درمیان ان پیکرها سید را دیدم روی کمربندش نوشته شده بود سید علی زنجانی
امان ازپهلو وکمرش پراز ترکش...
يکهو از خستگی خوابش میبرد. هميشه آرام میآمدم و رویش پتو میكشيدم.
ولی آن روز پتو را برای روانداز نمیخواستیم. روانداز را زیرانداز کردیم برای بلند کردنش و من گوشه آن را در مشت میفشردم. اصلاً هنوز نمیدانم چهطور این صحنه رقم خورد و من نیفتادم.
خشک شده بودم. فقط به ريشها و صورت ماهش نگاه میکردم. مثل ماه خوابيده بود؛ ماهِ خاكی، ماهِ خونی.
نمیدانم در آن آخرین لحظات بر او چه گذشته بود که همچون جنین در خود پیچیده بود و در لابلای تکه پاره لباسهای در حال سوختنش با صدای حزین درد آشنا، در کنار همرزمان شهیدش ناله مىزد: «يا ضُلع فاطمه» [يا پهلوى فاطمه (علیهاالسلام)].
══════°✦ ❃ ✦°
@refigham_seyed
.
سلام دادن به اربابُ
روی پای حضرت زهرا
جون دادن )))))
.
خوشبحالت💔...
نوش جونت چون زحمت کشیدی
چون نَفْست رو به زحمت انداختی...
══════°✦ ❃ ✦°
@refigham_seyed
نسبت به همدیگه بیتفاوت نباشید!
مومن، غم خوارِ مومنِ دیگهست..
میبینه گرفتاره ولش نمیکنه؛
میبینه کارش گیره تنهاش نمیذاره!
دستشو میگیره.. در حدِ وسعش گره از
جلو پاش برمیداره..
اگه ناراحته میخندونتش و اگه خوشحاله،
باهاش شادی میکنه..
جوری نباشیم که فقط توی دایرهی دیدِمون
خودمون جا بگیریم و بقیه جایی نداشته باشن.
اگه هم همچین کسی تویِ زندگیت نداری،
خودت برایِ بقیه پناه باش تا خدا هم
باهات معامله کنه و پناهِ تو باشه.
══════°✦ ❃ ✦°
@refigham_seyed
به آدمهایی که از خوشحالی
شما شاد میشوند
و از ناراحتی شما غمگین
توجه خاص داشته باشید
آنها کسانی اند که
سزاوار جایگاهی ویژه در قلب شما هستند...
#شهید_سید_علی_زنجانی
══════°✦ ❃ ✦°
@refigham_seyed