#پارت_واقعی
_من یه خوابی دیدم حاجی
_انشالله خیره خب؟
چشمام رو بستم و به یاد خوابم افتادم.
_خواب دیدم...پدر جون و مادرجون اومدن دنبالم
_الان کجان؟
_عمرشون دادن به شما
حاجی پشت به من کرد و با صدای بلند و وحشت زده ای گفت:
_یافاطمه زهرا
حاجی هنوز پشت به من ایستاده بود اما یک لحظه حس کردم روی گونه ش قطره ای اشک ریخت!
من نگاهم به اتاقی افتاد که برام تازگیداشت
اتاقی با پرده های سفید و گل های بهاری
صدای حاجی مانع دید زدنم شد:
_بعضی وقتا...دفعه بعدی وجود نداره...
شانس دوباره و وقت اضافه ای نیست..
گاهی فقط الان هست یا هیچوقت.........
خیلی نگرانم کردی دختر خیلی....
نمیذارم این فرصتم از دستم بره و حسرت به دل بمونم..
تا اومدم حرفش رو تحلیل و بررسی کنم حاجی برگشت و....
✨بخوان دعای فرج را 🌺 دعا اثر دارد 🤲
دعا کبوتر🕊 عشق❤️ است و بال و پر🌱 دارد ✨
#امام_زمان
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
🌱 بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم 🌱
۞اَللّهُمَّ۞
۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞
۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞
۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞
۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞
۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞
۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞
۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞
۞طَویلا۞
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شُهداشدنیِعکسوچسبیدنبہدیواراتاقمون، شُهداشدنیہعکسو #زیبایۍپروفایلمون..!
حواسمونهست؟!👀
شهیدشدهیہاسمکہهمہماروبہ
#دوستۍبااونامیشناسن ..
اماتوخلوتفڪرکن،
ماواقعارفیقِشُهداییم؟!💔🚶🏻♂
هرگاھڪهنمازتقضاشد
ونخواندی
دراینفڪرنباشڪه
وقتنمازخواندننیافتی
بلڪهفڪرڪن
چهگناهیرامرتڪب
شدیڪهخداوندنخواست
درمقابلشبایستی🚶♀💔
💎
سلام #امام_زمان ❣
ای امیر عرفه بی تو صفا نیست که نیست
بی تو در آن عرفه عشق و وفا نیست که نیست
ای امیر #عرفه یوسف زهرا مهدی
حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست
#روز_عرفه التماس دعا
#ڪــلامولــۍفـقیـه
روز #عـــــــرفــــہ را قـــدر بدانیــــد
از ظهـر عــــرفـہ تا غـروب عــــرفـہ
ساعات مهمی است؛ لحظه لحظهی
این ساعات مثل اکسیر، مثل کیمیا
حائزاهمیتاست با غفلتنگذرانیم.
شوخی های بر و بچ زمان جنگ رسما شوخی بین مرگ و زندگی بود...😐
باید پی همه چی رو به تنت می مالیدن😂😂😂
#طنز_جبهه
🎉جشن پتو🎉
💊قرار گذاشته بودیم هرشب یکی از بچه های چادر رو توی جشن پتو بزنیم..😝😉
💉یه روز گفتیم:
ما چرا خودمونو می زنیم؟😐🤦♂
💊واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید، گیرش بیاره و بکشونه تو چادر و بقیش رو بسپاره به ما.😝😂🤨
💉به همینخاطر یکی از بچه ها داوطلبانه رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج آقا اومد داخل.😟🤭🥲
💊اولش جا خوردیم..😳
💉اما خوب دیگه کاریش نمیشد کرد.😆🤷♂
💊گفت:
حاج آقا، بچه ها یه سؤالی دارن.🙃😅
💉تا گفت: بفرمایید.
ریختیم سرش و......😊
💊بعد این جریان، یه مدت گذشت.⏰
💉یه روز داشتم از کنار یه چادر رد میشدم، که از بخت بدم یهو یکی صدام زد؛ 😈😶
💊تا اومدم به خودم بجنبم، هفت هشت تا حاج آقا👳♂ ریختن سرم و تا میخوردم زدنم.🥴🤣
💉و یه جشن پتوی حسابی....🥲
#با_هم_بخندیم 😂
❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️
"شهــ گمنام ــیـد"