eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خبرهای فضای مجازی
جواد جاویدنیا معاون قضایی دادستان کل کشور در امور فضای مجازی گفت: هرگونه فعالیت و حتی خرید و فروش گرام (Gram)، ارز دیجیتالی که در تلگرام عرضه می‌شود، اخلال در نظام اقتصادی کشور محسوب می‌شود. / برخی مسئولان در این زمینه اعتمادسازی می‌کنند و حتی درگاه‌های بانکی نیز ارائه می‌شود که ما به طور جدی با این قضیه برخورد می‌کنیم http://www.entekhab.ir/fa/news/460965 @seda24
هدایت شده از سواد رسانه‌ای
🚦چه کسی در کارنامۀ زندگی‌اش هیچ خطا و اشتباهی وجود ندارد؟ همۀ ما بالاخره در نوجوانی یا بعد از آن رفتارهایی کرده‌ایم که بعدها آرزو کرده‌ایم کاش مرتکب آن‌ها نشده بودیم. اما شبکه‌های اجتماعی به جایزالخطا بودن انسان‌ها احترامی نمی‌گذارند. کافی است اشتباه کوچکی از شما سر بزند، دیگر باید منتظر باشید که روزی کسی آن را منتشر کند و شما را از زندگی ساقط کند. اما آیا این پرده‌دریِ همگانی و بی‌محابا جامعه را به جای بهتری تبدیل خواهد کرد؟ ▫️ترجمان علوم‌انسانی 📲 @savaderesanei
هدایت شده از سواد رسانه‌ای
🚦قیصر! کجایی که غیرتت را بردند!؟!!! 🔸اغلب فیلم‌های جشنواره فجر امسال علیرغم سردرگمی و پراکنده‌گویی در دو نقطه مشترک هستند: یکی از این نقاط این است که اغلب این آثار به مفهوم واقعی کلمه و از لحاظ سینمایی اساسا نیستند، دوم اینکه به روابط غیراخلاقی و نامشروع در بها می‌دهند. در واقع می‌توان گفت که این دسته از فیلمسازان به‌طور حیرت آوری همانقدر که از مفهوم فیلم و سینما دور شده‌اند، ولع عجیبی در پرداختن روابط به اصطلاح غیرافلاطونی میان زنان و داستان‌های خود دارند و کنشگران این نوع روابط را درمثبت‌ترین جایگاه فیلم‌هایشان قرار می‌دهند. 🔺در اغلب این فیلم‌ها و ایرانی به سخره و مضحکه کشیده می‌شود.گویا پس از نزدیک به نیم قرن از فیلمی مانند که اساسش بر غیرت و تعصب قرار داشت که در داستانش دختری به دلیل هتک حرمت، می‌کرد، برادر بزرگ برای مقابله جوانمردانه با این آبروریزی و حیثیت برباد رفته، به قتل می‌رسید و برادر کوچکتر به انتقام خون برادر و خواهرش برمی‌خاست، دیگر چنین واژه‌هایی که از عمق ایرانی/اسلامی می‌آید، در این سینما معنایی ندارد. 🔸همچنانکه سال گذشته در فیلمی به اسم توسط داوران شبه روشنفکر و آوانگارد و البته مدیران جشنواره خشونت طلبی معنا گردید! شاید از نظر آن داوران و مدیران، مردان فیلم‌های ما باید کاملا اخته شده باشند و معنای خیانت هم به «احترام به خواسته همسر» تغییر یابد. 🔸مثلا در فیلم ، همه اعضای یک خانواده به نحوی بر سر پسر بازگشته از ژاپن خود کلاه گذاشته‌اند، از پدر، مادر، خواهر، شوهر خواهر و ... در میانه این گردابی که آن خانواده بی‌مسئولیت برای پسر تدارک دیده‌اند، تنها نجات غریق یک «هرجایی» و فاحشه لوطی است! 🔸در فیلم ، روابط نامعلومی در گذشته میان کاراکتر اصلی فیلم با مردی برقرار بوده که در چیدن پرتقال‌های باغات شمال رقیب او محسوب می‌شود. این موضوع در برخی دیالوگ‌ها رو می‌شود، از جمله سقط یک بچه و سوال رقیب زن از اینکه چرا بعد از آن با یک بچه تهرون ازدواج کرده! 🔸در فیلم که ادعای فیلم نوآر دارد و یکی از عناصر فیلم نوآر هم «زن اغواگر» به شمار می‌رود، شخصیت اصلی، هم عشق برادر مقتولش را غر زده و هم به همسر یا نامزد خود خیانت کرده، ضمن آنکه همان زن اغواگر هم به شوهر سابق یا امروزی خود خیانت می‌کند، هم به عشق به قتل رسیده‌اش و هم به عشق جدیدش! 🔸در فیلم خانواده، ناغافل هوویی بر سر زن اولش آورده و حالا بر سر وجه المصالحه قرار دادن دخترش در یک گروکشی ناموسی، با همسر اولش درگیر است! 🔸در فیلم ، بالاخره معلوم نمی‌شود که کاراکتر اصلی فیلم، فرزند کیست؟ پسر فردی که ظاهرا پدرش بوده یا فرزند مردی که بزرگش کرده و عشق اول مادرش ؟! 🔸در فیلم هم کاراکتر اصلی، یک بچه سرراهی است که مادرش در یک بحران روحی، رهایش کرده و حالا در رویای بازیگری در یک سلمانی کار می‌کند. 🔸در فیلم ، کاراکتر اصلی به زندان می‌رود و معلوم نمی‌شود زنش یا نامزدش یا عشقش (که ماهیت آن هم روشن نیست!) در مدت زندان وی، کجا به سر برده که حتی به مادرش نیز سر نزده، تا آنجا که در بخشی از فیلم به زبان می‌آید و به همان زن یا نامزد و یا دوست دخترش می‌گوید «چرا برای من باید همیشه مشخص باشد که کجا هستم ولی تو جواب نمی‌دهی که در این مدت کجا بوده‌ای؟» 🔸در فیلم هم که بازار کلاهبرداری و شارلاتانیسم و کازینو بازی و قمار و عرق خوری داغ است دیگر تنها موضوعی که در این میان محلی از اعراب ندارد، روابط اخلاقی و مشروع است و اصلا معلوم نیست کی با کیست! آن هم در یکی از پروژه‌های ساخت و ساز این مملکت! مثل که افراد، زن‌ها را از روی دست هم می‌زنند و یا در حتی زن نیکوکار و رییس بنیاد خیریه هم برای مرد داستان، مرتب عشوه‌های شتری می‌آید! 🔸در فیلم نیز زنی با دو شوهر سابق و امروزش زندگی می‌کند و غیرت و تعصب شوهر امروزش را به سخره می‌گیرد. غیرت و تعصبی که در فیلم‌های دیگر نیز هربار به گونه‌ای به مضحکه گرفته می‌شود. ✍ 📲 @savaderesanei
هدایت شده از سواد رسانه‌ای
🚦آیا ما به نیاز داریم؟ عصر جدید یا عصر ابتذال شعارهای فرهنگی؟ 🔺نقدی بر تقلید صداوسیما از برنامه‌های سرگرمی‌محور غربی 🔸برنامه استعدادیابی که این شب‌ها از شبکه سه پخش می‌شود؛ به دلیل تاثیرگذاری، نقطه‌ی عطفی در تلویزیون ایران محسوب می‌شود. برنامه‌ای که نمونه‌های اصلی آن، سال‌های سال در شبکه‌های سرگرمی جهان پخش می‌شده و همواره مورد استقبال توده‌ی مردم قرار می‌گرفته است. که بیش از هر چیز را تداعی می‌کند، یک کپی تمیز از ارائه کرده، تا مخاطب جای دیدن آمریکا از شبکه‌ی من‌وتو، تلویزیون خودمان را تماشا کند. 🔸این یعنی ما قبول کردیم آن‌ها راه درستی برای جذب مخاطب دارند؛ و این یک شکست تمام عیار است. این یعنی چهل سال پس از انقلاب، شعارهای ما در حوزه‌ی فرهنگ شکست خورده و ما از کسانی کپی می‌کنیم که آن‌ها را با نام امپریالیسم، کاپیتالیسم و استکبار، انکار می‌کنیم. ما در حالی از علوم انسانی اسلامی سخن می‌گوییم که تلویزیون، برنامه‌های پر مخاطب غربی را کپی می‌کند. از گلزار تا همین تا و... . ما در عمومی‌ترین وجه فرهنگ، یعنی تلویزیون رسمی، سرگرمی غربی را نشان می‌دهیم و مردم را تشویق می‌کنیم مثل آن‌ها جهان را نگاه کنند، اما در شعارهای فرهنگی ژست ضد آن را می‌گیریم. 🔸ما غرب را می‌خواهیم، عین آن عمل می‌کنیم، اما مدام آن را به باد ناسزا می‌گیریم. ما اندیشه‌ی فلسفی غربی را، که بسیار بالنده و پویا و تاثیرگذار است، کنار می‌گذاریم، اما فرهنگ غربی را در قالب وطنی تکثیر می‌کنیم. ما سریال‌های ترکیه‌ای را تقبیح می‌کنیم، اما سریال‌هایی با عشق مثلثی می‌سازیم. ما در مبتذل‌ترین شکل غرب گرفتاریم، و خوبی‌های آن را پس می‌زنیم. اندیشه‌شان را منحط می‌دانیم و برنامه‌هایشان را عین به عین تقلید می‌کنیم. حال آنکه ما به فلسفه‌ی غربی احتیاج داریم تا با استفاده از آن جهان فکری‌مان را رو به جلو پیش‌ برانیم. 🔸اما می‌توانیم در فرم و محتوا خلاق‌تر باشیم که نیستیم. این نئولیبرالیسم رسوخ کرده در مدیران به ظاهر انقلابی ماست. این تعارف ماست که با خودمان داریم. ساختن یک جامعه‌ی مصرفی تمام‌عیار. «عصر جدید» نماد ورود ما به عصر جدیدی است که فقط در آن ظاهر را حفظ می‌کنیم، اما بی‌وقفه فرهنگ غرب و نه اندیشه‌اش را در ذهن مردم پمپاژ می‌نماییم. عصر جدید، به‌رغم خوبی ساختاری‌اش، نقطه‌ی عطف فریاد تزویر و ریاکاری سیاست‌های فرهنگی ماست! ✍ 📲 @savaderesanei
فرجام حریم خصوصی در شهر هوشمند آیا نگرانی‌های مرتبط با حریم شخصی مانع توسعه شهرهای هوشمند خواهد شد؟ شهرهای هوشمند ستون‌های خود را بر پایه فناوری و اینترنت بنیان کرده‌اند. فضایی که با جمع‌آوری داده‌های مختلف از سوی شهروندان کارها را برای آن‌ها تسهیل می‌کند. این داده‌ها همیشه حساب‌های شخصی یا پیام‌های خصوصی آن‌ها نیست. مواردی چون علاقه به یک رنگ خاص لباس، مسافت طی شده هر شخص در طول روز یا هواداری از یک تیم ورزشی را نیز می‌توان نمونه‌هایی از این داده‌ها به حساب آورد. اطلاعاتی که در پایگاه داده‌های عظیم ضبط و نگهداری می‌شوند و منبع ارزشمندی هستند برای مجموعه‌های خصوصی و دولتی. به همین دلیل حفاظت از حریم شخصی از مهم‌ترین دغدغه‌های شهرهای هوشمند است. موضوعی که بدون رسیدگی به آن دستیابی به شهر هوشمند ناممکن خواهد بود.   آیا ساخت شهرهای هوشمند عاقلانه است؟ به نظر می‌رسد که شهرهای هوشمند در قله شکوفایی خود در جهان هستند و از این هوشمندتر دیگر امکان‌پذیر نیست. اما اگر فکر می‌کنید که معجزه فناوری جهان را درنوردیده و همه چیز در یک مسیر صحیح در حرکت است به این فکر کنید که همین چند ماه پیش، یک حفره امنیتی بزرگ در گوگل کشف شد و نشان داد که اطلاعات بسیاری از کاربران در معرض خطر قرار دارد. در آن زمان خانم «آن کواکیان»، مدیر بخش حریم شخصی آلفابت سایدواک لبز، از سمت خود استعفا داد. این شرکت به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های گوگل در نظر دارد شهری نوین را با تمام تجهیزات و زیرساخت‌های آن در بستر دیجیتال در شرق تورنتو ایجاد کند. کواکیان که از کارشناسان بنام و زبده حوزه امنیت اطلاعات است در نامه استعفایش به نگرانی‌ها نسبت به حریم شخصی در شهرهای هوشمند اشاره می‌کند. اگر شرکتی مثل گوگل نمی‌تواند یا عامدانه نمی‌خواهد از اطلاعات کاربرانش حفاظت کند؛ آیا ساخت شهرهای هوشمند راهبرد عاقلانه‌ای است؟ کدام یک اهمیت بیشتری دارند: ایجاد شهرهای هوشمندتر و ایمن‌تر یا ایمن نگاه داشتن اطلاعات شخصی؟
سؤال‌های بی جواب پروژه‌ای که در آن اطلاعاتی جمع‌آوری شود به طور بالقوه نگرانی‌هایی را درباره افشای آن‌ها ایجاد می‌کند. همچنین می‌دانیم که تهدیدهای سایبری روز به روز افزایش می‌یابند و پیچیدگی‌های بیشتری به خود می‌گیرند. این باور وجود دارد که این تهدیدها مادامی که جمع‌آوری اطلاعات از طریق اینترنت اشیا افزایش داشته باشد، بیشتر می‌شود. اما چه اطلاعاتی جمع‌آوری می‌شود؟ چگونه رصد می‌شوند؟ چطور مورد استفاده قرار می‌گیرند؟ به چه اشخاص ممکن است فروخته شود یا در آینده با آن‌ها چه کارهایی می‌توان انجام داد؟ آیا به عنوان شهروندان هوشمند پاسخ این پرسش‌ها در اختیار ما قرار گرفته است؟ آیا می‌توانیم برخی از اطلاعات خود را به دلخواه با «دیگران» به اشتراک نگذاریم؟ نگرانی‌های حریم شخصی زمانی به طور نسبی برطرف خواهد شد که به طور کامل و واضح به این سؤالات پاسخ داده شود.   اسب و ارابه به تازگی قانونی مبنی بر محافظت از اطلاعات در اتحادیه اروپا وضع شده است اما بسیاری از کشورهای دنیا هنوز قانون دقیقی برای آن ندارند. بدون چنین قانون‌گـــذاری‌هایی دستیـابی به شهر هوشمند امکان‌پذیر نخواهد بود. تاکنون سرعت پیشرفت فناوری چنان پرشتاب بود که قانون‌گذاران نتوانسته‌اند پا به پای آن همراه شوند. اصطلاح شهرهای هوشمند گرچه ممکن است به «شهر» اشاره داشته باشد اما قوانین باید به صورت سراسری و کشوری تصویب شود تا نتوان به طور منطقه‌ای یا محلی از آن‌ها سرپیچی کرد. فراگیری شهرهای هوشمند هنوز چنان نشده که دیگر نتوان کاری برای آن کرد. آینده، شهرهای هوشمندی خواهد داشت که بدون قوانین سخت‌گیرانه برای محافظت از اطلاعات افراد حاصلی نخواهند داشت. قوانین همانند اسبی خواهد بود که ارابه شهر هوشمند را به پیش خواهد برد.    گفت‌وگو و تعامل، راه حل نهایی به عنوان کاربران شهرهای هوشمند مشتاقانه دوست داریم از اطلاعاتی که در اختیار شهرهای هوشمند قرار می‌دهیم، حفاظت شود. از سوی دیگر می‌دانیم که این اطلاعات برای نهادهای خصوصــی و دولتی مختلف ارزشمنــد است. سیستم‌های نوین بانکی، خدمات حمل و نقل هوشمند یا خرید آنلاین زندگی را برای ما آسان‌تر کرده است. امکاناتی که شهرهای هوشمند ایجاد می‌کنند نیز به همین اندازه جذاب خواهند بود. فرض کنید برای رسیدن به منزل خود، چراغ‌های ترافیکی با استفاده از اینترنــت اشیا، هوشمــند شده و کمتریــن تعلل و توقف را بر سر راه شما ایجاد کنند. یا به محض پُر شدن سطل‌های زباله محله، مأموران جمع‌آوری به سراغ آن بروند. همه این موارد تجربیاتی شگفت‌انگیز هستند. اما آیا این خوشی‌های کارآمد ارزش افشای اطلاعات شخصی ما را دارد؟ پاسخ مشخصی برای این سؤال وجود ندارد و هر شخصی ممکن است پاسخ متفاوتی برای آن داشته باشد. بسیاری از افراد اطلاعات خود را بر هر منفعتی مقدم می‌دانند اما جمع بزرگ دیگری حاضر هستند در برابر این اطلاعات این امکانات ارزشمند را در اختیار داشته باشند. راهکار واحد اما ایجاد گفت وگو و تعامل درباره این موضوع است تا راه‌حل‌های مناسبی برای پیشبرد اهداف شهر هوشمند ایجاد شود
نیازمند یک همکاری همه جانبه هستیم اکنون جهان به دو دسته موافقان و مخالفان استفاده از هوش مصنوعی و اینترنت اشیا تبدیل شده است. بدون این نیز شهری هوشمند نخواهد شد. عموم مردم هم بیش از هر زمان دیگری نگران حفظ حریم شخصی خود در شهر هوشمند هستند، آن‌ها می‌دانند که الگوریتم‌های از پیش تعیین شده چطور می‌توانند بر تجربه زیستی آن‌ها تأثیر بگذارند. برای ایجاد شهرهای هوشمندِ پایدار باید همه (کاربران و کارگزاران) در کنار هم معیارهایی را تعیین کنیم که حد و حدود استفاده از اطلاعات حریم شخصــی مشخص شود. باید مشخص شود مراقبت از این اطلاعات بر عهده کیست. با همه این‌ها آیا واقعا نگرانی‌های مربوط به حریم شخصی مانعی برای توسعه شهرهای هوشمند خواهد شد؟ به احتمال زیاد، خیر. به عنوان شهروندان این جهان چنان به انجام سریع‌تر، هوشمندانه‌تر و آسان‌تر کارها علاقه داریم که استفاده دیگران از این اطلاعات شخصی را تا جایی‌که به ضرر ما نباشد، مجاز می‌دانیم..  
امستردام در آمستردام پروژه‌های متعددی وجود دارد که به استفاده‌ اخلاقی از داده‌های شخصی افراد در شهر کمک می‌کند. بیانیه‌ TADA، که به وسیله یک گروه اقتصادی خصوصی در آمستردام توسعه یافته و از سوی دولت نیز مورد تأیید قرار گرفته است، ۶ اصل کلی را برای کمک به مؤسسات مختلف در این‌باره معرفی کرده است. در همین راستا، گروهی تحت نظارت یک مدیر ارشد فناوری، مسئولیت گردآوری و استعلام تمامی حسگرهایی که در شهر نصب شده‌اند، بر عهده دارد. همچنین در برخی موارد به مردم اجازه‌ داده می‌شود که به صورت ناشناس به خدمات الکترونیک دولتی دسترسی داشته باشند.   نیویورک نیویورک نیز با انجام اقداماتی به محافظت از داده‌های شهروندان خود و استفاده‌ کنترل‌شده از آن‌ها پرداخته است. مسئولان شهری، مجموعه دستورالعملی را برای استفاده از تمامی دستگاه‌هایی که از طریق اینترنت با یکدیگر در ارتباط هستند، منتشر کرده است که در آن به معرفی استانداردهای حریم خصوصی درباره استفاده از شبکه‌ اینترنت و دستگاه‌های مرتبط با آن در فضاهای عمومی شهری می‌پردازد. این افراد همچنین قانونی را وضع کردند که بخش خصوصی می‌تواند بر الگوریتم‌های بخش دولتی نظارت داشته باشد.   سان‌فرانسیسکو سان‌فرانسیسکواز دیگر شهرهایی است که مدیران شهری آن اقدامات ویژه‌ای را برای حفاظت از حریم شخصی و اطلاعات خصوصی شهروندانشان به انجام رسانده‌اند. در همین زمینه مدیریت شهری سان فرانسیسکو به توسعه‌ ابزاری برای انتشار «داده‌های باز» پرداخته است. این ابزار به آن ها کمک می‌کند تا از افشای احتمالی داده‌های مردم پیشگیری کند. در واقع این ابزار با سنجش یک مجموعه داده در فرایندی مشخص و عملی این نوع خطرات را به حداقل می‌رساند و استفاده و انتشار داده‌ها، در فضایی کنترل‌شده و امن انجام می‌شود.    زوگ شهر زوگ در سوئیس، برای شهروندان خود سیستمی طراحی کرده است که در آن افراد دارای یک هویت دیجیتالی غیرمتمرکز هستند. در این سیستم، مدارک از طریق یک نرم‌افزار گوشی همراه، در اختیار کاربران قرار می‌گیرد و می‌توانند از آن‌ها برای احراز هویت خود، به هنگام استفاده از خدمات مختلف شهری استفاده کنند. این کارت شناسایی دیجیتال، امنیت بیشتری را برای داده‌های شخصی شهروندان به دنبال دارد و همچنین در پروژه‌های ملی هویت دیجیتال، از جمله کارت شناسایی SWISS که بر اساس پایگاه‌های داده‌ای متمرکز طراحی شده، این سیستم جایگزین مناسبی بوده است.  شهرآرا آنلاین - پورشهریاری/ جاودانی
🔰هشدار امنیتی در خصوص افزایش شدید حملات بر بستر RDP و ریموت دسکتاپ 👈بنابر گزارش شرکت امن پرداز، در روزهای گذشته شبکه‌های شرکت‌ها و سازمان‌های سراسر کشور، شاهد حجم بسیار بالایی از حملات هک و نفوذ به‌واسطه سرویس ریموت دسکتاپ و یا ابزارهای ریموت کلاینتی (مانند AnyDesk و ابزارهای مشابه) بوده‌اند. 👈توصیه همیشگی در حفظ در مسدودسازی یا محدودسازی سرویس‌های مدیریتی دسترسی از راه دور ازجمله RDP مجدداً تکرار می‌گردد؛ ضروری است که از سوی مسئولین شبکه‌های سازمان‌ها و شرکت‌ها جهت جلوگیری از بروز اینگونه حملات اقداماتی پیشگیرانه نظیر تهیه پشتیبان به‌روز از اطلاعات حیاتی، غیرفعال کردن فوری دسترسی‌های مدیریتی راه دور و ... صورت پذیرد... @aledavood
🚦ترس از جدایی از گوشی‌های هوشمند 🔸امروزه ۶۶ درصد از مردم جهان به این بیماری دچار هستند و گوشی هوشمند خود را حتی در حمام و دستشویی نیز با خود به همراه دارند. #اعتیاد_رسانه_ای @aledavood
🚦 🔸شیوۀ معیار سانسور برای دهه‌ها چنین بود: گلوگاه‌های اصلیِ انتشار خبر را شناسایی و مسدود کن! 📍حالا این شیوه بیشتر خنده‌دار است تا ترسناک. دیگر گلوگاهِ اصلی‌ای وجود ندارد، و خبرها در شبکه‌ای عظیم از ارتباطات فردیِ مجازی دست به دست می‌شود. آدمی گمنام با یک گوشی همراه، می‌تواند به اندازۀ سی.ان.ان در جریان یک واقعه اثرگذار باشد. 🔹اما ساده‌لوحانه است اگر گمان کنیم جهت‌دهی به افکار در این سیستمِ هولناک از میان رفته است. ▫️ترجمان علوم انسانی @aledavood
🔰 ظهور شهروندی شبکه‌ای و محو شدن شهروندی اجتماعی سیاسی در ایران! 📝 امروزه فضای مجازی به بخشی از زندگی روزمره در کشورهای در حال توسعه، من‌جمله کشور ما تبدیل شده است. فضای مجازی تحقق عینی فشردگی زمان و مکان است و روابط را از حالت توده‌وار(face to face) به حالتی سرشار از تهیج و به‌زعم بودریار "فراواقعیت" تبدیل کرده است. دیگران انتزاعی در فضای مجازی از زندگی قائم به اجتماع دور شده و به زندگی قائم به خود رو آورده و از این طریق نوعی خلوت‌گرایی و فراغت را برای خود ایجاد می‌کنند که امکان دوستی از راه دور و جزایری از سبک‌های مختلف زندگی را برای آنها ممکن می‌سازد. 📝 این شبکه‌ها با ایجاد فرهنگ‌های شناور، منجر به فروپاشی فرهنگ والا و در عوض، تعمیق فرهنگ توده‌وار و روزمره شده‌اند، چون هم دسترسی به آنها سخت نیست و هم در بسیاری از فضاهای عمیقا مجازی (مثل گروه‌هایی که غیرعلمی هستند و اعضاء کمترین اطلاعات ممکن را از سایر اعضاء دارند) افراد را از قشرها و طبقات گوناگون در یک سطح قرار می‌دهند و از این طریق به تبادل اطلاعات (اغلب سرگرم‌کننده و ناپایدار که فاقد عمق و احساس واقعی هستند) می‌پردازند. 📝 این پدیده‌ جدای از پیامدهای منفی آن، به ظهور شهروندان شبکه‌ای در کشور ما منجر شده است که به دلیل ناتوانی دولت در کنترل تام بر این شبکه‌ها (چون در برخی مواقع خود مانعی برای تحقق انواع مختلف شهروندی در فضای عینی است)، گروه‌های فشار و شبکه‌های مدنی فعال و مثبتی (هرچند ضعیف) نیز ایجاد کرده است. افزون بر این با تبادل حرف‌های ناگفته در روابط عینی اجتماعی، به محلی برای آزادسازی عواطف و استعمارزدایی از ذهن تبدیل شده‌اند و در برخی از موارد نیز نوعی شب‌زنده‌داری تکنولوژیکی را بر کاربران تحمیل کرده‌اند. 📝 در بیشتر موارد، کاربران برای فرار از چشم‌چرانی مهیج سایر کاربران، به فعال‌سازی گزینه‌ی last seen recently روی آورده‌اند تا هراس بنیادین ناشی از حضور دائمی خود در فضای مجازی را با اطمینان خاطر به فراموشی سپرده و برای خود نوعی حصار ایمنی ایجاد کنند تا فرسودگی و فشار عاطفی ناشی از دیده‌شدن توسط دیگران را پنهان سازند. 📝 پناه بردن به فضای مجازی (برای تبادل علم!، اطلاعات، سرگرمی‌ها، اخبار) که تا حد زیادی نشان‌دهنده‌ی بیم‌ها، آرزوها و امیدهای ماست و به بخشی از زندگی عادی مردم ما تبدیل شده است، با نارضایتی‌های فروخورده‌ی مدنی بی‌ارتباط نیست؛ گرچه خود این فضا به کاربر فرصت می‌دهد که بدون محدودیت‌های فضای واقعی اندکی در دنیای خود پرسه بزند و لذتی هم ببرد! 📝 به هر حال، شاهد همزیستی شکننده‌ی واقعیت و مجاز، فرد و جامعه، جامعه و دولت، و از همه مهمتر؛ عمق احساس واقعی و عشق سیال مجازی در جامعه‌ی کاذب شبکه‌ای امروز ایران هستیم: انسان ایرانی فردیت خود را از طریق شهروندی شبکه‌ای می‌جوید که این امری خطرناک است. ✍ ابوذر قاسمی‌نژاد ▫️ جامعه‌شناس