eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
303 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام همراهان عزیز روزتون خوش امروز با معرفی شهید شهید_سیدنورخدا_موسوی وقت در خدمتتون بودیم ان شاءالله ک دستمونو بگیرن 🙏🙏🙏 در صورت انتقاد پیشنهاد با آیدی زیر در خدمتتون هستیم 👇👇👇 @zahra_mab_62
ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد ... هرکس مرد این راه است بسم الله ... هرکس نیست خداحافظ … به بهانه 14 تیرماه سالروز ربوده شهدن #شهید_احمد_متوسلیان ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
فرمانده_دلها سرما پسرک را کلافه کرده بود سر جایش درجا می‌زد ته تفنگ می‌خورد زمین و قرچ قرچ صدا می‌داد. ماشین تویوتا جلوتر ایستاد احمد پیدا شد و گفت : تو مثلاَ نگهبانی این جا؟ این چه وضعشه؟ یکی باید مراقب خودت باشه می‌دونی این جاده چقدر خطرناکه؟ دست هایش را توی هوا تکان می‌داد مثل طلب کارها حرف می‌زد و می‌آمد جلو. ببینم تفنگتو. تفنگ را از دست پسر بیرون کشید. چرا تمیزش نکرده‌ای؟ این تفنگه یا لوله بخاری! پسر تفنگ را پس گرفت و مثل بچه ها زد زیر گریه. تو چطور جرئت می‌کنی به من امر و نهی کنی! می‌دونی من کی‌ام؟ من نیروی برادر احمدم اگه بفهمه حسابتو می‌رسه !!! بعد هم رویش را برگرداند و گفت : اصلاَ اگه خودت بودی می‌تونستی توی این سرما نگهبانی بدی؟ احمد شانه هایش را گرفت و محکم بغلش کرد. بی صدا اشک می‌ریخت و می‌گفت : تو رو خدا منو ببخش پسر تقلا می‌کرد شانه هایش را از دست های او بیرون بکشد. دستش خورد به کلاه پشمی احمد. کلاه افتاد و احمد را شناخت . سرش را گذاشت روی شانه‌اش و سیر گریه کرد ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 روزی حاج احمد در پادگان دوکوهه مشغول تعارف کردن شیرینی به رزمندگان بودن🍰 یکی از رزمنده ها یه شیرینی برداشت و گفت: مرسی😊 حاج احمد خیلی عصبی شد و برای تنبیه اون رزمنده بهشون دستور دادن که چند دور دور پادگان سینه خیز بره.🙂🙃 وقتی اون رزمنده علتش رو پرسید، حاج احمد جواب دادن: دیگه از کلمه ی بیگانه استفاده نکن.👌 پ ن: روزها و شب هامون با کلمات بیگانه میگذره، اگه الان حاج احمد اینجا بودن مطمئنا به هممون سینه خیز میدادن، اما بیاین خودمون به رسم مردانگی حاج احمد دیگه از کلمات بیگانه استفاده نکنیم حتی یه کلمه به کوچیکی مرسی.✌️✌️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
#رمان #عاشقانه_مذهبی #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #نویسنده:سیدمهدی بنی هاشمی #قسمت_بیستم #قسمت_بیستویکم #سید_مهدی_بنی_هاشمی #کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده #منبع👇 💟INsTa:mahdibani72 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
. . . . . یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😑 . بفرمایین ...اختیار ما هم دست شماست خانم 😊 . حیف مهمون بود وگرنه با اباژورم میزدم تو سرش😐😆 . . وارد پذیرایی شدیم و مادر احسان سریع گفت وایییی چه قدر به هم میان..ماشا الله...ماشا الله 😊 . بابام پرسید خب دخترم؟! . منم گفتم : نظری ندارم من😐😐 . مامانم سریع پرید وسط حرفمو گفت بالاخره دخترها یکم ناز دارن دیگه..باید فک کنن😊 . مادر احسانم گفت : اره خانم😊...ما هم دختر بودیم میدونیم این چیزارو😉😄 عیبی نداره 😁 پس خبرش با شما . خواستگارا رفتن و من سریع گفتم لطفا دیگه بدون هماهنگی من قراری نزارید 😐 . مامان: حالا چی شده مگه؟؟خب نظرت چیه؟! . -از اول که گفتم من مخالفم و از این پسره خوشم نمیاد 😑 . و حالا شروع شد سر کوفت بابا که تو اصلا میدونی چه قدر پول دارن اینا؟! میدونی ماشینشون چیه؟! میدونی پدره چیکارست؟!میدونی خونشون کجاست؟!😡 . -بابای گلم من میخوام ازدواج کنم نمیخوام تجارت کنم که😐 . -آفرین به تو...معلوم نیست به شما جوونا چی یاد میدن که عقل تو کله هاتون نیست😐 . -شب بخیر..من رفتم بخوابم 😐 . . اونشب رو تا صبح نخوابیدم😕 تا صبح هزار جور فکر تو ذهنم میومد 😐 یه بار خودم با لباس عروس کنار سید تصور میکردم 😊 اما اگه نشه چی؟!😔 یه بار خودمو با لباس عروس کنار احسان تصور میکردم 😐 داشتم دیوونه میشدم😕 از خدا یه راه نجات میخواستم خدایا حالا که من اومدم خب سمتت تو هم کمکم کن دیگه😔 . . فرداش رفتم دفتر بسیج.. یه جلسه هماهنگی تو دفتر اقا سید بود...اخر جلسه بود و من رفته بودم توی حال خودم و نفهمیده بودم که زهرا پرسید: . -ریحانه جان چیزی شده؟!😯 . -نه چیزی نیست😕 . -سمانه که از خواستگاری دیشب خبر داشت سریع جواب داد چرا ...دیشب برا خانم خواستگار اومده و الان هوله یکم😄😄 . -زهرا :ااااا...مبارکه گلم...به سلامتی😊 . تا سمانه اینو گفت دیدم اقا سید سرشو اول با تعجب بالا آورد ولی سریع خودشو با گوشیش مشغول کرد بعد چند بار هم گوشی رو گرفت پیش گوشش و گفت: . لا اله الا الله...انتن نمیده 😡 و سریع به این بهونه بیرون رفت😕 . دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم😐 . . . . منبع👇🏻 Instagram:mahdibani72 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
. . . . . دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم😕 . با سمانه رفتیم بیرون و اقا سید هم بیرون در داشت با گوشیش حرف میزد...تا مارو دید که بیرون اومدیم سریع دوباره رفت داخل دفتر 😐 . . من همش تو این فکر بودم که موضوع رو یه جوری باید به اقا سید حالی کنم😕 باید یه جوری حالیش کنم که دوستش دارم😞 ولی نه...من دخترم و غرورم نمیزاره😕 ای کاش پسر بودم😔 اصلا ای کاش اونروز دفتر بسیج نمیرفتم برای ثبت نام مشهد😔 ای کاش از اتوبوس جا نمیموندم😞 ای کاش...ای کاش😔 . ولی دیگه برای گفتن این ای کاش ها دیره😞 . . . -امروز اخرین روز امتحانهای این ترمه . زهرا بهم گفت بعد امتحان برم آقا سید کارم داره.. . -منو کار داره؟!😯 . -آره گفته که بعد امتحان بری دفترش . -مطمئنی؟!😯 . آره بابا...خودم شنیدم . بعد امتحان تو راه دفتر بودم که احسان جلو اومد . -ریحانه خانم . -بازم شما؟! 😯😡 . -اخه من هنوز جوابمو نگرفتم😕 . -اگه دیشب جلوی پدر و مادرتون چیزی نگفتم فقط به خاطر این بود احترامتون رو نگه دارم وگرنه جواب من واضحه😐لطفا این رو به خانوادتون هم بگید . -میتونم دلیلتون رو بدونم؟؟😯 . -خیلی وقت ها ادم باید دنبال دلش باشه تا دنبال دلیلش😐 . -این حرف آخرتونه؟!😕 . -حرف اول و آخرم بود و هست 😑 . وبه سمت دفتر سید حرکت کردم و اروم در زدم😊 . . -رفتم توی دفتر و دیدم تنها نشسته و پشت کامپیوترش مشغول تایپ چیزیه. . منو دید سریع بلند شد و ازم خواست رو یکی از صندلیهای اطاق بشینم و خودش باز مشغول تایپش شد.😐 . (فهمیدم الکی داره کیبردشو فشار میده و هی پاک میکنه)😑 . -ببخشید گفته بودید بیام کارم دارید😯 . -بله بله . (همچنان سرش پایین و توی کیبرد بود )😡 . -خوبمثل اینکه الان مشغولید و من برم یه وقت دیگه میام😒 . -نه نه..بفرمایید الان میگم .راستیتش چه جوری بگم؟!😞 لا اله الا الله... میخواستم بگم که...😟 . -چی؟!😯 . -اینکه .... . . منبع👇🏻 Instagram:mahdibani72 💌 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
یڪ دل شده اے ڪه یار مهدے باشے ! یڪ عمر در انتظار مهدے باشے ! امروز در این جمع مشو غافل از او شاید ڪه تو در ڪنار مهدے باشے أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا... ڪجاست؟! صاحب، دلهاےگردوخاڪۍ مان.؟! 🌱 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
به توکل نام اعظمت ⭐️بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم⭐️
🌅صبح خود را با سلام به چهارده معصــوم علیهم السلام شروع کنیم..🌅 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
پيامبر اکرم(ص): هر كس غمى از غمهاى دنيا را از مسلمانى برطرف نمايد، خداوند غمى از غمهاى روز قيامت را از او برطرف كند و هر كس بر شخص تنگدستى آسان بگيرد، خداوند در دنيا و آخرت بر او آسان گيرد 🍃🌺🌸 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄