1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید محروما بیا
#خادم_الحسین
#ابراهیم_بت_شکن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لطفا_برای_فرج_دعا_کنید
♥️ما را حمایت کنید
ງ໐iຖ🙂⇲
╭┈┈•••✾••✾•••┈┈
@religiousgirlss
╰─•🎶🔊🎧🔊🎶•─╯
♨️کپی آزاد ✅🌹
در دعای عهد میگوید: «وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّه وَ مِدَادَ کَلِمَاتِه» به مقدار وزن عرش خدا و به مقدار کلمات الهی، «وَ مُنْتَهَى رِضَاه» به اندازه آخرین درجه رضایت او، «وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ» به عدد آنچه کتاب شمارش کرده، «وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُه» به عدد علمت؛ یعنی مهدی جان! ای امام زمان(عج)، سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هر چه خدا بر آن علم دارد... به تو سلام و درود میفرستم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷یاد شهدا با صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌺دختران زهرایی پسران مهدویی🌺
🌹@religiousgirlss 🌹
❣ #سلام_امام_زمان_مهربان
سلامتی و ظهور تو را آرزو میکنم
🌼دعای سلامتی امام زمان (عج)
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا
🌸خدایا، ولىّ ات حضرت حجّه بن الحسن که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى
🌤تعجیل در فرج آقا صاحبالزمان صلوات
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
گفتم ڪه از فراغت عمریست بے قرارم
گفت از فـــراق یاران من نیز بے قرارم
گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم
گفتا به غیر شیعه من نیز ڪس ندارم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🔴 هر روز یک ختم قرآن هدیه به امام زمان
🔵 حتماً شنیده ای آنقدر عظیم است سوره ی مبارکه ی توحید که ثواب خواندن سه مرتبه ی آن، برابر است با ختم تمام سوره های قرآن کریم. مقید باش بعد از نماز های پنج گانه ات حتماً بخوانی این سوره ی کوتاه را و هدیه بدهی به امام زمانت که آن بزرگمرد بدهکارت نخواهد ماند و تو را بواسطه ی این ختم قرآن های روزانه ات دعای مخصوص می کند و نور و برکت تمام زندگی ات را در آغوش می گیرد.
#مهدویت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌱
🌿🌺🌺🌺🌺🌿
#سلام_امام_زمانم ❤️
"جمعه"ها بايد، يك قلم برداشت ...
آغشته كرد به تمامِ رنگهاى پر از اميد،
پر از دوست داشتن، پر از انتظار،
انتظاری سبز به رنگ زندگی،
انتظاری شیرین به رنگ آرامش،
انتظاری سپید به رنگ صلح،
پاك كنيم تمامِ نا اُمیدیها را!
و رنگ بپاشيم روى دلمان!
"جمعه"ها را بايد رنگى سَر كرد!
و منتظرت بود!
جمعهها روز امیدی دوباره است
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🤲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌱
🌿🌺🌺🌺🌺🌿
🌹ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
چشمان تو پایان پریشانی هاست
دست تو کلید قفل زندانی هاست
ای یوسف گمگشته کجایی برگرد!؟
دیدار تو آرزوی کنعانی هاست
#جمعه_های_دلتنگی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📌 با وجود گناهانم هنوز امید دارم...
✍تو گناه کنی و گرم غفلت باشی و گوشهای کسی که پدرانه دوستت دارد برای گناهانت اشک بریزد؟ این است رسم وفا؟او امام است. اصالت زندگیات؛ همان که سالهاست نمک سفرهاش را میخوری...
تو را نمیدانم؛ اما من دیگر طاقت اشکهایش را ندارم. با وجود گناهانم هنوز امید دارم، وقتی هنوز انتظار بازگشتم را میکشد، یعنی اگر بازگردم و مسیر یار شدن را بپیمایم بیگمان لشکرش برای من هم جا دارد.
🔺 مسیر تباهی را از جایی باید قطع کرد...برمیگردم سوی امامی که سالهاست انتظارم را میکشد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آمادگی_برای_ظهور✔
دعا و درخواست ما تعجیل در امر فرج است ولی نوع عملکرد ما مانع فرج شده است!!!
کسی که می خواهد یاور امام زمان باشد ولی هنوز جلوی چشمش را نتوانسته بگیرد، آقا با این چکار کنند؟!
امام صادق علیه السلام می فرمایند: یاران قائم ما مانند ستونهای فولادی هستند که اگر به کوه بزنند، کوه را از میان بر می دارند. "اینقدر محکمند". نه اینکه انسان به یک نامحرم می رسد، وا برود!!!
تا فرصت دارید کارهایتان را یکسره کنید، از این بلاتکلیفی و مردد بودن بیرون بیایید.
تک تک شما می توانید در زمره اصحاب و سربازان امام زمان ارواحنا فداه و جزء بهترینها باشید.
فقط یک خرده همت کنید، امتحانهای نزدیک ظهور شما را جدا نکند.
🔰استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#تلنگرانه✍
حتما بخونید خیلی قشنگه ✨
سلام من جوانی بودم که سالها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانوادهام نداشتم
همش با رفقای ناباب و اینترنت و ...
شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب
زمانی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بینصیب نماندم
و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمیدهند😞
تا یه روز تو یکی از گروههای چت یه آقایی پستهای مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗
رفتم توی پی وی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐
عکس شهیدی دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچههای او باشند😟
و زیر آن عکس یه جملهای نوشته شده بود:
"میروم تاحیاوغیرت جوان ما نرود"✋🏼💔
ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمیشد دارم گریه میکنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بیحیا و بیغیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔
از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم متنفر شدم😠
دلم به هیچ کاری نمیرفت
حتی موبایلم و دست نمیگرفتم🙂
تصمیم گرفتم برای اولین بار برم مسجد
اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی میکردم، آرامشی که سالها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکههای اجتماعی✋🏼💔
از امام جماعت خواستم کمکم کنه
ایشان هم مثل یه پدر مهربان
همه چیز به من یاد میداد😇
نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...
کتاب میخرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیتهای بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️
توی محله معروف شدم
و احترام ویژهای کسب کردم
توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای خادمی معرفی شدم
نزدیکای اربعین امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمیتونم، میشه شما به نیابت از من بری؟
پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود!
من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔
اشکم سرازیر شد😭
قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊
هنوز باورم نشده که اومدم کربلا🕌💔
پس از برگشت تصمیم گرفتم برم حوزه علمیه
که با مخالفتهای فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمیگرفت قبول کرد✋🏼
حوزه قبول شدم و با کتابهای دینی انس گرفتم👌
در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو میکردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼
یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریهام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه!
گفتم بابا چی شده؟
گفت پسرم ازت ممنونم
گفتم برای چی؟
گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔
تو رو میدیدیم با مرکبی از نور میبردن بهشت و ما رو میبردن جهنم و هر چه به تو اصرار میکردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼
👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین بهشت🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔
پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه سعیدقبل نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم
میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی
به ما هم یاد بدی
منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍
چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍
یه روز توی خونشون عکس شهیدی دیدم که خیلی برام آشنا بود گریهام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریههام بلند و بلندتر شد😭😭
👈این همون عکسی بود که تو پروفایل بود👉
خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟
مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊
و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼
خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭
مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟
گفتم: نه
گفت: این پدرمه😊
منم مات و مبهوت، دیوانهوار فقط گریه میکردم
مگه میشه؟😳😭😭
آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر دخترشو به عقد💍من درآورد💔😔
چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای مدافعان حرم اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزهها تعطیل شدند ما هم رفتیم
خانمم باردار بود و با گریه گفت:
وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟
همان جمله شهید یادم اومد و گفتم:
میرم تا #حیاوغیرت جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـرج
#اسـراء 🦋'°
#پارت_1
﴿بسم اللّٰھ الرحمٰـن رحیـٖم﴾
وَ ما اَرسلناکـَ إِلا مُبشِراً وَ نذیراً :)
.
درد از جزء به جزء تنم عبور میکر و به مغزم میرسید ..سرم ..وای سرم مثل یه کوه توخالے شده بود ...!
چشمام رو نمیتونستم باز نگه دارم ..حس میکردم پلکام رو به هم چسب زدن ..
نای تکون خوردن نداشتم ...ولی باید بلند میشدم ببینم اینجا کدوم جهنم دره ایه که منو اوردن ؟!
دستم رو تکیه گاه کردم و سعی کردم بنشینم ..
احساس کوفتگی تو کل مویرگام حس میکردم ..
دیدم تار بود ولی تشخیص اینکه الان تو یه اتاق
ساختمان نیمه کاره ام سخت نبود !
نمیدونم چند ساعت و یا حتی چند روزه که اینطوری اینجا ولم کردن ..
دستم و به دیوار گرفتم و سعی کردم بلند شم
چادرم هنوز سرم بود و این خبر خیلی خوشایندی
بود ...
ایستادم ...ولی درد وحشتناکی رو تو پس سرم حس میکردم ..خیلی وحشتـــناک !
سعی کردم به یاد بیارم من اینجا چیکار میکنم ..
یه جرقــــه تو ذهنم خورد ..
خودش بود ..
لعنتی ..لعنتی ... خدا لعنتت کنه مونا !
اخه چطور افسار زندگیمو و بهش دادم و اعتمادکردم ...
با حرص و بغض نفس میکشیدم ..
با صدای برخورد یه چیزی به در.... شونه هام از ترس پرید ...
با چشمایی که از فرط وحشت تا ته باز شده بودن به در نگاه میکردم ..
یعنی چی در انتظارم بود ؟!
.
✍🏻|نویسندھ: #زهرا_ق
.
🚫کپی حرام🚫
#اللهُمَّ_عَجِّلَ_لِوَلیِکَ_الفَرَج ❄️
•°•°•🍃🌸🍃•°•°•
『@religiousgirlss』
----------------------❀------------------
⇦"دخترانزهرایـے♡ پسرانعلوـے!"