📣🔴 کرمان در حالت آماده باش اورژانسی
🔸بنا به اعلام سازمان مدیریت بحران کشور، ۷ استان تهران، قم، مرکزی، اصفهان، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان به حالت آمادهباش اورژانسی درآمدند.
🔸احتمال وقوع تندباد در بخشهایی از استانهای تهران، قم، مرکزی، اصفهان، جنوب خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و نوار شرقی کرمان وجود دارد.
🔸بر این اساس، طوفان در راه رسیدن به این استانها است.
🔸هم اکنون دستگاههای مربوطه در این استانها، دانشگاههای علوم پزشکی و تیمهای اورژانس در آمادهباش هستند.
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
🔸اطلاعیه محدودیت ترافیکی
همشهریان عزیز!
⭕️ بلوار هوانیروز، حدفاصل بلوارهای غدیر دو و سه، بهدلیل احداث پل «شهدای خلبان»، مسدود است، لذا برای تردد از مسیرهای جایگزین زیر استفاده کنید:
⏪ مسیر اول: بلوار هوانیروز، بلوار غدیر سه، بلوار بهاران، خیابان لاله، میدان غدیر، خیابان لاله، بلوار غدیر یک، بلوار هوانیروز
⏪ مسیر دوم: بلوار هوانیروز، بلوار غدیر سه، بلوار بهاران، بلوار فردوس، بلوار رضوان، بلوار جمهوریاسلامی
⏪ مسیر سوم: بلوار هوانیروز، بلوار غدیر سه، بلوار بهاران، بلوار فردوس، خیابان لاله، میدان غدیر، خیابان لاله، بلوار غدیر یک، بلوار هوانیروز
از همکاری و شکیبایی شما سپاسگزاریم.
#کرمان_با_مردم_آباد_می_شود
#مدیریت_ارتباطات_و_امور_بین_الملل_شهرداری_کرمان
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
📣 فردا، آخرین مهلت دریافت کارت کنکور
🔺️کارت ورود به جلسه نوبت دوم آزمون سراسری ۱۴۰۳ تا فردا ۲۰ تیر ماه در سایت سازمان ملی سنجش قابل دسترس است و به داوطلبان توصیه میشود که زودتر کارت خود را دریافت کنند.
#کنکور
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
15.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ان شاءالله امسال رزق همه مون اربعین کربلا🙏💔
رسانه الغدیر👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه مجسم😭💔
من فقط
یکم موهام سوخته همین😭
یکمم کبوده رنگم مگه نه
لباسام یه ذره نامرتبه😭
ولی من هنوز قشنگم مگه نه .؟.
😭💔
#یا_حضرت_رقیه
#محرم
#فلسطین
#غزه
رسانه الغدیر 👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
🔸️باید پاسخگو باشیم
⏮️پاسخگویی محسن تویسرکانی، شهردار کرمان، در سامانه ارتباط مردمی ۱۳۷
⭕️زمان: چهارشنبه، ۲۰ تیرماه، از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۱:۳۰
#مدیریت_ارتباطات_و_امور_بین_الملل_شهرداری_کرمان
رسانه الغدیر 👇👇
https://eitaa.com/resanehmohaleh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
حکم اعدام
#قسمت_سی_و_پنجم_
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
که می خواست برود با غسل شهادت می رفت می گفت:« این جوری اگه اتفاقی هم بمیرم ان شاء الله اجر شهید رو دارم.»
روزها کار و شب ها هم درس می خواند ۱ هم این که شدید تو جریان انقلاب زحمت می کشید.
یک شب یادم هست با همان طلبه ها آمدند خانه چند تا نوار همراش بود گفت: «مال امامه، تازه از پاریس اومده» طبق معمول رفتند تو اتاق و نشستند پای ضبط.
کارشان تا ساعت یازده طول کشید هنوز داشتند نوار گوش می دادند برق سر در حیات روشن بود. زن صاحب خانه باهامان قرار و مدار گذاشته بود که هر شب ساعت ده برق سر در حیات رو خاموش کنیم زن عصبانی و بی ملاحظه ای بود. دلم شور این را می زد که سر و صداش در نیاید.
تو حیاط می پاییدم که یک هو سر و کله اش پیدا شد راست رفت طرف کنتور برق، نه برد و نه آورد، فیوز را زد بالا! زود هم آمد دم زیرزمین.
«شما می خواین تا صبح نشینین و هر جور نواری رو گوش کنید؟!»
صداش بلند بود و نخراشیده، عبدالحسین رسیدگفت: « مگه ما مزاحمتی داریم براتون حاج خانم؟»
سرش را انداخته بود پایین و تو صورت زن نگاه نمی کرد زن صاحبخانه گفت:« چه مزاحمتی از این بدتر ؟! »فکر کردم شاید منظورش روشنایی لامپ سر در حیاط است رفتم بیرون گفتم :«عیبی نداره، ما فیوز رو می زنیم بالا و این لامپ رو خاموش می کنیم.»
خواستم بروم پای کنتور ،نگذاشت،یکدفعه گفت:« ما دیگه طاقت این کارهای شما رو نداریم.»
پاورقی
۱- شهید برونسی مدت ۵ سال در کنار کار وزندگی دروس حوزوی را هم تحصیل کرد.
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
حکم اعدام
#قسمت_سی_و_شش_
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
«کدوم کارها؟»
همین که شما با شاه گرفتین
بند دلم انگار پاره شد نمی دانم از کجا فهمیده بود موضوع را ،عبدالحسین به ام گفت: «بیا پایین»
رفتیم تو در را بستیم و دیگر چیزی نگفتیم
صبح که می خواست برود، وسایل کارش را بر نداشت. پرسیدم « مگه نمی خوای سرکار بری؟»
گفت نه می خوام برم خونه پیدا کنم این جا دیگه جای ما نیست. ....
ظهر برگشت.
چی شد؟ خونه پیدا کردی؟
«جاش چه جوریه؟»
یک زیرزمینه تو کوی طلاب
بعد از ظهر با وسایل مان رفتیم خانه جدید
وقتی زیرزمین را دیدم کم مانده بود از ترس جیغ بکشم
«این دیگه چه جور جاییه عبدالحسین؟»
لبخند محبت آمیزی زد گفت این خونه مال یک طلبه ،است قرار شده موقتی تو زیر زمینش بشینیم تا من فکر
یک جایی بردارم برای خودمون
تاریکی اش ترسم را بیشتر می کرد داشت گریه ام می گرفت
«اگه همون گربه رو بزنی می آد این جا؟!»
زیاد سخت نگیر حالا برای موقت اشکالی نداره.
تو همان زیرزمین تاریک و ترسناک مشغول زندگی شدیم.
چند روز بعد همان طرف ها چهل متر زمین خرید آستین ها را زد بالا و با چند تا طلبه شروع کردند به ساختن خانه
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃