19.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 نکته مشترک در ترور ۵ شهید هستهای
🍃🌺@resalat_ard
🌸 پیشنهاد #استوری
☘️راهت ادامه دارد...
🖌گرافیست: علی طوافی | بشرویه
#شهید_محسن_فخری_زاده
امام باقر علیه السلام
به خدا قسم، خداوند از زمانی که آدم را قبض روح فرموده، زمین خود را تاکنون رها نکرده است مگر اینکه روی آن امامی بوده که به وسیله ی او هدایت به سوی خدا انجام می گرفته است و او حجت خدا بر بندگانش بوده و پس از این هم زمین بدون امامی که حجت خدا برای بندگانش اوست باقی نمی ماند.
غیبت نعمانی، باب یک، حدیث ۷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_مهربانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠#کلیپ
✅موضوع: ترور بزدلانه
🔻گذری کوتاه بر مسیر انقلاب و ترور
💯ما ملت شهادتیم
#نشستهای_بصیرتی
#ثامن
#روشنگری
🔴 کمبود روغن در بازار، قیمت دنبه را به 75 هزار تومان رساند
نایب رئیس اتحادیه گوشت قرمز اصفهان در مورد گرانی دنبه در بازار در روزهای اخیر گفت: همیشه قیمت دنبه، یک سوم قیمت گوشت در بازار عرضه می شد اما امروز با توجه به اینکه برخی کمبود روغن در بازار وجود دارد و همچنین تمایل مصرف مردم به چربی حیوانی باعث افزایش قیمت شد و در حال حاضر دنبه در هر کیلوگرم 75 هزار تومان در بازار عرضه می شود.
🔷سقطجنین سه برابر کرونا قربانی میگیرد!
🔎یکی از عوامل اصلی کاهش جمعیت سقطجنین است؛ طبق آمار در کشورمان هرروز بیش از ۱۰۰۰ جنین توسط والدین کشته میشوند که تنها حدود ۱۰ مورد آن قانونی است!
🔶بر این اساس، آمار روزانه سقطجنین در کشور نزدیک به سه برابر مرگومیر ناشی از کرونا است! در یک کشور اسلامی، در کشوری که اعتقاد دارد کشتن یک فرد بیگناه در پیشگاه الهی جرم است،
🔴سقطجنین بهراحتی توسط برخی از پزشکان تجویز میشود یا توسط خود والدین انجام میشود!
❇️ *#خاطره*
❇️ *دعایی که وسط گریه حاج قاسم را به خنده انداخت*
بهمن ماه سال ۹۷ به مناسبت سالگرد شهادت پسرم از طرف لشکر فاطمیون ما را برای زیارت حرم حضرت زینب (س) به سوریه بردند. در هتلی که مستقر بودیم حدود ۲۵۰ خانواده دیگر فاطمیون هم حضور داشتند.
یک روز داخل اتاق مان نشسته بودیم که در زدند. من و خانمم نشسته بودیم و عروسم بیرون بود. با صدای در، نوه ام که فرزند شهید بود دوید و در را باز کرد. در کمال تعجب دیدیم مردیست که تاکنون پیش از آن بارها او را یا در تلویزیون دیده بودیم یا عکسش را مشاهده کرده بودیم. حالا او در چند قدمی ما آن هم در محل استراحتمان بود. بسیار شوکه شدیم.
حاج قاسم سلیمانی با دو نفر دیگر وارد شد. با نوه ام که یک بچه حدود ۵ ساله بود طوری دست داد و احترام کرد که گویی با یک مرد بالغ هم کلام شده. سریع جلو رفتم و با همان حس هیجانی که در درونم ایجاد شده بود او را دیدم. سردار یا الله گفت و همان جلوی در ایستاد. گفتم بیایید داخل. حاج قاسم گفت: اختیار با شماست اگر اجازه دهید. خندیدم گفتم تا اینجا به اختیار خودتان آمدید از اینجا به بعد به اختیار من بیایید. تعارفش کردم به سمت تنها صندلی اتاق که بنشیند.
حاج قاسم روی صندلی نشست و من هم مقابل او به دیوار تکیه دادم و ایستادم. از من پرسید اسم شما چیست؟ گفتم سید باقر حسینی هستم. در همین حین بدون حرف دیگری از روی صندلی آمد پایین و مقابل من روی زمین نشست.
حال و احوالمان را پرسید و از اوضاع خانواده پسرم جویا شد. گفت نام پسرت چه بود؟ گفتم سید محمد صادق. نام پدرم را هم پرسید. گفتم حاج آقا نام پدرم هم ابوطالب است.
بعد بلند شد که برود، پیشانی مرا بوسید. ناگهان دیدم اشک چشمان سردار را پر کرده. با خودم گفتم خدایا! من حرف بی تربیتی زدم یا چیزی گفتم که او ناراحت شد؟
در فکر خودم دنبال علت میگشتم که سردار گفت: شما پدر شهید هستی دعا کن من هم ردیف پسران شما باشم. بلافاصله پس از جمله سردار گفتم: الهی آمین.
سردار خندید و گفت: هنوز دعایی نکردی که الهی آمینش را گفتی. گفتم خودم تا تهش را خواندم. میدانستم وقتی میگوید میخواهم هم ردیف پسرتان باشم یعنی شهادت میخواهد. از او خواهش کردم و شماره خانه مان را دادم. گفتم سردار تو را به آبروی حضرت معصومه هر وقت به اصفهان آمدید به خانه ما هم بیایید. ایشان هم شماره ما را در دفتری یادداشت کرد، اما هیچ گاه قسمت نشد قدم در خانه ما بگذارد.
۵-۶ دقیقه حاج قاسم پیش ما بود و رفت. پشتش رفتم که دیدم سردار از پلهها پایین رفت و حتی سوار آسانسور نشد.
منبع: فارس
✅پایان.
🔰نشر دهید و همراه ما باشید
🍃🌺@resalat_ard