گذشتگی رو در این میبینی که بهترین غذا رو سر سفره برای دیگران بریزی و خودت ته قابلمه رو بتراشی؟😳
🔵آیا فکر میکنی اگه لباس کهنه ها رو دور نندازی و بارها تو خونه استفاده کنی خیلی صرفه جویی کردی؟😳
🔵آیا هر وقت ازت میپرسن شما چی میخوری میگی هر چی بقیه سفارش میدن همونو میخورم؟😳
و هزاران مثال اینجوری!!!🤔🤔🤔
🔵بیا از امروز از همین لحظه متفاوت باش. اعتماد بنفستو بالا ببر، نمیخواد بریز و بپاش راه بندازی و اسکناس خرج کنی😜
🔵فقط یک خانوم باش💃
از خودت شروع کن.
همیشه تمیز و مرتب لباس بپوش.👌👌جلو بقیه افراد خانوادت برای خودت وقت بذار.👌👌
🔵خودت بهتر از من میدونی کارایی که باعث پایین اومدن ارزشت میشه ⛔️ممنوع
💞 🌱
💔چرا زندگیمان به طلاق انجامید؟
❤️🩹در پیچ و خمهای زندگی، روابط انسانی نیز مانند خود زندگی دارای فراز و نشیبهایی هستند. تئوری مارک نپ درباره رشد و زوال روابط، به خوبی این مسیر پرفراز و نشیب را ترسیم میکند.
💓این تئوری، روابط را به دو بخش اصلی تقسیم میکند: مراحل رشد و مراحل زوال. در این گزارش، به مراحل زوال یا جدایی میپردازیم که نشان میدهد چگونه روابط به تدریج به پایان میرسند و ذره ذره تا نابودی پیش میروند.
💞 🌱
❌همسران عزیز سعی کنید خطاها و اشتباهات گذشته یکدیگر را یادآوری نکنید مخصوصا اگر آن خطا از طرف همسر شما تکرار نمیشود.
🔹برخی برای حل مشکل، خطایِ همسر را دائما به زبان میآورند و گمان میکنند با تکرار و به رو آوردن، آن مشکل حل میشود. خطای گذشته همسرتان را بیش از حد به رویش نیاورید.
🔹وقتی مسئلهای بیش از حد "تکرار" شود، جایگاه و اهمیت خود را از دست میدهد و به مسئلهای پیش پا افتاده تبدیل میشود. زن و شوهرها باید توجه داشته باشند که در صورت متوسل شدن به این شیوه، ضمن عصبی کردن طرف مقابل، امکان "موفقیت" را نیز از دست میدهند.🔥
💞🌱
🌸🍃🌸
این حرفها رو هیچوقت به دختر خانمها نگید
🧕🏻وقتی میریم خواستگاری از دختر خانم نخوایم دفترچه بیمهشو بیاره تا نشون بده بیماری داره یا نه!
🧕🏻 قبل خواستگاری از خونه پدر دختر که اجارهایه یا مال خودشه نپرسیم؟!
🧕🏻 اینکه اول در مورد قد و وزن دختر خانم صحبت نکنیم قبل اینکه از خلقیات و منش و مرامش بپرسیم.
🧕🏻 اینکه «خوشگل باشه» تنها و تنها ملاکمون نباشه و بقیه چیزا براساس اون تنظیم بشه.
🧕🏻 اینکه یه دختری میخوام واسه پسرم که شاغل باشه و فقط بین معلما و پرستارا و کارمندا دنبال همسر واسه پسرمون باشیم.
🧕🏻اینکه حرفامون باعث بشه دخترا مجبور بشن برن عمل زیبایی انجام بدن تا مورد پسند شازده پسر واقع بشن.
🧕🏻اینکه از دختر خانم هی بپرسیم چرا شوهر نمیکنی؟
⛔️ و خیلی از رفتارها و حرفای دیگه رو نزنیم و اینکه موقع خواستگاری با بد حرف زدن شعور خانوادهای که خواستگاریشون میریم رو هم در نظر بگیریم.
🔸بیایید تمرین کنیم و اگه کسی از اطرافیان اینجوری هست با مهربونی تذکر بدیم.
💞