eitaa logo
رسانه الغدیر
763 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
57 فایل
🏵️الهی به امیدتو🏵️ 🔊پایگاه اطلاع رسانی شهرک الغدیر🔊 انعکاس برنامه هاواخبار محله ازقبیل مسائل اجتماعی، فرهنگی، ومسائل مربوطه در جهت آبادانی وشکوفایی واشتغال جوانان ارتباط با ادمین ⬅️ @zolfaqar4 @MfA_77⬅️ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴دو خبر مربوط به اربعین حسینی 1⃣ هیچ گذرنامه‌ای برای حضور در اربعین تمدید نمی‌شود سخنگوی فرماندهی انتظامی کشور: اشخاصی که گذرنامه‌های بین‌المللی ندارند و یا تاریخ اعتبار آن پایان یافته هرچه زودتر گذرنامه خود را دریافت و یا حتما تعویض کنند و یا گذرنامه زیارتی دریافت کنند. 2⃣ گذرنامه‌های زیارتی ۵ سال اعتبار دارند سخنگوی پليس: عزيزانی که از سال گذشته گذرنامه زيارتی(آبی رنگ) دارند کماکان تا ۵ سال اعتبار داشته و بدون نياز به هيچ اقدام خاصی می‌توانند برای سفر اربعين از آن استفاده کنند. هموطنان برای اخذ گذرنامه زیارتی باید به اپلیکیشن کاربردی پلیس من مراجعه و با مبلغ ۶۵ هزار تومان در کمترین زمان ممکن گذرنامه خود را دریافت کنند رسانه الغدیر👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
🔺 سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی کرمان گفت: تاکنون هیچ موردی از بیماری تب دنگی در استان کرمان مشاهده نشده است. رسانه الغدیر👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯بزرگترین محموله ترافیکی تاریخ ایران😍💪 این محموله راکتور حمل میکنه از اراک برای شرکت فولاد ایرانیان الان مدتهاست تو راهه امروز تو مسیر جاده مسجد ابولفضل(ع) زرنده جاده رو کاملا مسدود کرده ماشاءالله به مهندسین ایرانی 👏🇮🇷👏🇮🇷👏🇮🇷 رسانه الغدیر 👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 *نیاز داریم هرچند وقت یاد یاران بی‌ادعا کنیم تا راه را گم نکنیم* 🏴شب جمعه شهدا رایاد کنید باذکر فاتحه وصلوات🌹 رسانه الغدیر👇👇 ‎‎‌ https://eitaa.com/resanehmohaleh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷پنجشنبه است 🕯همان روزی ڪه اموات 🌷میایند به سمت نزدیکانشان 🕯دستشان ازدنیا ڪوتاه است 🌷ومحتاج یادڪردن ماهستند 🕯بافاتحه وصلوات 🌷روحشون را شاد کنیم رسانه الغدیر👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
سازمان ساماندهی مشاغل شهری و فرآورده‌های کشاورزی شهرداری کرمان برگزار می‌کند: 🔸️جشنواره دو روزه تولیدات مشاغل خانگی به‌یاد شهدای تروریستی گلزار شهدای کرمان ⭕️زمان پنج‌شنبه و جمعه ۲۱ و ۲۲ تیرماه، ساعت ۱۷ تا ۲۲ ⭕️مکان: پارک مادر رسانه الغدیر👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
علیه السلام 🔹قاسم ابن الحسن علیه السلام عرض کرد: آیا من هم در کشتگانم؟ 🔸امام بر او رقّت کرد و فرمود: عزیزم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ ✳️گفت : از عسل شیرین تر. 🔹فرمود : آری والله تو هم یکی از آن مردانی که با من کشته میشوی ✳️پس از آنکه ✳️پسر کوچکم عبدالله(علی اصغر) هم کشته میشود. 🔴گفت: عمو جان، به زنان هم میرسند تا آن کودک شیرخوار را بکشند؟😭 🔹فرمود : عبدالله وقتی در آغوش من است فاسقی تیری به گلوی او زند و او ناله کند و خونش در دست من بریزدو آن را به آسمان بلند کنم، 🔸گویم: خدایا شکیبایم و به حساب تو گذارم، آتش در خندقی پشت خیمه ها است شعله کشد و من در ساعت عمرم بر آنها بتازم و آنچه خدا خواهد واقع شود. ✳️او گریست و ما گریستیم و در خیمه ها گریه و شیون از فرزندان رسول خدا بلند شد ✅ : 1⃣وجود قاسم مثل اجدادش سرشار از غیرت است ، وقتی به او میگویند فرزند شیرخوار هم شهید میشود اولین سوالش از عمو این است؛ آیا به زنان هم میرسند؟😭 -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ رسانه الغدیر👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
🔻مراسم عزاداری دهه اول محرم ◀️با کلام: ▪️حجت الاسلام رحیمی صادق «مدیر حوزه علمیه استان تهران» ◀️با نوای: ▪️حاج سعید عیسی زاده ↙️ از جمعه ۲۲ تیرماه / همراه با اقامه نماز مغرب و عشا رسانه الغدیر👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حکم اعدام 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 مرد رفت من ماندم و هزار جور فکر وخیال خدا خدا می کردم راهی پیدا بشود با خودم می گفتم: «پیش کی برم که این قدر پول به من بده یا یک سند خونه؟» رو هر کی انگشت می گذاشتم آخرش فکرم می خورد به بن بست. تازه اگر کسی هم راضی می شد به اینکار، ،مشکل بود بیاید زندان، تله بودن،گیر افتادن و هزار فکر دیگر نمی گذاشت . تو این مخمصه یکدفعه در زدند چادرم را سر کشیدم روم را محکم گرفتم و رفتم دم در، مرد غریبه ای بود. خودش را کشاند کنار و دستپاچه گفت: «سلام» آهسته جوابش را دادم گفت:«ببخشین خانم ،من غیاثی هستم ،اوستاعبدالحسین تو خونه ی ما کار می کردن.» نفس راحتی کشیدم، ادامه داد: «می خواستم ببینم برای چی این چند روزه نیومدن سر کار؟» بغض گلوم را گرفت از زور ناراحتی می خواست گریه ام بگیرد جریان را دست و پا شکسته براش تعریف کردم گفت: «شما هیچ ناراحت نباشین، خونه ی من سند داره خودم امروز می رم به امید خدا آزادش می کنم.» خداحافظی کرد و زود رفت از خواشحالی زیاد کم مانده بود سکته کنم دعا می کردم هر چه زودتر، صحیح وسالم برگردد. نزدیک ظهر بود سر و صدایی تو کوچه بلند شد دختر کوچکم را بغل کردم و سریع رفتم بیرون، بقال سرکوچه یک جعبه شیرینی دستش گرفته بود با خنده و خوشحالی داشت بین این و آن تقسیم می کرد، رفتم جلوتر، لابلای جمعیت چشمم افتاد به عبدالحسین بر جا خشکم زد! چند لحظه مات و مبهوت مانده بودم. 🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃