eitaa logo
رفیقم سید
411 دنبال‌کننده
817 عکس
212 ویدیو
1 فایل
بسم الله الرحمن الرحيم «رفیقم سید » بهانه‌اى‌ست تا در بزمِ ميهمانىِ خاطرات شهيد مجاهد «سید علی زنجانی»، سرخى يادش را به شبنم ديده بشوييم و با برگ برگ زندگى‌اش، شاخه‌ى معرفتى از خاک به افلاک پيوند زنيم ... خوش آمدید به این مهمانی🌹💌 ●تحت نظرخانواده شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
زنان خیلی وقت است در این کشور انقلاب کردند.. کجای کارین ؟ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمـــــان دختــرشینا♥🍃 ⃣ آمده ام فقط تو را ببینم.»به کاغذ نگاه کردم؛ اما چون سواد خواندن و نوشتن نداشتم، چیزی از آن سر درنیاوردم. انگار صمد هم فهمیده بود، گفت:«مرخصی ام است. یک روز بود، ببین یک را کرده ام دو. تا یک روز بیشتر بمانم و تو را ببینم. خدا کند کسی نفهمد. اگر بفهمند برگه مرخصی ام را دست کاری کرده ام، پدرم را درمی آورند.»می ترسیدم در این فاصله کسی بیاید و ببیند ما داریم با هم حرف می زنیم. چیزی نگفتم و رفتم توی اتاق. نمی دانم چرا نیامد تو.از همان جلوی در گفت:«پس لااقل تکلیف مرا مشخص کن.اگر دوستم نداری، بگو یک فکری به حال خودم بکنم.»باز هم جوابی برای گفتن نداشتم.آن اتاق دری داشت که به اتاقی دیگر باز می شد.رفتم آن یکی اتاق.صمد هم بدون خداحافظی رفت.ساک دستم بود.رفتم و گوشه ای نشستم و آن را باز کردم. چند تا بلوز و دامن و روسری برایم خریده بود. از سلیقه اش خوشم آمد. نمی دانم چطور شد که یک دفعه دلم گرفت. لباس ها را جمع کردم و ریختم توی ساک و زیپش را بستم و دویدم توی حیاط. صمد نبود، رفته بود.فردایش نیامد. پس فردا و روزهای بعد هم نیامد. کم کم داشتم نگرانش می شدم. به هیچ کس نمی توانستم راز دلم را بگویم. خجالت می کشیدم از مادرم بپرسم خبری از صمد دارد یا نه. یک روز که سرِ چشمه رفته بودم، از زن ها شنیدم پایگاه آماده باش است و به هیچ سربازی مرخصی نمی دهند. پدرم در خانه از تظاهرات ضد شاه حرف می زد و اینکه در اغلب شهرها حکومت نظامی شده و مردم شعارهای ضد حکومت و ضد شاه سر می دهند؛ اما روستای ما امن و امان بود و مردم به زندگی آرام خود مشغول بودند.یک ماه از آخرین باری که صمد را دیده بودم، می گذشت. آن روز خدیجه و برادرم خانه ما بودند، نشسته بودیم روی ایوان. مثل تمام خانه های روستایی، درِ حیاط ما هم جز شب ها، همیشه باز بود. شنیدم یک نفر از پشت در صدا می زند: «یاالله... یاالله...» صمد بود. برای اولین بار از شنیدن صدایش حال دیگری بهم دست داد. قلبم به تپش افتاد. برادرم، ایمان، دوید جلوی در و بعد از سلام و احوال پرسی تعارفش کرد بیاید تو. صمد تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و سلام داد. حس کردم صورتم دارد آتش می گیرد. انگار دو تا کفگیر داغ گذاشته بودند روی گونه هایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق.خدیجه تعارف کرد صمد بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه آمیزی گفت:«ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج آقا و شیرین جان سلام برسانید.»بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.»آن قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق های تو در تویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. لابه لای لباس ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد. .... کپی بدون ذکر لینک ممنوع🚫 می باشد ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
‌ هر صبح به دیدن اباعبدالله می‌رفت، می‌گفت: روزی که امام‌ رو می‌بینم، روزم پر برکت می‌شه... هر دفعه که می‌رفت، می‌نشست پشت در و منتظر می‌موند تا امام، بیان و ببینن‌ش و بره.. یه روز،ناپاک بود،اگر غسل می‌کرد دیر می‌شد و به دیدار اباعبدالله نمی‌رسید.. با خودش گفت میرم، می‌بینم بعد میام غسل می‌کنم.. مثل هرروز دم خانه حسین رفت، نشست تا حضرت بیان.. تا نشست حضرت از پشت در فرمودند: «اگر میاید در خونه‌ی ما پاک و با صدق نیت بیاید..» خیلی خجالت کشید..رفت.. غسل کرد، دید دیر شده و با خودش گفت: حالا من میرم شاید که توفیق دیدار حاصل شد.. به خانه‌ی حضرت که نزدیک می‌شد، دید حضرت دم خانه به حال انتظار جلوی در نشستن... به حضرت که رسید، اباعبدالله بلندشدن، در "آغوشش" گرفتن.. گفتن: از اون موقعی که از در خونه‌ی ما رفتی منتظر نشستم تا برگردی..❤️ «بیشتر از التماس کردن سائل سفره‌ی تو چشم انتظار فقیرست..» اقا جان! «تقدیر ماست دوری از تو هزار حیف.. سگ را نجس نوشته خداوند، چاره نیست..»😭😭 ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی): 🔰«پاداش نقد» 🔻گاهی خدای متعال نسبت به کسانی تفضّل ویژه‌ای میکند و پاداش آنها را که شهادت است به آنها نقد میدهد، بنابراین ارزششان و اعتبارشان میشود چند برابر؛ برای خاطر اینکه از خدای متعال پاداش این مجاهدت را به‌صورت نقد گرفتند. ۱۳۹۶/۱۱/۱۶ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
یارگیری آخرالزمان شروع شده‌! چند نفر؟ چند لشگر؟ میتونی بیاری پایِ کار آقات و شلوغی بازار یوسف باشی؟! ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
🔰«حل مشکلات رزمندگان» 🔻همیشه من را به دیدار رزمنده‌ها می‌برد. گاهی با هم در یک مکان استراحت می‌کردیم؛ ولی او شب‌ها دیر می‌آمد. گاهی دیرآمدنش تا صبح طول می‌کشید. با رزمنده‌ها می‌نشست، حرف‌هایشان را می‌شنید و مشکلاتشان را حل می‌کرد. محال بود مشکل کسی را بشنود، نتواند حل کند و خوابش ببرد. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
توییت یک فعال ضد جنگ آمریکایی برای حاج قاسم: برای همیشه جوان، قهرمانی بزرگ در بهشت ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
سرباز فرمانده 🔹قانون و عقل می گوید مراسم رسمی است. مثل بقیه احترام نظامی بگذار به سرت با سر انگشتهایت اشاره کن که یعنی سرم فدای کشورم... دل و عشق می گوید اما دست بر قلبت بگذار... دل امامت را قرص کن... اشاره کن که کجا زندگی می کند: وأنت حلٌّ بهذا البلد... ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
«إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» توی این قلبی که اندازه‌ی مشت دسته چی میگذره که بارها و بارها خداوند راجع بهش می‌فرماید من میدونم چی تو دلته...من میدونم...من میبینم...من آگاهم...🫀🦋 ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
‏به آقا امام صادق گفت من وقتی پیش شما هستم، حس می‌کنم دنیا برام بی‌ارزشه و مشتاق امور اخروی می‌شم اما وقتی برمی‌گردم تو جامعه، دوباره مشتاق دنیا می‌شم، این نفاقه؟! آقا فرمودن نه! این خاصیت قلب آدمه که گاهی نرمه و گاهی سخت! این اثر وساوس شیطانه! با استغفار جبرانش کن! الکافی، ۴، ۳۲۳ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
شهید سید مرتضی آوینی: 🔰«محراب نماز» 🔻جنگ ما با شیطان از محراب نماز آغاز می‌گردد. محراب از ریشه‌ی «حرب» است، یعنی محراب نماز میدان جنگ ماست. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
🔻هر وقت برای نمازشب بیدار می‌شدم، می‌دیدم سید زودتر بیدار شده است. دیرتر از ما می‌خوابید، ولی زودتر برای نماز بیدار می‌شد و چه نمازی؛ نماز با خشوع و خضوع، همراه با سجود طولانی و گریه؛ گریه‌ای مثل گریه مادرِ داغِ جوان دیده. بعد از نماز به سجده می‌رفت و اذكارى را تکرار می‌کرد؛ «یا الله، یا محمد، یا علی، يا على، يا على» که برای مدتی طولانی تا اذان صبح ادامه داشت. بعد از نماز هم تا طلوع آفتاب این ذکر «یا علی یا علی يا على» را کامل می‌کرد. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
شورش در پایتخت و شهرهای دیگر همزمان ناامن شدن مرزها و سرازیر شدن تروریستها به داخل کشور با همکاری کشورهای همسایه از دست رفتن تمرکز دستگاه امنیتی و نظامی و البته فشار رسانه ای گسترده علیه نظام آنچه خواندید مدل آشوب در سوریه بود اما کور خوانده اید اینجا ایران است ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
🔴 بدون تعارف🖐 داعش که داعش بود وبیشتر خاک عراق وسوریه رو تصرف کرده بود وحتی تو موصل حکومت تشکیل داده بود همه رو ازش پس گرفتیم اونوقت شما لندن نشینا وتجزیه طلب ها و اوباش اجاره ای که حتی نمی تونید توالت ترمینال جنوب رو تصرف کنید واسه ما رجز میخونید؟! ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
تلویزیون داره غربال میشه ماها داریم غربال میشیم دوستامون دارن غربال میشن کانالامون غربال میشن پیجامون دارن غربال میشن. اطرافیانمون غربال میشن. اینجوری همه چی رو مشخص میکنه.... ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
این توییت علی کریمی که هرچی اغتشاش تو ایران شد زیر سراینه اصلا نمی خوام مقایسه کنم ولی حرف دل باید بگم👇
‏علی ها رو با سید علی زنجانی (مدافع حرم) که در سوریه آن هم در میدان شهید شد، بشناسید نه با علی کریمی که تو سوراخ موش قایم شده!
‏علی ما دعا داشت؛ علی آنها ادعا علی ما نیایش داشت ؛ علی آنهانمایش علی ما حیا داشت؛ علی آنها ریا علی ما رسم داشت؛ علی آنها اسم علی ما شهید شد، علی آنها؟! ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
‏علی ما دعا داشت؛ علی آنها ادعا علی ما نیایش داشت ؛ علی آنهانمایش علی ما حیا داشت؛ علی آنها ریا علی ما رسم داشت؛ علی آنها اسم علی ما شهید شد، علی آنها؟! ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
‏سالها زمان لازم بود تا بتونیم سلبریتی‌های وطن‌فروش رو رسوا کنیم، سیاسیون خائن رو پاکسازی کنیم، تجزیه‌طلب‌ها رو تار و مار کنیم، فضای مجازی رو سر و سامون بدیم فتنه‌ی۱۴۰۱ شرایطی فراهم کرد که در زمان کوتاهی همه‌ی اینها رو انجام بدیم بحول و قوه الهی همه چیز به نفع نظام تمام خواهد شد ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
‏سال۶۰ رئیس جمهور خائن فرار کرد رئیس جمهور جدید ترور شد رئیس قوه قضائیه ترور شد نخست وزیر ترور شد رجوی جنگ مسلحانه شهری راه اندخت تجزیه‌طلب‌ها چهار گوشه جنگ راه انداختن خرمشهر در اشغال صدام بود اما نظام سقوط نکرد، اونوقت ۱۴۰۱ می‌خوان با لیدری علی کریمی و فحش و هشتگ براندازی کنن ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سیدعلی زنجانی میگفت :ماپیروزیم، ✌ دعا کن عاقبتم بخیر شود، ورزقم شهادت باشد ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
نترسید ونهراسید اصلا خدا خودش وعده داده فَإِنَّ حِزْبَ اللّه هُمُ الْغَالِبُونَ امت حزب الله ست که پیروز است✌💪
دوشب پارت نذاشتم فردا ان شائ الله جبران میکنم🤝