May 11
🌹🌹بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم🌹🌹
🌺 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌺
🌹 #معرفی_شهید🌹
✋نیت کنید و حاجتهاتون رو طلب کنید مهمان ما
#شهید_کربلایی_مجتبی_کرمی 🌹
#همدان
#شهید_همدان
#شهدای_استان_همدان
🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
برای آشنایی بیشتر شهدا در نشر مطالب کوشا باشیم
زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
🌺زیارت نامه شهدا 🌺
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،
بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً،
فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
#معرفی_نامه #معرفینامه
#شهید_محرم
#شهید_مدافع_حرم
نام:مجتبی
نام خانوادگی: کرمی"
محل متولد:روستای کهنوش
#تویسرکان #همدان
اعزامی از گردان ۱۵۴
انصارالحسین{ع}
سپاه استان همدان
تاریخ شهادت:روز سوم محرم
مهر ۹۴، 24مهر
محل شهادت: حومه حلب
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
#زندگینامه #زندگی_نامه
مجتبی كرمی، شهید مدافع حرم، بیستم آذر ماه 1365در روستای #كهنوش از توابع شهرستان #تویسركان #استان_همدان متولد شد.
از كودكی پا به پای پدر با #مكتب #اهل_بیت (ع) آشنا شد و از آن جایی كه پدرش به #امام_حسن_مجتبی(ع) #كریم_اهل_بیت #عشق و ارادتخاصی داشت،
این نام را برای فرزندش انتخاب كرد.
در دوران دبیرستان از اعضای #فعال #بسیج_مدرسه مصطفی خمینی بود و به عنوان بسیجی نمونه به دیدار آقا و مولای زمان خود حضرت امام خامنه ای مفتخر شد.
در سال 1382 زادگاهش را به همراه پدر و مادر ترك كرده و در شهر همدان ساكن می شود. در اوج جوانی جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جزو گردان تكاور 154 حضرت علی اكبر (ع) می شود.
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
#زندگینامه #زنذگی_نامه
در كنار همرزمان خود آموزش های سخت نظامی و ویژه تكاوری مثل #غواصی #پرواز #عملیات_ویژه را فرا می گیرد.
در كنار شغل ادامه تحصیل می دهد و موفق به اخذ مدرك كارشناسی می شود.
در سن 23 سالگی شریك زندگی خود را انتخاب می كند و از شرایط سخت زندگی با یك نظامی سخن می گوید كه امكان دارد روزی برای نبرد با #كفار و #دشمنان #دین_خدا به كشور های مسلمان همسایه مثل #لبنان اعزام شود (در آن زمان #سوریه امن بود و درگیر جنگ داخلی نبود ).
در سال های 90 و 92 در حین ماموریت های محوله بشدت مجروح می شود كه حتی در یك مرحله شدت جراحت بحدی بوده كه همرزمانش تصور می كنند مجتبی شهید شده است اما خداوند متعال بقای عمر او را رقم می زند.
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
به نقل از #همسر_شهید
من همیشه از خدا میخواستم كسی را وارد زندگی من كند كه از هر جهت كاملم كند و باعث بشود كه به خدای خودم نزدیك تر شوم.
خیلی دوست داشتم همسرم یك نظامی باشد.
تا اینكه آقامجتبی وارد زندگی ام شد.
از صحبت هایی كه در مراسم خواستگاری از ایشان شنیدم، متوجه شدم كه چقدر ایمان و توكلشان بالاست.
او برای من از شرایط سخت شغلی خودش گفت.
آن زمان بحث لبنان مطرح بود.
مجتبی در همان صحبت های ابتدایی از سختی زندگی با یك فرد نظامی برایم گفت.
او از مسیری كه در پیش رو داشتیم صحبت كرد.
از مأموریت هایی كه در پیش خواهد داشت.
من هم با #توكل به خدا به ایشان جواب مثبت دادم.
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
به نقل از #همسر_شهید
پیش از اینكه مجتبی عازم شود از رفتن دوستان و #بسیجیان برای دفاع از حرم می گفت.
مجتبی می گفت بچه ها داوطلبانه راهی می شوند. لابه لای حرف هایش از رفتن خودش هم صحبت می كرد. اما من جدی نمی گرفتم. وقتی فهمیدم كه اعزام ایشان جدی است خیلی دلهره گرفتم و نگران شدم.
اولش مخالفت كردم. اما چون می دانستم داوطلبانه است تصمیم گرفتم تمام تلاش خودم را انجام بدهم كه او نرود.
پیش خودم می گفتم مجتبی را راضی می كنم كه نرود، اما بر عكس شد و او من را راضی كرد كه برود.
می گفت من می خواهم تو راضی باشی تا من با خیالی آسوده بروم.
گفتم داوطلبانه است، اجباری كه در كار نیست چرا می روی.
گفت كه اگر من نروم شرمنده خانم حضرت زینب(س) می شوم، تو دوست داری من شرمنده شوم.
وقتی این را می گفت دیگر حرفی نمی ماند.
عاقبت گفتم كه تو را به حضرت زینب(س) می سپارم برو. اما تو را به خدا مراقب خودت باش.
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
#شهادت و #نحوه_شهادت
مجتبی کرمی در نهایت در مهر ماه 1394 به امر ولی امر مسلمین جهان لباس رزم می پوشد و برای دفاع از حرم #حضرت_زینب(ع) و مردم #ستمدیده و #مظلوم #سوریه عازم جبهه های نبرد می شود و پس از 12 روز حضور در جبهه های مقاومت درتاریخ 25 مهر ماه 94 برابر با سوم محرم الحرام 1437 هجری قمری در عملیات آزاد سازی #حومه_حلب توسط تك تیر اندازان #تروریستی #داعش بر اثر اصابت گلوله غناصه به سرش به فیض عظمای شهادت نائل می شود.
پیكر مطهرش پس از سه روز به وطن باز می گردد و پس از #تشییع بی نظیر امت شهید پرور #همدان در #باغ_بهشت همدان #قطعه_شهداء به خاك سپرده می شود و اینگونه #مدال_افتخار مدافع حرم آل الله برسینه #شهید_كربلایی_مجتبی_كرمی حك می شود تا #ایران_اسلامی به #شكوه و #عظمت این فیض عظیم قیام كند و بر او آفرین و مرحبا گویند.
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
به نقل از #همسر_شهید
دوشنبه 14مهرماه 1394 ساعت هشت ونیم شب بود. به مجتبی تلفن زدند و گفتند كه سریع آماده شود و خودش را به #پادگان_انصار_الحسین (ع) برساند.
كوله پشتی اش را آوردم همان كوله ای كه همیشه در مأموریت ها با خودش می برد.
زمانی كه وسایل مجتبی را آماده می كردم اشك می ریختم.
مجتبی هم اشك در چشمانش حلقه بسته بود.
اما خودش را خیلی كنترل كرد كه پیش من و دخترمان ریحانه اشك هایش جاری نشود.
مجتبی ریحانه را در آغوش گرفت و بوسه باران كرد. انگار خودش هم می دانست این رفتن دیگر بازگشتی ندارد.
انگار می دانست آخرین باری است كه ریحانه را می بوسد و می بوید.
بعد به من گفت:
نسرین جان! جان شما و جان ریحانه ام.
مجتبی به من گفت اگر زمانی برای من اتفاقی افتاد، شما به یاد #مصیبت_حضرت_زینب(س) بیفت و از ایشان كمك بخواه. بعد گفت: من به ندای رهبرم #لبیك می گویم.
از پله كه پایین می رفت، ایستاد و دستانش را برای همیشه برای ما تكان داد و رفت.
مجتبی بعد از 11 روز در 25 مهرماه در شهر حلب سوریه با اصابت تركش زیر چشم و سرش به شهادت رسید.
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄