eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.2هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
362 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
چه قشنگ گفت: ✨دیروز دنبـال‌ بودیم و امروز مواظبیم گم نشود... جبهه بوی مےداد و اینجا بو مےدهد...🥀 🌷 https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
ٺنها براے شهدا نیسٺ❗️ مےٺونـے زنده باشـے و سربازِ )_زهـرا‌(س)باشـے💪 اما یہ شرط داره⚠️ باید فقط براے خدا ڪار ڪنـے نه ریا⛔️♥️ یادمون باشه حضرت زهرا گمنام میخره رفقا🕊📿 ↻➣ @rafiq_shahidam
🍃یه استادی داشتیم ، جلسه آخرکلاسش بود چندتا جمله گفت و رفت... +گفت : بچه ها اگه میخوایید عاقبتتون ختم به شهادت بشه ، اگه میخوایید عاقبت بخیر بشید ، اگه میخوایید آرامش رو درک کنید _همه باتعجب نگاهش میکردن! که ادامه داد؛ +تنها راه سعادت دنیوی و اخروی کار کردنه و کاری صد درصد برای خدا نیست مگه اینکه تو و به نیت رضای خدا انجام بشه.. بچه های اگه میخوایید همیشه موفق باشید جز برای رضای خدا کار نکنید و دنبال دیده شدن نباشید ، از کرده های خودتون مغرور نشید و تواضع رو هرگز فراموش نکنید حتی اگه به بالاترین پست و مقام رسیدید همیشه عکس یه شهید رو تو جیب ، کیف یا... داشته باشید و بدونید که نباید شرمنده نگاهش بشید باید راه و رسم درست زندگی کردن رو از این شهدا یادبگیرید و در راهشون ثابت قدم باشید ↻➣ @rafiq_shahidam [•°🌱🌼🦋°•]
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
و تا ابد به آنانڪہ #پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و #بی_مزار بمانند "مد
اسڪناس را دیده اے؟ هر چه تکانش بدهی صدا نمیدهد.👌 صداها براے پول خرد وسکه است☝️. آدم ها هم همینند.😊 دانه درشت هایش بےصدا اند. 💔 همه اجرها در است.👌💔 هرچــــه ،خــــوش‌نــــام‌تــــر💔🍂
☘️ ☘️ 💥قسمت اول : زندگی نامه 🔸 در اول ارديبهشت سال 1336 در محله شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود. او فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔸ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔸حضور در هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود. 🔸در دوران پيروزي انقلاب شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. 🔸ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد. 🔸در وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد. مردانگي او را مي توان در ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه هاي او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي جنگ تداعي مي کند. 🔸در والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي گردان هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. سرانجام در 22 سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد. او هميشه از خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست. خدا هم دعايش را مستجاب كرد. سال هاست كه گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور. بࢪگࢪفتھ‌ازڪتاب‌سلام‌بࢪابراهیم📚 j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هادی❤️ شاید فقط عاشق بداند که، چرا تو گمنامی؟! کاملترین معنا برای عشق، است..🖤 باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🌻 فاتحھ بخون مومن📿 ➣↻https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
🕊• شما را می بینیم دلمان گرم می شود شمایی که سرشار از عشق هستید. عشقی که عطࢪ شهادت دارد...! شھادتی ‌که از جنس است... شھید گمنامی که خریدارش، حضرت زهراۜست.🌱 . •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
‍ 💠 شهدای گمنام، میهمانان ویژه حضرت زهرا(سلام الله علیها)💠 قبل از اذان صبح برگشت. پيكر شــهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهره اش موج ميزد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شــهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال. ميگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات بازي دراز عمليات داشتيم. فقط همين شــهيد جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم. خبر خيلي سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. روز بعد، از ميدان خراسان تشييع با شكوهي برگزار شد. ميخواستيم چند روزي تهران بمانيم، اما خبر رسيد عمليات ديگري در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم. با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوي مســجد ايســتاديم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بوديم. پيرمردي جلو آمد. او را ميشناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالاي ارتفاعات آورده بود. سلام كرديم و جواب داد.همه ســاكت بودند. براي جمع جوان ما غريبه مينمود. انگار ميخواســت چيزي بگويد، اما! لحظاتي بعد ســكوتش را شكســت و گفت: آقا ابراهيــم ممنونم. زحمت كشيدي، اما پسرم! پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره هميشــه خندان ابراهيم رفت. چشــمانش گرد شــده بود از تعجب، آخر چرا!! بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود. چشــمانش خيس از اشك شد. صدايش هم لرزان و خسته: ديشــب پســرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتي كــه ما گمنام و بينشــان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا (س) به ما سر ميزد. اما حالا، ديگر چنين خبري نيست! 🔆پسرم گفت: «شهداي گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه سلام الله علیها هستند!» پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود.به ابراهيم نگاه كردم. دانه هاي درشــت اشــك از گوشــه چشمانش غلط ميخورد و پايين مي آمد. ميتوانســتم فكرش را بخوانم. گمشــده اش را پيدا كرده بود. « ! » 📚سلام بر ابراهیم/ص۱۱۹ 《 کانال
🌴پلاڪش را برای ما جا گذاشت تا روزی بدانیـم از جنس ما بود. هویتش خاکے بود، اما دلش را به آسمان زد...🕊 راز عجیبے است 🌷
یعنی درد... دردے ... یعنے با یڪے شدن... یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے گذشتے... یعنی فقط را دیدی و او را خواستی نه تعریف و را گمنامی یعنی ....... اے کاش همه ے ما گمنام باشیم