eitaa logo
رفیقم سید
409 دنبال‌کننده
743 عکس
196 ویدیو
1 فایل
بسم الله الرحمن الرحيم «رفیقم سید » بهانه‌اى‌ست تا در بزمِ ميهمانىِ خاطرات شهيد مجاهد «سید علی زنجانی»، سرخى يادش را به شبنم ديده بشوييم و با برگ برگ زندگى‌اش، شاخه‌ى معرفتى از خاک به افلاک پيوند زنيم ... خوش آمدید به این مهمانی🌹💌 ●تحت نظرخانواده شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
تا صبح تلاش براي اينكه بريم دنبالش و بياريمش عقب بي فايده بود و فرماندهي موافقت نميكرد! منطقه جوري بود كه نميشد بري و بكشيشون عقب! منتظر شديم صبح شد.. راهي شديم حاجي زنگ زد گفت فلاني سيد رو كشيده عقب داره مياره سريع بهش زنگ زدم قرار گذاشتيم .. رسيدم محل قرار نفس هام شمرده شده بود .. رفيقم دستمو گرفته بود و به كمك اون راه ميرفتم دلم جلو تر از زانوهام ميرفت .. ولي پاهام نميكشيد سريع حركت كنم.. نميخواستم باور كنم..
پلان چهارم
صبح شنبه ده اسفند، درحیاط بیمارستان، مقابل خودرویی خشکمان زد
خودرو پربود پرازپیکرهای مطهر شهدا
درمیان ان پیکرها سید را دیدم روی کمربندش نوشته شده بود سید علی زنجانی امان ازپهلو وکمرش پراز ترکش...
آخ سید، داداش، قربونت، فدات، خیی😭😭
يکهو از خستگی خوابش می‌برد. هميشه آرام می‌آمدم و رویش پتو می‌كشيدم. ولی آن روز پتو را برای روانداز نمی‌خواستیم. روانداز را زیرانداز کردیم برای بلند کردنش و من گوشه آن را در مشت می‌فشردم. اصلاً هنوز نمی‌دانم چه‌طور این صحنه رقم خورد و من نیفتادم. خشک شده بودم. فقط به ريش‌ها و صورت ماهش نگاه می‌کردم. مثل ماه خوابيده بود؛ ماهِ خاكی، ماهِ خونی.
پلان آخر
نمی‌دانم در آن آخرین لحظات بر او چه گذشته بود که همچون جنین در خود پیچیده بود و در لابلای تکه پاره لباس‌های در حال سوختنش با صدای حزین درد آشنا، در کنار همرزمان شهیدش ناله مى‌زد: «يا ضُلع فاطمه» [يا پهلوى فاطمه (علیهاالسلام)]. ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
. سلام دادن به اربابُ روی پای حضرت زهرا جون دادن ))))) . خوشبحالت💔... نوش جونت چون زحمت کشیدی چون نَفْست رو به زحمت انداختی... ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
به نام خدا به یاد خدا برای خــدا🍃