‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پُرسیـدَم‌لبـآس‌پاسـدآری‌چه‌رنگۍاسـت؟! سَـبزیــآخاڪۍ؟! +خَندیـدوگُـفت:ایـن‌‌لِبـآس‌هاعآدت ڪَرده‌اندیـآخونی‌باشَندیـاگلۍ

🕊روایت عشق: وقتی کوثرش از خواب بیدار میشد و بی قراری می کرد، بغلش می کرد و بلند میشد و می ایستاد بعد دور اتاق راه می رفت و آروم آروم همینطور که تکونش میداد تکرار می کرد: علی،علی،علی،علی.... گاهی چند دقیقه پشت سر هم ذکر علی(ع) رو تکرار می کرد و کوثر دوباره می‌خوابید...❤️ #شهیدانه 🦋#شهید_محمودرضا_بیضائی🌹

‏از مادر شهید حسن باقری پرسیدند: چی شد که پسری مثل آقا حسن تربیت کردی؟! جمله خیلی قشنگی گفتند: نگذاشتم امام زمان در زندگی‌مان گم شود :) #امام_زمان♥

#تلنگرانـہ 🤞🏿 ـ ای‌ڪاش ازما نَپـرسند . . . ! ـ بعدِشھیدان چه‌ڪردید؟!🥀 ـ آخرچه داریـم‌بگوییم !؟ ـ جز، انبـوهی‌از نُقطه‌چین‌ها . . . . !! +تادیرنشده‌همت‌کن‌رفیق🦋

°•لبیک یا مهدی•°: جایگاه‌نمازدردین‌مانند؛ جایگاه‌سر‌دربدن‌است:)' #پیامبر‌مھربانۍ‌ها🌿

#یکم‌دردودل🍃✨ تو میتونی✨ بزنی تو گوشم... آقا اصلا...:) میتونی باهام قهر کنی. بابا رفیق... تو میتونی سرم داد بزنی....:) ولی این جوری!!!🌿 بهت زده نگام نکنی... این جوری برا جاموندنم اشک نریز .. دلت به حال من نسوزه بقیه هستن ✋ تو میتونی بیخیال من بشی ....🚫 ولی نمیشی ...🍂 با تو ام .... حتی اسمی هم نداری که با اون صدات کنم #گمنامی داداش یه چی داره خفم میکنه حاجی یه چی بگو دست منم بگیر ببر راستی منم جامونده شناختی که... #جامونده_میگه🥀 #محب_گمنامـ

『 يَامَنْ‌يَعلَمُ‌ضَميرَالصَامِتينَ... ای‌آنکھ‌خبرداردلِ‌خاموشـے 』 - بسم‌نامت🌿

دخترۍسہ‌سالہ‌بودکہ پدرش‌آسمانے(شھید)شد . . دانشگاه‌کہ‌قبول‌شد،همہ‌گفتند : باسھمیہ‌قبول‌شده'! ولۍ...هیچوقت‌نفھمیدند . ڪلاس‌او‌ل‌وقتےخواستندبہ‌اویادبدهند کہ‌بنویسدبابا؛یک‌هفتہ‌درتب‌سوخت....

وقتے‌حاجتت‌رابہ‌تاخیرمےاندازد، داردچیزبزرگترۍبہ‌تومےدهد.. منتھاتوحواست‌بہ‌خواستہ‌خودت‌هست! ومتوجہ‌نمےشوۍ... تونان‌مےخواهے، اوبہ‌توجان‌مےدهد...(:❤ #حاج‌آقاۍ‌دولابے

خدا جانم از شیعه شناسنامه‌ای بودن خسته‌ام! هارِب مِنکَ اِلَیک.. از قهر تو به لطفت پناه میارم... یا حَسَنَ الصُّحبَه.. ای خدای خوش رفاقت...♥️

و سلام بر او که می گفت: «من خیلی کمتر عطر خریده‌ام زیرا هر وقت بوی عطر می‌خواستم از ته دلم می‌‌گفتم "حسین‌ جان" آن وقت فضا معطر می‌شد» #شهید‌علی‌حیدری #شهیدانہ♥