eitaa logo
معلمانه/ حسن عبدالصمد
513 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3.2هزار ویدیو
53 فایل
در این کانال محتوای مفید با موضوعات سواد رسانه ای، جنگ شناختی، عملیات روانی، و هر آنچیزی که در پشت پرده رسانه ها و دنیای پیرامونی در حال وقوع هست را با نگاه علمی، تربیتی و رسانه ای تقدیمتان خواهیم کرد.🙏 ارتباط با ادمین @mabdosamad
مشاهده در ایتا
دانلود
8.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ♨️ هیچ کشور دنیا چنین رهبری ندارد... 🔹نظر جالب رجب صفروف کارشناس روسی درباره رهبر معظم انقلاب
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی کویت ۵۰ دهنه مغازه داشت! همه مغازه‌هاشو تو راه اسلام و انقلاب از دست داد! اومد توی قم توی زیرزمین زندگی کرد! دو تا بچه‌هاش شهید شدن و خودش هم جانباز شیمیایی شد! 😔اینا کجان ما کجاییم https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
15.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 بازرسی یک دختر توسط نیروی انتظامی در وسط خیابان
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما به جای یاری امام زمانمان، خود را پشت گریه بر دیگر معصومین پنهان کرده‌ایم!
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ لحظاتی از مداحی شب گذشته حسین طاهری با حضور وحید شمسایی و حمایت عزاداران فاطمی از حرکت نمادینش در مسابقات همبستگی کشور های اسلامی 🇵🇸 @Roshangari_ir
⭕️ جواد قارایی شروین را با خاک یکسان کرد:))
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️نظر جمال عبدالناصر در مورد ایرانِ زمان شاه بسیار قابل تامل !
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شاه کلید حاجت روایی 👈 کارسـازترین توسل پیشاپیش شهادت صدیقه طاهره حضرت زهرا سلام الله علیها را تسلیت عرض میکنیم 🍂🥀
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام خامنه ای: محبت حضرت زهرا صد جا به درد آدم میخورد...
4.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طنین شعار «مرگ بر اسرائیل» در شب دوم مراسم عزاداری حضرت زهرا(س) در حسینه امام خمینی(ره)
پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کرد هرکسی بار در دکانش داشت پیر افتاده را خبر می کرد او که عمری برای نان حلال گاری اش را به هر طرف می برد قول داده که رایگان ببرد بار روضه اگر به تورش خورد روزی از کوچه که به خانه رسید همسرش گفت: درد نان داریم از بد حادثه همین امشب نان نداریم و میهمان داریم سال ها با غم تهی دستی در خفایت اگرچه سر کردی می رود ابرویمان امشب دست خالی اگر تو برگردی باز هم راهی خیابان شد حجره ها را یکی یکی می دید هیچ باری نمانده روی زمین از نگاهش عذاب می بارید گوشه ای بین کوچه و بازار با خودش گفت کاش می مردم خسته ام دیگر از همه از بس حسرت عمر رفته را خوردم در همین حال بر زمین خوابید ناگهان کودکی صدایش کرد پیر مرد خمیده حیران شد گیوه را تا به تا که پایش کرد گفت جانم مرا صدا کردی زود تر عرضه کن که کارت چیست؟ مس، ملافه، گلیم ، یا قالی حاضرم من بگو که بارت چیست پسرک گفت پیش ان کوچه روضهٔ هفتگی شده برپا دیگ را از حیاط خانه ما میتوانی بیاوری آقا؟ پیرمرد از جواب او جا خورد دیگ نذری روضه را میدید گاری اش را جلو عقب کرد و به سیه روزی خودش خندید یادش افتاد عهد دیرین را روز اول که گاری اش را برد قول داده که رایگان ببرد بار روضه اگر به تورش خورد پیر مردی که در دوراهی بود این طرف دیگ نذری بی مزد آن طرف خانواده اش محتاج مرگ بر روزگار شادی دزد دیگ را برد عقل او می گفت مزد زحمت بگیر و عاقل باش که در این روزگار جایز نیست تنگدستی و کار بی پاداش دل ولی حرف دیگری میزد عهد دیرین بهانه دل بود پیرمرد از دلش حمایت کرد بس که این پیر خسته عاقل بود دیگ را برد مبلغی نگرفت دست خالی به خانه بر می گشت پیر مرد شکسته و تنها از گذشته شکسته تر می گشت تا به خانه رسید از بازار ناگهان مضطرب شد و حیران پشت در کفش های بسیار و داخل خانه مملو از مهمان از لب پنجره نگاه انداخت میوه های عجیب و رنگارنگ عطر ناب برنج ایرانی نالهٔ زعفران در هاونگ همسرش که ز خانه بیرون رفت دید مردش نشسته با حیرت گفت از دست پر رسیدن تو متحیر شدم خدا قوت تا تو از خانمان برون رفتی پیرمردی شریف و گاری کش دم در آمد و صدایم زد گفتم از پشت نرده فرمایش؟ بیقرارو شکسته چون مرغی که پر و بال بر قفس می زد عطش از چهر اش نمایان بود تشنه بود و نفس نفس می زد گفت این خوار و بار را داده است مادری قد کمان و آزرده ما بدهکار همسرت هستیم دیگ نذری برایمان برده هرکسی که ندارد عشق تورا تازه فهمیده که نداری چیست قصه کل عاشقان حسین قصه پیرمرد گاریچی ست