❈ 🌷﷽🌷❈
امام صادق عليه السّلام فرمودند:🌸
در حمّام ، تكيه نزن ؛ چرا كه چربى كليه ها را ذوب مى كند . در حمّام ، شانه مزن ؛ چرا كه مو را باريك مى كند . سفال(سنگ پا) را به تن ممال ؛ چرا كه پيسى مى آورد . لُنگ را نيز بر صورت خود مكش ؛ چرا كه آبِ روى را مى بَرَد.💎💞✅
لا تَتَّكِ فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يُذيبُ شَحمَ الكُليَتَينِ ، ولا تُسَرِّح فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يُرِقُّ الشَّعرَ . . . ولاتَتَدَلَّك بِالخَزَفِ ؛ فَإِنَّهُ يورِثُ البَرَصَ ، ولا تَمسَح وَجهَكَ بِالإِزارِ ؛ فَإِنَّهُ يَذهَبُ بِماءِ الوَجهِ ؛💎💞✅
شھـداچشمهایشانرابستند
تامازندگیکنیم،بہاحترامچشمهایشان،
چشمهایمانرابازوهوشیارنگہداریم؛
#شهیدانہ🕊🌸
❥@chadoryz
برای تمام رنج هایی که میبری
صبر کن…
صبر اوج احترام به حکمت
#خداوند است…
┄┄┅┅┅❄️ﷻ❄️┅┅┅┄┄
••|🌿🕊|••
*زیــبایی چـیست؟؟*
*☜ زیبایی دختر، شرم و حیاست*
*☜ زیبایی پسر، دین، اخلاق و غیرت است*
*☜ زیبایی قلب، ترس از الله متعال است*
*☜ زیبایی زبان، ذکر الله متعال است*
*☜ زیبایی صورت، عبادت است*
*☜ زیبایی سخن، راستگویی و صداقت است*
*☜ زیبایی عقل، علم و آگاهی است*
*☜ زیبایی زندگی، قناعت است*
*☜ زیبایی علم، مغرور نبودن و تواضع داشتن است*
*☜ زیبایی فقر، شکر گذار بودن است*
*☜ زیبایی مرض، صبر داشتن و آرام بودن است*
قدر زیبایی هامون بدانیم
💚•••|↫ #شهـღـیدانھ
🌺رمان عاشقانه مذهبی #حجاب_من🌺
قسمت #دوازدهم
طاها_ چیه چرا اینجوری نگاه میکنی خنده کردن بهم نمیاد ؟
همینجور با دهن باز و چشمای گشاد شده از تعجب داشتم
نگاهش میکردم
وقتی قیافمو دید دوباره زد زیر خنده حالا نخند و کی بخند
یه دفعه به خودم اومدم
وایسا ببینم این داره به من میخنده؟ اخمام رفت تو هم
_به من میخندی؟
وقتی دید دارم با اخم نگاهش میکنم چند ثانیه دیگه خندید و خودشو یکم جمعو جور کرد ولی هنوز آثار خنده تو صورتش معلوم بود انگار داشت به زور خودشو کنترل میکرد اما قیافه ی جدی به خودش گرفت
طاها_ من میرم یه چیزی بیارم بخورم تو هم اینجا بشین
تا خوب بشی تا من بر نگشتم حق رفتن نداری یادت باشه
با اخم به رفتنش نگاه کردم
_پسره ی سه نقطه،بی ادب،بی تربیت،بی نزاکت .......هشت پا،بیتی تور
همینجور داشتم اینارو پشت سر هم بهش میگفتم که یهو دیدم صدای قهقهه خنده ی یه نفر میاد . برگشتم سمت در
دیدم این پسره طاها با خوراکی های تو دستش هی بالا و
پایین میره و داره غش میکنه از خنده
با جدیت گفتم _ بسه دیگه
ساکت شد و قیافه ی عادی به خودش گرفت اومد جلوتر و یه نایلون که فکر کنم توش خوراکی بود گذاشت رو میزش
اومد کنار تخت ایستاد و گفت میخواد معاینم کنه... بعدشم
دستگاه فشارسنجو اورد و فشارمو گرفت
طاها_ خب حالت
بهترشده بیا اینارو بخور چیز دیگه ای اینجا
پیدا نمیشه دیگه به
همین قناعت کن. یه کیکو آب میوه پرتقالی اورد بازشون کرد گرفت طرفم یکی هم خودش برداشت
_ممنونم
طاها_خواهش میکنم
طاها_ از کی قلبت اینجوریه؟
ناراحت نگاهش کردم بعد سرمو با ناراحتی پایین انداختم
🍀ادامه دارد......🍀
وصلهیناجور:))
🌺رمان عاشقانه مذهبی #حجاب_من🌺 قسمت #دوازدهم طاها_ چیه چرا اینجوری نگاه میکنی خنده کردن بهم نمیاد ؟
🌺رمان عاشقانه مذهبی #حجاب_من🌺
قسمت #سیزدهم
_چند سالی هست نفس تنگی دارم دکترا تشخیص نمیدادن ولی الان چند ماهی میشه که دارو میخورم
طاها_ باید یه نوار بگیری میخوام خودم وضعتو کامل بررسی کنم
_سرمو به علامت باشه تکون دادم
بهتر که شدم بلند شدم برم ولی مجبورم کرد و به زور بردتم تو اتاقی که نوار قلب میگرفتن و از یکی از پرستارای خانم
خواست همین الان ازم نوار بگیره
تا لباسمو پوشیدم اومدم بیرون دیدم داره به نوار قلبم نگاه میکنه جلوش با فاصله ایستادم سرشو بلند کرد گفت
طاها_ نوار قلبت هیچ مشکلی نداره باید یه اکو هم بدی که مطمئن بشم
_باشه میشه زودتر آموزشو شروع کنیم؟
طاها_ البته
بعد از اینکه یکم باهم کار کردیم وقت خونه رفتن شد
از طاها خداحافی کردم رفتم پیش سارا و فاطمه لباسامونو
عوض کردیم راه افتادیم سمت ایستگاه با تاکسی رفتیم
خونه
_سلام
مامان_ سلام اومدی! خسته نباشید
_ممنون
رفتم تو اتاق لباسمو عوض کردم اومدم بیرون دستو صورتمو شستم بعدم حمله کردم سرغذا از گشنگی داشتم میمردم
خب غذامم که خوردم حالا چیکار کنم؟ اممم خب تلویزیون نگاه میکنم
تلویزیونو روشن کردم همینجور کانال هارو عوض میکردم اما هیچی که هیچی
_اه اینم که هیچی نمیده اوف
دوباره کنترل تلویزیونو برداشتم رفتم تو قسمت آهنگام پوشه ی حامد زمانیو آوردم و آهنگ محمد رو انتخاب کردم
عاشق این آهنگش بودم
.....................
اخیی خیلی اروم شدم اصلا کیف کردم، عجب آهنگیه حالا خوبه هزار بار گوش دادمشا بازم ذوق میکنم
یه چند ساعتی همینجور گذشت تا اذان مغرب زد و رفتم نمازمو خوندم بعد اومدم شروع کردم به غذا درست کردن اخه این چندوقت دارم کم کم غذاهارو درست میکنم تا یاد بگیرم
غذا هم خوردیم یکم رمان خوندم گرفتم خوابیدم
🍀ادامه دارد..........🍀