eitaa logo
رفیقم سید
408 دنبال‌کننده
832 عکس
215 ویدیو
1 فایل
بسم الله الرحمن الرحيم «رفیقم سید » بهانه‌اى‌ست تا در بزمِ ميهمانىِ خاطرات شهيد مجاهد «سید علی زنجانی»، سرخى يادش را به شبنم ديده بشوييم و با برگ برگ زندگى‌اش، شاخه‌ى معرفتى از خاک به افلاک پيوند زنيم ... خوش آمدید به این مهمانی🌹💌 ●تحت نظرخانواده شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
داداشای گلم با ورزش آشتی کردید یانه! تا حالا گفتیم نماز بخون ، قرآن بخون ، شبیه شهدا بشو حالا میگم همه اینا رو داشته باش در کنارش از ورزش کردن اونهم به صورت مرتب غافل نشو زشته بچه مذهبی شکم گنده باشه ها! ورزش کن ، قوی شو ، خوش تیپ باش اما برای رضای خدا و در راه سربازی آقا خرجش کن این گنده لاتا رو میخوای پیدا کنی یا باشگاه بدنسازی هستن یا قهوه خونه 🙁 اونوقت بچه مذهبیامون کجان؟😰 🤕 رفیق هم روحتو بساز هم جسمت رو ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
.
🔴بدون تعارف🖐 جنگ‌رسانه‌یعنی: ‌ -مااگه‌سهوی‌هواپیمابزنیم،جنایت‌کاریم، اوناعمدی‌بزنن‌میشه‌خرابکاریِ‌شرافتمندانه! ‌ -ماحین‌بازداشت‌سهوی‌دستمون‌بخوره‌متجاوزیم، اوناعمدی‌‌دستشون‌بخوره،میشه‌بغلِ‌رایگان! ‌ -مامسلح‌روبازداشت‌کنیم،سرکوبگریم، اونابه‌بیگناه‌ازپشت‌شلیک‌کنن‌میشن‌دلسوز‌وطن! ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمـــــان دختــرشینا♥🍃 ⃣1⃣ اما نوزاد نمی توانست آن را بخورد.دهانش را باز می کرد تا سینه مادر را بگیرد و مک بزند، اما قاشق فلزی به لب هایش می خورد و او را آزار می داد. به همین خاطر با حرص بیشتری گریه می کرد. حال من و کبری بهتر از نوزاد نبود. به همین خاطر وقتی دیدیم نمی توانیم کاری برای نوزاد انجام بدهیم، هر دو با هم زدیم زیر گریه.مادرشوهرم همان شب، در بیمارستان رزن توانست آن یکی فرزندش را به دنیا بیاورد. قل دوم دختر بود. فردا صبح او را به خانه آوردند. هنوز توی رختخوابش درست و حسابی نخوابیده بود که نوزاد پسر را گذاشتیم توی بغلش تا شیر بخورد، بچه با اشتها و حرص و ولع شیر می خورد و قورت قورت می کرد. ما از روی خوشحالی اشک می ریختیم.با تولد دوقلوها زندگی همه ما رنگ و روی تازه ای گرفت. من از این وضعیت خیلی خوشحال بودم. صمد مشغول گذراندن سربازی اش بود و یک هفته در میان به خانه می آمد. به همین خاطر بیشتر وقت ها احساس تنهایی و دلتنگی می کردم. با آمدن دوقلوها، رفت و آمدها به خانه ما بیشتر شد و کارهایم آن قدر زیاد شد که دیگر وقت فکر کردن به صمد را نداشتم. از مهمان ها پذیرایی می کردم، مشغول رُفت و روب بودم، ظرف می شستم، حیاط جارو می کردم، و یا در حال آشپزی بودم.شب ها خسته و بی حال قبل از اینکه بتوانم به چیزی فکر کنم، به خواب عمیقی فرو می رفتم.بعد از چند هفته صمد به خانه آمد. با دیدن من تعجب کرد. می گفت: «قدم! به جان خودم خیلی لاغر شده ای، نکند مریضی.»می خندیدم و می گفتم: «زحمت خواهر و برادر جدیدت است.»اما این را برای شوخی می گفتم. حاضر بودم از این بیشتر کار کنم؛ اما شوهرم پیشم باشد.گاهی که صمد برای کاری بیرون می رفت، مثل مرغ پرکنده از این طرف به آن طرف می رفتم تا برگردد. چشمم به در بود. می گفتم: «نمی شود این دو روز را خانه بمانی و جایی نروی.»می گفت کار دارم. باید به کارهایم برسم.دلم برایش تنگ می شد. می پرسید: «قدم! بگو چرا می خواهی پیشت بمانم.»دوست داشت از زبانم بشنود که دوستش دارم و دلم برایش تنگ می شود.سرم را پایین می انداختم و طفره می رفتم.سعی می کرد بیشتر پیشم بماند. نمی توانست توی کارها کمکم کند. می گفت: «عیب است.خوبیت ندارد پیش پدر و مادرم به زنم کمک کنم. قول می دهم خانه خودمان که رفتیم، همه کاری برایت انجام دهم.»می نشست کنارم و می گفت: «تو کار کن و تعریف کن، من بهت نگاه می کنم.»می گفتم:«تو حرف بزن.»می گفت: «نه تو بگو. من دوست دارم تو حرف بزنی تا وقتی به پایگاه رفتم، به یاد تو و حرف هایت بیفتم و کمتر دلم برایت تنگ شود.»صمد می رفت و می آمد و من به امید تمام شدن سربازی اش و سر و سامان گرفتن زندگی مان، سعی می کردم همه چیز را تحمل کنم.دوقلوها کم کم بزرگ می شدند. هر وقت از خانه بیرون می رفتیم، یکی از دوقلوها سهم من بود. اغلب حمید را بغل می گرفتم. بیشتر به خاطر آن شبی که آن قدر حرصمان داد و تا صبح گریه کرد، احساس و علاقه مادری نسبت به او داشتم. مردمی که ما را می دیدند، با خنده و از سر شوخی می گفتند: «مبارک است.کی بچه دار شدی ما نفهمیدیم؟!»یک ماه بعد، مادرشوهرم دوباره به اوضاع اولش برگشت. صبح زود بلند می شد نان بپزد.وظیفه من این بود قبل از او بیدار بشوم و بروم تنور را روشن کنم تا هنگام نان پختن کمکش باشم. به همین خاطر دیگر سحرخیز شده بودم؛ اما بعضی وقت ها هم خواب می ماندم و مادرشوهرم زودتر از من بیدار می شد و خودش تنور را روشن می کرد و مشغول پختن نان می شد. در این مواقع جرئت رفتن به حیاط را نداشتم. ... کپی بدون ذکر لینک ممنوع🚫 می باشد ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
1
2
3
📢صدامو دارید؟
یکم گپ بزنیم🖐
🔵طی دو سه هفته اخیر، بی سابقه ترین حملات سایبری به کشور انجام شده یعنی وقتی ما حواسمون تو اتفاقات کف خیابون بود 🟡بر و بچه سایبری و امنیتی کشور داشتن این حملات رو دفع می‌کردن از گروه‌های هکری مانند آنانیموس تا عدالت علی و خود واحدهای سایبری سرویس های اطلاعاتی و امنیتی و... همه و همه داشتن میزدن 🔵به جرات میگم جنگ احزابی در فضای سایبری ما در حال انجامه 🟡از طرفی مردم بخاطر پایین بودن سرعت اینترنت و مسدودی برخی شبکه های اینترنتی ناراحت بودن و نهادهای امنیتی باید مراقب میشدن در همین فضا ارتباطاتی برای خرابکاری شکل نگیره 🔵از طرفی هم این نامردها به سیستم‌های دولتی و حتی Domain ها هم رحم نکرده و بی محابا حمله میکنند 🟡خدا میدونه جنگ احزابی که الان در حوزه سایبری داره انجام میشه از صدها برابر فتنه خیابانی مهمتره
🔵به طور مثال عرض کنم اگر خدا نکرده بتونن به سیستم بانکی دسترسی پیدا کنند و هیچکاری هم نکنند، فقط سیستم‌ها رو از کار بیندازند میدونید چه اتفاقی میفته؟ 🟡یا به سیستم برق رسانی کشور دست پیدا کنند و به یکباره برق رو قطع کنند میدونید چی میشه؟ 🔵انصافا بچه های مظلوم امنیتی هم تو خیابون دارن مورد هجمه قرار میگیرن و هم تو فضای سایبر دارن جانانه دفاع می‌کنند 🟡اگر گاها می‌بینید که دسترسی ها رو کم می‌کنند برای اینه که بتونن بهتر. رصد بکنند و دشمن نتونه خرابکاری کنه 🔵واما یه موضوع مهم دیگه دقت کردید خیلی از این بلاگرهای و اینفلوئنسرها و واینرها دارن تو فضای مجازی مثل اینستاگرام میگن که هیچکس سمت اپلیکیشن های داخلی نره میدونید چرا؟ 🟡چون نمی‌خوان اولا بازار خودشون خراب بشه دوما چون دشمن به این فضا این مخاطب نیاز داره 🔵دیدید که در این فتنه اخیر خیلی از پیجهای این بلاگرها در خدمت دشمن دراومد چون اصلا خودشون ساختن برای همین مواقع و الان هم نمی‌خوان این رو از دست بدن چون در اپلیکیشن‌های داخلی هیچ کنترلی روی فالوررها ندارند 🟡به همین دلیل توصیه اکید میکنم برای اطمینان خاطر حتما در یکی از این شبکه های داخلی هم عضو بشید
🔵دیدید که تخریب می‌کنند که اپلیکیشن‌های داخلی تیک سوم داره و فلان.... اینها از خودشون خبر ندارن 🟡حداقل مایی که الان داریم تو این حوزه کار می‌کنیم می‌بینیم که وضعیت امنیت اطلاعت نرم افزارهای خارجی بسیار خرابتره در ضمن کسی که خلافی نکرده و اشتباهی مرتکب نشده حتی اگر تیک سوم هم داشته باشه که نداره چرا باید ناراحت بشه چند درصد مردم مگر خلافکاران که باید بترسند؟ 🔵از طرفی ان شاالله به زودی این کمبود هم حل خواهد شد و شاهد ظهور اپلیکیشن های عالی خواهیم بود 🟡با اطلاع عرض میکنم که نرم افزارهایی که داره تولید میشه هم ردیف و حتی بالاتر از نمونه های خارجی خودشه به امید اونروز... ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
از آيت الله بهجت پرسيدند؛ عجل الله كجاست ؟! فرمودند: دنبال آقا اينور و آنور نگرديد آقا در مواظب باشيد بيرونش نكنيد... ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
🕊💔 یعنی میشه با خودکارِ سبز دور اِسممون خط بکشه ؟ بگه اینم نگه داریم شاید بدرد خورد شاید گناهاش امون داد :) شاید برگشت پیش مون... .. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴زیادی گوش کنین👂 ↵ من اگر الآن توی این وضعیت، حرف بزنم و دفاع کنم، برام بد میشه ❗️ دقیقاً از کی می‌ترسی الان؟ ↵ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
زمان سلام دادن به معصومین به امام زمان که می‌رسید آخرش میگفت: از طرف تمام شیعیان شرمندَتَم آقای زمان💔
روز جمعه امام زمان بیشتر ازتون توقع دارن✋🏿 امروز روز پسر حضرت مادرِ:)) زیارت "آل یس" با معنی رو فراموش نکنی بخونی... ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
عمامه تاج سر یکی ازبچه های رفقا🥰😅 ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
: 🔻پروردگارا؛ مرا اخلاص پايداری در جنگ عطا كن؛ تا به خاطر دوست داشتن «تو» ثابت‌قدم بمانم و نه به خاطر ترس از رسوايی و نه از روی طمع در مشهور شدن. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
از شنبه براندازی رسیدن به ج.ا ۲۲ بهمن رو نمیبینه آفرین پیشرفت خوبی بود😏
به جهنم که به رهبر ما اعتماد نداری! ‏اسد اعتماد کرد سر جاش موند؛ عراق اعتماد کرد پیروز شد؛ پوتین پنج بار به دست بوسی این مرد اومد و کاری کرده تو حالا توی سوراخ موشی! هرکس به آمریکا اعتماد کرد سقوط کرد! ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
براندازی و روشهای اون داره وارد فاز خطرناکی می‌شه! ❗️ انقد رسانه ملکه سوژه براندازی کم آورده مجبوره خزعبل پخش کنه😂😆😆 ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin