eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
303 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
بیچاره ها از ملتی میکشند که دعای قنوتشان 🥀ـشهادت است••• @Refighe_Shahidam313
؛ قسمت هفتم 📌 عمود شماره ۶۹۰ 🏠 به موکب که رسیدیم، تصمیم گرفتیم استراحت کنیم. محو تماشای زائرانِ پیاده‌ی اربعین شده بودم. قیافه‌ی آدم‌های توی راه و‌ همسفرامون برام جالب بود. اولین بار بود که این منظره‌ها رو می‌دیدم. چشمم به آقا سید افتاد. باورم نمی‌شد. کلی راه با هم اومده بودیم ولی حتی اسمشو هم نمی‌دونستم. مردی مهربان با صورتی گیرا و حُسن خُلقی بسیار عالی. از هم‌صحبتی با او در راه، لذت می‌بردم. 👨 آقا سید در موکب، مشغول پذیرایی از زائرها شد. خواستم جا به جا بشم که یهو دستم خورد به دستِ بغل دستیم و سیگارش افتاد روی شلوارش. چای داغی رو هم که مشغولِ فوت کردنش بود، ریخت روی پیراهنش. خدا منو ببخشه، اصلا ظاهرش به زائرهای آقا نمی‌خورد! آخه توی این روزهای عزاداری، یه پیراهن با گلهای قرمزِ درشت پوشیده بود‌. یقه‌اش هم تقریباً باز بود و مدام سیگار روشن می‌کرد. 🔺 چنان سرم‌ داد کشید که دستام شروع کرد به لرزیدن. گفتم داداش معذرت می‌خوام، از قصد نبود. حلالم کن. ولی اون بنده خدا فقط داد می‌زد و بد و بیراه می‌گفت. همه داشتن نگامون می‌کردن. دیگه نمی دونستم چی کار کنم تا آروم بشه که آقا سید سررسید. 🔆 وای خدای من، چه به موقع! توی دستش یه پاکت بود. پاکت رو به طرفِ مرد عصبانی گرفت. یه لبخند شیرین زد و گفت: «بفرمایین لباسهاتون رو عوض کنین. من یه چای دیگه براتون میارم.» بعد هم اشاره کرد به من و گفت یا علی. کمک کرد تا روی ویلچر نشستم. رفت و یک چایِ تازه آورد و کنار وسایلِ مرد گذاشت و زدیم به دل راه... @Refighe_Shahidam313
؛ قسمت هشتم 📌 عمود شماره ۸۰۰ 🚶‍♂هنوز خیلی راه نرفته بودیم که دیدم یه نفر داره صدامون می‌زنه. برگشتم ببینم کیه. ناخودآگاه گفتم: «چقدر این لباسهای مشکی بهتون میاد.» جواب داد: «منم می‌تونم باهاتون همسفر بشم؟» به صورت آقا سید نگاه کردم. لبخند ملیحی زد. یعنی موافق بود. گفتم: «چرا که نه!» خوشحال شد و گفت: «اسمِ من خشایاره ولی شما می‌تونین خشی صدام کنین.» 🔅 گفتم: «داداش! حلالم کن.» برگشت پیشونیم رو بوسید و گفت: «منم بد رفتار کردم، اصلا بگذریم. راستش من از رنگ مشکی خوشم نمیاد، فقط یه بار واسه فوت آقام خدا بیامرز پوشیدم؛ ولی انگاری از این لباسه بدم نیومده. یه جورایی دوسش دارم.» آقا سید گفت: «الحمدالله» و به راه ادامه دادیم... @Refighe_Shahidam313
؛ قسمت نهم 📌 عمود شماره ۹۱۰ 🌃 ساعت از یکِ نیمه‌شب گذشته بود. من و داداش خشی (البته خودش دوست داشت اینطوری صداش کنم) تقریبا بُریده بودیم. صدای با‌ محبتی، که دست و پا شکسته سعی داشت فارسی صحبت کنه توجهمون رو‌ جلب کرد. 🚶 تا اومدیم بفهمیم کیه، آقا سید گفت راه بیفتین. وسایلمون رو جمع و جور کردیم و سوار یه ماشین شدیم. اونقدر درب و داغون بود که نمی‌شد مدلش رو تشخیص داد. با دلخوری پرسیدم: «آقا سید! کجا داریم میریم؟» 🔹 همون‌‌طوری که با دستش به فردِ کناریش اشاره می‌کرد جواب داد: «امشب مهمون این برادر هستیم.» لحن جواب دادنش طوری بود که احساس کردم پدرم هنوز زنده است و مثل همه‌ی سال‌های بچگی داره به زور می‌برم عید دیدنی! سید دوباره گفت: «امشب مهمون این برادر هستیم، انشاءالله.» 🔆 البته من خیلی راضی نبودم. حرفی نزدم ولی احساس می‌کردم انگار آقا سید همه‌چی رو می‌دونست. همونطور که در افکارش غرق شده بود، گفت: «بچه‌های جدّم وقتی بدونِ پاپوش، گرسنه و تشنه این راه رو می‌رفتند قطعا خیلی بیشتر اذیت شدن. مهم اینه که هر جا هستی با امامت همسفر باشی.» از خودم و فکرهای ناجوری که به ذهنم خطور کرده بود خجالت کشیدم. @Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✍🏻دست نوشته همسر شهید محمد بلباسی بر تابوت شهید... 👇👇👇 خیلی دوستت دارم شهادتت مبارک عزیزم... 🥀💞🥀
✨چہ تکلیف سنگینی است: ‌ «بلا تکلیفی» ❈ وقتی حتی نمیدانم ایڹ همہ سال منتظرت مانده‌ام... یا فقط خودم را بہ انتظار زده ام... 😔😔💔😔😔
ولی خیلی درد دارهـ ها بعدِ چار سال چن تیکه استخون بذارن داخـل تابوتـ... 😔😔😔 بگـن.. بفرمایین هـمسرتون.. همه زندگیتون.. مَردهـ خونتون.. پدرتون... پسرتون.. برادرتون...
🌚ـشبتونـГ ❣ـدلتونـГ 😴ـخوابتونـГ به رنگ 🥀ـشهدا¿ دعا یادتون نره✌️ راس همه دعاها تعجیل در فرج و یادی هم از حقیر کنید😔 وضو هم قبل خواب یادتون نره✌️ رفیق شهیدم
✨به توکل نام اعظمت✨ "بسم الله الرّحمن الرّحیم" 🌅روز خود را با سلام به چهارده معصــوم علیهم السلام شروع کنیم..🌅 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّحمنِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿن بن ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا ❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن... 🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" 🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... یادشهداباصلوات+وعجل‌فرجهم 🍂🌧🍂🌧🍂🌧 🔶رفیق شهیدم🔶 🕊🥀 رفیق شهیدم 🆔 @Refighe_Shahidam313 -┄┅═✼ 🍂🍃🍂 ✼═┅┄-