eitaa logo
پایگاه رسانه ای "فَــدَک"
733 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
48 فایل
انتشار فعالیت ها و مباحث مربوط به اهل بیت علیهم السلام کپی و ارسال مطالب با ذکر صلوات به نیت ظهور به همراه لعن بر قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها انتقاد و پیشنهاد @abd_69 #بیاییم_برای_تعجیل_فرج_دعا_کنیم #اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
مشاهده در ایتا
دانلود
من در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۸ به مشهدرفتیم آنجا خیلی سرد بود ولی انقدر از دیدن گنبد حرم خوشحال بودم که سرما یادم رفت. روز ۲۲ بهمن را در مشهد راهپیمایی کردیم... بعد از ظهر به حرم آقا امام رضا(ع) رفتیم،درآن جا پرنده ها هم انگاری به دیدار امام رضا(ع) آمده بودند. وارد صحن شدم حص خیلی خوبی داشتم انگار می خواستم پرواز کنم. شب ساعت ۱۲ به حرم رفتم هوا خیلی سرد بود وارد حیات حرم شدم رفتم دیدم دارن چای می دهند خیلی خوشحال شدم چون خیلی هوا سرد بود اون شب بود که یک خاطره از حرم آقا امام رضا(ع) درست شد... بسیار خاطره ی شیرینی بود. شماره ۱۹ @RESANEH_FADAK
یادش بخیر یبار که رفته بودم مشهد توحرم امام رضا گم شدم گریم گرفته بود نمی دونستم چیکارکنم تااینکه یادم اومد اومد که تو حرم آقا امام رضاهستم و میتونم از خودش وخادماش کمک بگیرم رفتم پیش یکی از خادما بهش گفتم که گم شدم ازش گوشیشوبهم دادتا به بابام زنگ بزنم وخدارو شکر به خیر گذشت شماره ۲۰ @RESANEH_FADAK
سلام آقا جان هر موقع یاد خاطرات کربلا میفتم گریم میگیره آخه امسال به نوکر رو سیاهت اجازه ندادی بیاد اجازه ندادی یه بار دیگه ضریح قشنگتو ببینه اما عیب نداره هر چه از حسین رسد نیکوست ولی یه چیزی من هر سال به یاد علمدار زیارت نرفته ها میومدم هرسال میومدم و با خودم میگفتم حالا که حسین گذاشته بیام پس بذار بیاد آقام سید علی بیام پس بذار به یاد اونایی بیام که رفتن تا راه کربلا باز شه همون شهیدی که میگفت من میرم و وقتی راه کربلا باز شد میام و همینم شد و پیکرش وقتی اومد که کربلا باز شد(شهید علیرضا کریمی) حالا نمیدونم وقتی نمیتونم بیام جواب سردارو چی بدم که نذر کرده بودم اگه امسال کربلا برم بیاد سردار سلیمانی برم خلاصه مارو روسفید امسال که نشد.ایشالله سال دیگه به تو از طرف وصله ناجور سلام................. می گویم از کنار زیارت نرفته ها بالا گرفته کار زیارت نرفته ها اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا این است روزگار زیارت نرفته ها💔💔 شماره ۲۱ @RESANEH_FADAK
یادش بخیر........... 😭😭🖤 شماره ۲۲ @RESANEH_FADAK
سلام آقا🤚🏻🖤 واسه دوری از حرم بزار بیام آقا شب و روزمو تو فکر کربلام آقا سلام آقا✋🏻❤️ از پله های هواپیما که فرود می آییم جوان آفتاب خورده ای با لهجه عربی به سمت اوتوبوس هدایتمان میکند. اوتوبوس کم کم مملوء از زائران وکوله های همراهشان میشود بااولین تکان اتوبوس نوای آشنایی در محیط میپیچد «هلابیکم یا زواری هلابیکم..»🎗 برمیگردم سمت مادرم اشک در چشمانش حلقه زده حال همه دگرگون شده از این استقبال زیبای بدو ورود کم کم باورم شده که زائرش شدم توی راه پر از موکب هایی هستن که به عشق حسین اومدن نذری ها بدون فوت وقت بخش میشن دختری که وسط راه خواهش میکند تا از خرما هاش بخوری چشمانش بغض خواسی دارد که دلت نمی آید ردش کنی به التماس میخواهند آبی از دستشان بگیری و بنوشی. آنان آمده اند تاهرچه دارند تقدیم مولایشان کنند، اگرچه دیر آمدند. زمان قافله این عاشقان را هزار چهارصد سال دیرتر به صحرای کربلا راه داده است. حالا به اسرار میخواهند آبی از دستشان بگیری و بنوشی. انگار هرجرعه از این آب که زائران مولا را سیراب می کند آبی برآتش جانشان می‌نشاند.سلام برلب تشنه ات یا حسین❤️🖤 شماره ۲۳ @RESANEH_FADAK
فقط در بارگاه توست که پیران خادم می شوند. حسین جان😭😭🖤 شماره ۲۴ @RESANEH_FADAK
الفبای زندگی ات را همیشه در خانه ی تنهایی دلم قاب می کنم پشت پرچین دیدارهایمان تو را از برم پرم از عطر مهربانی ات پرم از خاطره ها همیشه هستی همیشه می درخشی در خاطره هایی که با قاب های طلایی از تو در آسمان تنهایی ام حک کرده ام تمام ذهنم پاییز می شود بی تو و تو ای خاطره ی بهاری دلم تمام مرا تا ابد شکوفه باران کنم ... شماره ۲۶ @RESANEH_FADAK
ما را پناه نیست به جز کشتی نجات راه نجات ماست از این دار مشکلات بر پرچم سیاه غمش تکیه می کنم جانم فدای ماتم لب تشنهء فرات شماره ۲۷ @RESANEH_FADAK
سلام‌ارباب‌بی‌کفن‌منکه‌تا‌حالا‌قسمتم‌نشدھ بیام‌حرمت💔 میخوام‌یه‌خاطره‌ای‌براات‌بگم‌ ما‌خیلی‌جاها‌سفر‌دوستانه‌داشتیم حرم،جمکران‌ اما‌خاطره‌جمکران‌براتون‌میگم‌ ساعت‌۱۲‌ظهر‌که‌با‌همسر‌فرمانده‌حوزه‌تماس‌ گرفتم‌و‌با‌ایشون‌هماهنگ‌کردیم‌که‌کجا‌بیاییم؟ خلاصه‌نزدیک‌ساعت‌۱۲‌:۳۰‌بود‌که‌جلوی‌درب ‌مسجد‌بودیم‌و‌تاجایی‌‌پیاده‌رفتیم‌بعد‌مابقی‌راه با‌اسنپ‌رفتیم‌به‌سمت‌جمکران اون‌روز‌روز‌ی‌بود‌که‌قرار‌بر‌این‌شد‌پیکر‌حاج‌قاسم‌ از‌حرم‌به‌جمکران‌بیارن‌‌و‌من‌ارزوم‌این‌بود‌که‌ایشون ‌زیارت‌کنم‌♥️ حاج‌قاسم‌خیلی‌برای‌همه‌ عزیز‌بود‌مثل‌اربابش‌اربا‌اربا‌شهیدش‌کردند💔 ‌و‌همه‌به‌عشقی‌که‌به‌حاج‌قاسم‌داشتند‌هر‌کاری‌از‌پسشون‌بر‌میومد‌انجام‌میدادند‌حتی‌راننده‌‌ها‌هم‌ رایگان‌‌میبردن‌و‌میاوردن خلاصه‌خیلی‌طول‌کشید‌تا‌پیکر‌حاج‌قاسم‌عزیز‌به‌ جمکران‌برسه‌شب‌بود‌که‌رسید‌به‌جمکران‌در‌بین ‌راه‌‌خسته‌شدیم‌وتصمیم‌گرفتیم‌جایی‌توقف‌ کنیم‌برای‌استراحت‌ناگهان‌یه‌اقایی‌به‌دوستم ‌پیشنهاد‌تعویض‌چفیه‌داد😳‌ اما‌دوستم‌قاطعانه‌و‌با‌جدیت‌تمام‌گفت‌نه😄 و‌خلاصه‌ساعت‌۹‌شب‌مراسم‌به‌پایان‌رسید‌ خیلی‌باصفا‌و‌شلوغ‌بود خیلی‌سخته‌ا‌زبین‌رفقات‌فقط‌تو‌نرفته‌باشی ‌بین‌الحرمین😭 بازم‌که‌شده‌به‌عشق‌امام‌حسین‌صبر‌میکنم انشالله‌نصیب‌همتون‌بشه🌹 و‌الان‌با‌خودم‌فکر‌میکنم‌این‌همه‌بلا‌سر‌ملت‌میاد‌ صراحتا‌قدرندانستن‌حاج‌قاسم‌هست حاجی‌جون‌این‌روزا‌واقعا‌جات‌خالیه حلالمون‌کن‌اگراشتباهی‌کردیم دعا‌کنید‌بتونم‌برم‌کربلا 🖤 شماره ۲۸ @RESANEH_FADAK
🌹بسم رب الحسین« علیه السلام»🌹 سلام آقای مهربونم،سلام آقا جون ...☺️ آقا این روزا دلم بدجوری پره ..😔 بد جوری دلم حرم میخواد ... آخه شیش ساله که این روزا میومدم پابوست ،ولی امسال... تو این شیش سال بدجوری نمک گیرت شدم آقا جونم ... میدونی آقا واقعا امسال فهمیدم درد فراق چقدر سخته ... فهمیدم وقتی جابمونی چقدر درد داره ... اینکه میگن میاد خاطراتم جلوی چشام من اون خستگیه تو راه و می خوام الان میفهمم که منظورش چیه ،چون تاحالا جانمونده بودم ،یعنی هر موقع که ازت خواستم بیام کربلات تو جوابمو دادی ... آره آقا من توقعم بالا رفته بود پر رو شده بودم ،هرسال هرسال اربعینی میشدم و سال بعد هم توقع داشتم که منو بطلبی ... آقا ببخش😭😭 بچگی کردم .ولی آقا امسال داغونم چون دیگه اربعینی نیست که رزق سالم و توشه آخرتم رو از اون بگیرم . یادش بخیر وقتی بعد پیاده روی یه جا می نشستیم تا خستگی مونو بدر کنیم وقتی به مامانم میگفتم پاهام درد میکنه میگفت فدای سر بچه های امام حسین «ع» یادمه یه جا بین راه یکی از موکب های عراقی کباب ترکی میداد ،منم رفتم تو صف وایسادم تا بگیرم وقتی اومدم پیش مامانم دیدم چشماش پراز اشک ،ازش پرسیدم:« مامان چی شده چرا داری گریه میکنی 😳 مامانم هم یه جوابی داد که هم خودش سوخت هم منو سوزاند گفت بچه های امام حسین ع تو این راه کتک میخوردن ،تازیانه میخوردن 😭 اشکال نداره آقا جون حتما تو خواستی که نشد ،حتما ما ناشکری کردیم ، قدر ندانستیم ،آره...😔 نمیدونم آقا جونم، حتما میخواهی امسال برات بسوزیم ،امسال از فراقت بسوزیم تا ساخته بشیم ... آره آقا💔 آقا البارد شماره ۲۹ @RESANEH_FADAK
💔یاحسین💔 امسال هم مثل پارسال نشد که نشد. خسته شدم یا حسین. من تا به حال زیارتتان امده ام. سالی بعد از رسیدن به نجف و زیارت امرالمومنین (ع)به سامرا رفتیم،ودوامام بزرگوار را زیارت کردیم❤️. بعد از آن به کاظمین رفتیم. دوباره برگشتیم به نجف و برای بار اخر امیرالمومنین رو زیارت کردیم. ❤️❤️❤️❤️❤️ بعد از آن به پیاده روی عشق رفتیم. ❤️❤️❤️❤️❤️ در راه همه جور آدمی دیدم افغانی،ارمنستانی،امریکایی،ایرانی،هندی،بلژیکی و... ❤️❤️❤️❤️❤️ همه عاشقتن همه دوستت دارن. باز این چه شورش است که در خلق عالم است. در راه کاروان های زیادی دیدیم که در راه پیاده می رفتن و دوست داشتن سختی بکشن در راه عشق💔. بعد از پیاده روی که حدود ۴روز طول کشید.به کربلا رسیدیم💔😭😭. یاد تشنگی اباعبدالله افتادم گریه ام گرفت آب نخوردم. نشسته ام هر چی تو دلم گفت به اباعبدالله گفتم. گله کردم.. نق زدم.. گریه کردم.. در اون موقع گم شدم گریه ام بیشتر شد. توسل پیدا کردم گفتم: امام حسین ها.. مواظبمه رفتم پیش خادماش بهشون گفتم و منو پیش مادرم بردن😭❤️. با مادرم گفتم مامان دیدی امام حسین مواظبمه... بعد از زیارت به مرز و بعد از ان به قم برگشتم. ولی امسال و سال قبل اباعبدالله نطلبید مارو.. یاحسین_دلتنگم شماره ۳۱ @RESANEH_FADAK
به نام خدا سلام اربابم،سلام خاک های به خون آغشته شده،سلام پاهای تاول زده،سلام اشک های جاری شده بر گونه ها،سلام اربابم،سلام رویای شیرین من. چشمان خیسم را باز میکنم با صدای مادرم از خواب پریده ام. اصلا مگر خواب بود؟ برای من که چیزی جز واقعیت نبود. وقتی که گرمای خاکش را با پاهایم حس میکردم،وقتی که سرور و سالارم مرا صدا میزد و من به شوق دیدارش سر از پا نمی‌شناختم و با قدم هایی در راستای جاده عاشقی خودم را،دلم را و دنیای درونم را به بهشت جاودانش می‌رساندم آیا چیزی جز واقعیت است؟ چه ساعات خوشی را در کنار عشق بی پایانم گذراندم،چه اشک های شوقی که از خوشحالی رسیدن به او بر گونه هایم جاری بود،چه شب ها و روزهایی که برای فراقش دیده تر کردم تا زمانی که در مسیر خوشبختی،زمزمه های دلتنگی و شور و شوق میهمانان حریمش را با گوش جان شنیدم. همان روزهایی که شعله پر حرارت دیگری در درونم زنده شد،همان روزهایی که با دیدن طلایی ترین گنبد جهان پرواز کردم و دیگر خودم نبودم. فقط او بود و او بود و او بود.من تنها او را می‌دیدم و صدایی جز سکوت غمگینش نمیشنیدم. دیگر به آرزوی دیرینه ام رسیده بودم. انگار خواب بود،خوابی به شیرینی عسل یا حتی فراتر از آن،یا اینکه رویا بود، رویایی قدیمی!؟ نه هنوز هم برایم تازگی دارد،هنوز هم آن عشاق سینه چاک که با کمترین و ناچیزترین داشته هایشان خواستار وصل تو بودن جلوی چشمانم هستند هنوز هم میتوانم داغی چای عراقی را با دستانم لمس کنم،هنوز هم طعم شیرین تلخ ترین قهوه هایشان زیر زبانم است،هنوز هم آن نجواهای دلنشین کودکان،هنگام دعوت به خانه های کوچک اما به بزرگی قصرشان را فراموش نکرده ام ،هنوزهم.... از آن لحظه های زود گذر یک سالی می‌شود که گذشته است از آن موقع تا به حال روی قلبم را زنگار هایی از گناه پوشانده است قلبم جلا میخواهد تا نوشیدن چشمه معرفتش که دلی پاک میخواهد نصیبم شود. میدانی مولای من! دل من حرم میخواهد،حریم تو را میگویم،همان جنتی که تو و عزیزانت باعث عظمتش شده اید . مکانی که قبل از شما سرزمینی غریب و تنها بود اما حالا جهانیان حسرت دیدنش را میخورند الان معنی«شرف المکان باالمکین» را درک میکنم. دلم تو را میخواهد ای زیباترین... السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ای همیشه مهربان،ای خداوند با عظمت،در این فراق یاریم کن. شماره ۳۲ @RESANEH_FADAK
باسلام میخواستم خاطره ی کربلارفتنمون روبگم ماوقتی واردعراق شدیم یک عرب که اسمش حاج نهادبود ودرسفربه ایران بابرادرشوهرم دوست شده بودوبه اوگفته بودکه چندنفرزوارباخودش دراربعین بیاره به استقبالمون اومدوباروی خوش بامابرخوردکرد وبه همه عطرتعارف کردوبازبان عربی میگفت زوارحسین روسرماجادارن وهردودست را روی سرش میگذاشت بعدمارابه کربلا وکاظمین بردوازآنجابه خانه ی خودش دردیاله ی عراق که نزدیک کاظمین بودبرد وخیلی ازماپذیرایی کردن وبه خانه ی اقوام آنها هم رفتیم یک زیارت هم اونجا بودکه رفتیم بعدازآنجا به سامرا وسپس نجف آمدیم وخیلی سفرخوبی بود انشاالله که بانابودی ویروس کرناوفرج امام زمان عج قسمت همه ی آرزومندان بشه ازنزدیک کنار۶گوشه ی اباعبدلله عرض ادب کنیم شماره ۳۴ @RESANEH_FADAK
🌹اسـلـامـ عـلـیـ الـحـسـیـنـ شـهـیـد و عـلـیـ الـزیـنـبـ الـصـبـور بی مقدمه بگوئیم: 🌹پارسال اربعین کربلا اما امسال... 🌹پارسال اربعین پیاده روی نجف تا کربلا 🌹اما امسال... 🌹پارسال اربعین التماس مردم برای دعوت 🌹به موکب اما امسال... 🌹پارسال اربعین گریه کودکان برای دعوت 🌹زوار اما امسال... 🌹پارسال اربعین تفضل زوار گفتن خدام 🌹مواکب اما امسال... 🌹پارسال اربعین عراقی اما امسال... 🌹پارسال اربعین تلخ اما امسال 🌹پارسال اربعین نجفی اما امسال.‌‌.. 🌹پارسال اربعین اما امسال... 🌹پارسال اربعین اما امسال... 🌹پارسال اربعین وادی السلام اما امسال... 🌹پارسال اربعین دیدن رفقا در 🌹پیاده روی اما امسال... 🌹پارسال اربعین رسیدن به موکب 🌹آستان قدس اما امسال... 🌹پارسال اربعین شمردن عمود ها 🌹اما امسال... 🌹پارسال اربعین رسیدن به عمود سلام 🌹اما امسال.‌‌.. 🌹پارسال اربعین تحویل کوله پشتی ها به 🌹امانتداری حرم اما امسال... 🌹پارسال اربعین مقام کف العباس 🌹اما امسال... 🌹پارسال اربعین اذن دخول 🌹اما امسال... 🌹پارسال اربعین حرم آقا ابلفضل 🌹اما امسال... 🌹پارسال اربعین گریه زیر قبه 🌹اما امسال... 🌹پارسال اربعین اَهلا و سَهلا گفتن 🌹خدام اما امسال... 🌹پارسال اربعین گفت و گو های دو نفره 🌹با آقا ابلفضل(ع) و ارباب اما امسال... 🌹پارسال اربعین زیارت عاشورا روبروی 🌹ضریح ارباب اما امسال..‌. 🌹پارسال اربعین عکس های یادگاری 🌹اما امسال... 🌹پارسال اربعین بغض وداع اما امسال... شماره۳۶ @RESANEH_FADAK
⚫️سلام آقا⚫️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ببخشید راستی سلام شما مخصوص بود ❤️السلام علی الحسین❤️ ❤️وعلی علی بن الحسین❤️ ❤️وعلی اولاد الحسین❤️ ❤️وعلی اصحاب الحسین❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 😔من کربلا نرفتم پارسا پدرم میخواست بره وقتی داشت از خونه میرفت بیرون گریه ام گرفت تو دلم میگفتم آقا جان بازم نطلبیدی که اشکال نداره سال بعد حتما می طلبی ولی امسالم که.....😔 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🕯موقع جنگ من نبودم ولی حاج آقا که میشه پدر بزرگم میگفت راه کربلا رو بسته بودن🕯 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🖋آقا حالا میفهمم چرا تو یه جنگی که کل دنیا علیه یه کشور تازه انقلاب کرده که ضعف جنگی داره شکست خورد چون هدف ما یک چیز بود رسیدن به حرمت آقا الان ما هدفمون یکیه ولی با کی جنگ کنیم🖋 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ⏳آقا امام زمام ظهورش نزدیکه؟⌛️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 📝نمیدونم شاید ماهم باید مثل قوم موسی همگی چهل روز توی صحرا عبادت کنیم که آقا امام زمان برسیم چله زیارت عاشورا گرفتیم چرا راه کربلات بسته شد📝 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🖋ببخشید شاید این برای اینه که عشقمون به مولامون بیشتر شه🖋 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 😭آقا سلام مارو به آقا امام زمان برسون و بگو تا پای جون باهاشیم😭 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ‌ گر نبیند نوڪرے خانہ ے اربابش را بہ چہ دردے مے خورد؟ پس برسان مرگش را ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ شماره ۳۷ @RESANEH_FADAK
بِسۡمِ رَبِّ الۡعُشٰاقُ الۡحُسین﴿؏﴾ •••♡ چشمانم را می‌بندم،جاذبہ‌ای مرا بہ‌سمت خود میکشاند نہ تنها جسمم را بلکہ روح و قلبم رااز جاده های خاڪی که عبور میکنم بہ بالای سرم نگاه میکنم، نخل هارامیبینم‌که در آسمان بال گشوده‌اند🌴هوا بسیارگرم است و آفتاب داغ وسوازان☀️ سنگ ریزه‌های کف‌جاده پاهایم را آزار میدهد.👣 خوب میدانم، تمام کسانی که قدم در این راه گذاشتہ‌اند،غربتی را احساس میکنند. اماحرارت و عطش قلبمان نمی گذارد این دوری و سختی راه را احساس کنیم. هر قدمی کہ بر میدارم اشک از چشمانم جاری می شود💔 به راهم ادامہ میدهم،بہ امید رسیدن بہ مقصد... نام مقصدم را میپرسی؟ از این جاده های خاڪی، با پاهای تاول زده ، و رنج زیاد بہ کجا میروم‌‌؟! معلوم است بہ زیارت مولایم حُسینِ اِبۡنِ علی؏ و یاران و فرزندانشان... چہ زیباست راهی کہ‌هرسالہ ميليون ها مسافر با پای پیاده همہ یک مسیر و برای یک هدف می رفتند.. اما امسال خاطرات چہ غریبانه مثل خار درچشم است...😞 امسال چه بی یاور است قدم های جابر چه تنهاست راه وصال عُشّاق، وچہ‌ساکت از هیاهوی جاده،چہ دل را می‌زند جای خالی موکب های راه، نبود تاول های پا، نبود دستان یاری‌گر،بعداز تو دیگر هیچ عطری بوی تورا ندارد حسین‌جان همان عطر هایی کہ کودکان بر لباس خاکیمان میزدند😭 چه تلخ است انتظار این جاده وچه دلتنگ است زمین برای قدم های زوار شهید کربلا... حرارت گرما از جاده های غریب و تنهای کربلا.. از فاصله دور هم مشخص است. جاده ای که رنج و سختی فراوانی را دیده ودر تنهایی خود خون گریه کرده است.. نمیدانم این جاده های خالی از سیل جمعیت،این همه چشم انتظاری، تقاص کدامین یک از گناهانمان است..؟! آه از غربت جاده ها و آه از دوری‌وچشمان منتظر و دوخته به راه.. امسال اربعین حال و هوای همیشگی را ندارد.. اما دل عاشقان همیشه به او گرم است امسال من هستم و یک کوله دلتنگی؛ امسال باید در جاده تنهایی، عمودهای بی لیاقتی ام را بشمارم؛ امسال باید به جای چای عراقی،☕️ در موکب جامانده ها، شوکران حسرت را سر بکشم؛ میدانم حسرت حرارت این عشق هرگز خاموش نمیشود..✹ •••نشُـدکـه‌زائـر‌کربــــ وبلا شـوم؛ بـاشد دلـم‌خوش‌استــ میان‌دِلـم‌حرم دارم••• ..!😔 شماره ۳۸ @RESANEH_FADAK
قبل از عید بود که برای سفر به مشهد برنامه ریزی کردیم و قرار بر این شد تا سال تحویل را در حرم مطهر امام رضا باشیم. خوشبختانه پدر در موقع مناسبی هتل و بلیط قطار را رزرو کرد و ما از این بابت مشکلی نداشتیم و شلوغی های عید باعث ایجاد تاخیر در مسافرت مان نشد. سفر با قطار برای من که تا به حال سوار قطار نشده بودم لذت بخش و هیجان انگیز بود، قبلا هم چند باری سفر مشهد را تجربه کرده بودم، اما دفعات قبل مسافرت ها با ماشین شخصی خودمان بود، ولی این بار قرار بود با قطار سفر کنیم و این موضوع شوق من برای مسافرت را بیش تر کرده بود. از طرفی، بودن در لحظه ی سال تحویل در حرم سعادتی بود که شاید نصیب هر کسی نشود، به همین خاطر از موقعیت پیش آمده بود خوشحال بودم و این خوشحالی را در چهره ی تک تک اعضای خانواده ام نیز می توانستم ببینم. صبح آخرین روز از سال 97 بود که قطار در آخرین ایستگاه توقف کرد و ما به مقصد رسیدیم. به هتل رفتیم، اتاق ها را تحویل گرفتیم و بعد از کمی استراحت، آن روز غروب زودتر از همیشه شام خوردیم و وسایل مورد نیاز را بر داشتیم و راهی حرم شدیم عجب حالی داد بارون گرفت و همه به پناه گاهی رفتن من سریع به داخل رفتم دیدم چندین نفر دارن گل میبرن به سمت ضریح که به بالای ضریح نصب کنن که ناگهان یکی از گل های در دستان من اتفاقی خورد خوشحال و خندان از امام رضا تشکر کردم نشدم نوکر خوبی به دَرَت،حق داری اربعین داغ حرم را به دلم بگذاری!! یا رب الحسین…❤️ در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم شماره ۳۹ @RESANEH_FADAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا