eitaa logo
رفیقم سید
408 دنبال‌کننده
751 عکس
201 ویدیو
1 فایل
بسم الله الرحمن الرحيم «رفیقم سید » بهانه‌اى‌ست تا در بزمِ ميهمانىِ خاطرات شهيد مجاهد «سید علی زنجانی»، سرخى يادش را به شبنم ديده بشوييم و با برگ برگ زندگى‌اش، شاخه‌ى معرفتى از خاک به افلاک پيوند زنيم ... خوش آمدید به این مهمانی🌹💌 ●تحت نظرخانواده شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه ها قرآن بزارید جیبتون نگفتم قرآن تو موبایلت .. قرآن بذارید جیبتون،اذیت شدی قرآن بخون ، خسته شدی،قرآن بخون غصه دار شدی قرآن بخون کلافه شدی،قرآن بخون .. وقتی قرآن میخونی انگار خدا داره باتو حرف میزنه :) ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
+میدونۍ روز قیامت چۍ از همه دردناکتره ؟! . . _اینکه خود واقعیت همـون‌‌ مخلصه بیاد‌ وایسه جلوت بگه : تو‌ قرار‌ بود‌ من‌ بشۍ چۍ کار‌کردۍ با خودت ، با عمرت؟! ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
🌴‍‌زمینى بودند اما زمین گیر نبودند آسمانياڹ دستهايماڹ به سمت آسماڹ بلنداست .. مارا نيزدرڪنارخودجاى دهيد ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
بـہ‌ شـهدا‌ وابـستہ شـوید بـا آن هـا آشـنـا شـوید و با آنـان صـحـبـت ڪنـید از حـال و روزٺـان آن هـا را بـاخـبـر ڪنـید ... ڪہ آن هـا زنـده انـد ... ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
وقتی نگاهت به من دوخته شده مگر میتوان دست از پا خطا کرد؟ تو هم هم کمکم کن گناهی که رفاقت با تو و امام زمانم را خدشه دار میکند کنار بگذارم... | ‌ ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
🍃🌺 مشکلات هم تاریخ انقضاء دارند.. پس هر وقت دچار سختی و مشکلات شدی این آیه رو زیاد با خودت تکرار کن.. سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺯﻭﺩی ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺗﻨﮕﻨﺎ ، راحتی ﻭ ﮔﺸﺎﻳﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ 📖 سوره طلاق آیه 7 ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
🪴 اوخیلی مراقب چشمهایش بود را میگویم:) ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
هر چیزی را نگاه نکن دیدن مثل غذا خوردن است هر چیزی را که می بینیم، با تمام آلودگی ها و پاکی ها وارد روح ما می شود و به سادگی بیرون نمی رود! ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
بح به اون نمازی که دعای آخرش اللهم عجل لوليك الفرج باشه:))
اگه میخوای ببینی یه آدمی به درد رفاقت میخوره یا نه، ببین نمازش چطوریه!❗️ آدمی که خودشُ از خدا دریغ کنه و قیدِ خدارو بزنه، چطوری میتونه واسه تو رفیقِ خوبی باشه؟!💔 ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
🗞شهید مدافع حرم سید علی زنجانی به روایت همرزمان: 🔻از اینکه ماموریت تمام شد دلگیر بودم و بغضی میان گلویم گره خورده بود. دلتنگ بودم. این همه وقت مهمان بی‌بی بودیم و چه لحظه‌هایی بر ما گذشت. برای آخرین بار راهی حرم شدم که زیارت کنم. كوله‌پشتی‌ را برداشتم و به ماشين رسیدم. «سید علی» هم با جمعى چهار-پنج نفره از دوستان منتظر بودند که با هم تا دمشق همراه شویم. مسير شام است و هر بهانه‌اى كافى بود که به یاد سه‌ساله‌ی حسین (عليه‌السلام) بغض‌ها بشکند و نفس‌ها آه شود. آن‌قدر كه در بين راه، خورشيد هم از شنيدن نواى عاشورایی که در ماشین پیچیده بود، غربتِ نیزه‌سواران را تاب نياورد؛ قامت كمان بر افقِ جاده خون گریه كند و آرام‌آرام محو شود. 🔸به دمشق که رسيدیم، شب همه‌جا سایه افکنده بود. شاید هم براى همدلى از همان غبار اندوهى كه بر صورت خرابه نشسته بود، رخت سیاه بر تن پوشانده بود. بعد از عبور از دیواره‌های سنگی و بلند، در انتهاى كوچه پس‌كوچه‌های باریک و تو در تو، چشم‌مان بر گنبد سفید حضرت رقیه (سلام‌الله علیها) منوّر شد. شب‌ها درهای حرم را می‌بندند و اجازه ورود نمی‌دهند. محافظت این آستان را لبنانی‌ها عهده‌دار هستند؛ جوانانی غیور که نسل به نسل در مكتب ابوذر غفارى، حبّ على (عليه‌السلام) را در سينه نشانده‌اند و این شد که «سيد على» با لهجه مادرى‌اش با آن‌ها هم‌كلام شد و براى ورود به حرم رضایت‌شان را جلب کرد. سلاح‌هايمان را تحويل دادیم. با ورود به صحن و عبور از حیاط كوچک این آستان مقدس به ضریح مطهر رقیه بنت الحسین (علیهما السلام) رسیدیم. با ديدن صحن و سراى حرم، حلاوت زیارت براى‌مان دوچندان شد. «سيد علی» به من مى‌گفت: «به خاطر پاكى و طهارت توست كه امشب توفيق زيارت پيدا کردیم و درهاى حرم را برای ما باز كردند». 🔸در آستانِ منوّر سه‌ساله دل‌ها غم داشت و دیده‌ها اشک و انگار ثانیه‌های محنت‌بار، صفحات ضمير را می‌سوزاند. همرزمان یک به یک تعارف مى‌كردند تا يک نفر برای جمع روضه‌اى بخواند و عرض توسلى كند؛ اما کسی قبول نمی‌کرد. صوت مداحى از تلفن همراه در خلوت حرم پيچید. اشک‌ها كه جارى شد، ساداتى از جمع شروع کرد به روضه خواندن. «سيد على» را همه خوب مى‌شناختند. اهل اشک بود، ولى نه در منظر عموم. در خفا بسيار گریه می‌کرد؛ و در مجالس عمومى خودش را كنترل مى‌كرد تا اشک‌هایش كمتر بروز و ظهور داشته باشد. اما آن شب شدت اشک‌هایش در فضای حرم تکثیر شد و گريه‌هایش در جمع، بى‌سابقه بود. روضه كه به سمت دست عدو مى‌رفت، سرش را آرام به سوی ضريح خم مى‌کرد و انگار شعله‌اى تا عمق جانش زبانه می‌کشید. آن شب با تمام خاطراتش به پايان رسید. من به ايران برگشتم و جمع دوستان دوباره به حلب بازگشتند. «سيد على» حدود يک هفته بعد از آن شب به جبهه رفت و در طالحیه به شهادت رسید. 🔺پس از شهادت «سید علی»، زواياى خلوت حرم یک‌بار ديگر در ذهنم مرور می‌شد؛ درهاى بسته‌ی حرم و ضرورت تأمين امنيت حرم، زيارت خصوصى در این بارگاه مقدس را غيرممكن مى‌كرد. اما طفل سه‌ساله حسين (عليه‌السلام) آن‌شب به خاطر يک شهيد [سید علی] بنده‌نوازى کرد و آستان عرشى‌اش را به روی‌مان گشود تا سربازش آرزوی زیارت بر دلش نماند و اين مأموريت را بدون زیارت به پايان نرساند. انگار رقیه‌ی سه‌ساله (عليهاالسلام) هم می‌دانست که اين آخرين اشک‌ها و سوزدل «سید علی» است و قرار است هفته بعد لايق مدال شهادت شود. ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
سال پیش که برای اجرای سلام فرمانده۱ راهی استادیوم شدی، فکرشم نمیکردی که تو سلام فرمانده۲ اسمتو ببرن ، نه :)؟ ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
اونجا فکرشم نمی‌کردی شهید میشی:) هیچکدوم از اون ۱۰۰هزار نفر نمی‌شناختنت.. ولی الان.. آرمانِ عزیز شدی واسه همه💗
‏آقا امام صادق فرمودن اگر در زمان قائم آل محمد بودم، تمام عمرم رو وقف خدمت به ایشان می‌کردم. الغيبة، ۱، ۲۴۵ ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
سَرِ میزِ مُعـٰامِلہ‌ بـٰا خُدا، اَگہ‌ دِلِت‌ رو بـٰاختی، هَمہ‌ چی رو بُردی!(꧇ دِلبـٰاختِگی بَرای خُدا یَعنی بیمہ‌ شُدنِ‌ هَمہ‌ی لَحظـٰاتِ‌ زندِگی...! ♥️ ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
💌 عجیب است گاهی ما به کسی که در پُست و مقام یا ثروت از ما پیشی گرفته حسادت میورزیم اما هنگامی که کسی: در صف اول نماز یا در حفظ قرآن ازما پیشی گرفته، غبطه نمیخوریم و علت آن بسیار واضح است و آن عشق به دنیا و فراموش نمودن آخرت است. ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
🌱همه ما داریم از سهمیه شهدا استفاده می‌کنیم. خانواده‌مون، سلامتی‌مون، دین‌مون حتی نفس‌مون به خاطر شهداست. ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
باخدایی‌که‌ا‌زخودت‌به‌خودت نزدیک ‌تره ! ویکی‌از‌القابشم‌رفیق‌هست رفیق‌شو‌ باهاش‌حرف‌‌بزن ازش‌کم‌نخواه‌ ... والا‌زشته‌بری‌کم‌بخوای خودشو‌از‌خودش‌بخواه ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
هر کس عزیزِ خدا شد عزیزِ همگان میشود ؛ عزت دستِ خداست کجا دنبالش میگردی ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
یاد‌حرفاۍ‌قشنگ‌‌حاج‌حسین‌یڪتا‌افتادم‌ میگفت‌بچہ‌هانمیرید،اگہ‌بمیرید‌بہ‌جسدتون‌ دست‌نمیزنن‌میگن‌غسل‌میـت‌دارھ'! ولي‌اگھ‌شہیدبـشید؛سرتیکہ‌ڪفنتون‌ دعواست:)'💔 ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
دیده ایم که تک سایزها را به حراج میگذارند،.. به خاطر مشتری کم شان ولی تک سایز شهادت را مزایده ای میفروشند، هر کسی بابت اش بهای بیشتری بدهد، میدهند اش به او، بیشترین بها، که عبارت خوبی نیست، به جایش مینویسم تمام دار و ندارش ‌══════°✦ ❃ ✦° @refigham_seyed
💔 مباد آخر سالی نگاهِ مان نکنی رهایمان کنی و سر به راه مان نکنی