📚 ردّمظالم ❓سوال: 🔻آیا ردّمظالم به واجب النفقه ای که فقیر شرعی باشند،تعلّق میگیرد؟ 🔻در چه صورت دادن ردّمظالم به واجب النفقه اشکالی ندارد؟ 🎙 حجت الاسلام و المسلمین #محمدی #احکام #احکام_ردمظالم #فقیرشرعی #واجب_النفقه

زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر اذن دخول محرم است... #یا_قدیم_الاحسان #بحق_الحسین #تا_محرم_مرا_نگهدارید ....

امام صادق (علیه السّلام) : یک نماز با بوی خوش عطر بهتر از هفتاد نماز بدون بوی خوش است.

🔰امام علی (علیه السّلام) : هرکه درباره بسیاری از امور بی اعتنایی و چشم پوشی نکند، زندگیش تیره شود. ميزان الحكمه

💠اميرالمؤمنين امام علی(ع): 💢لا تشتغل بما لا يعنيك و لا تتكلّف فوق ما يكفيك و اجعل كلّ همّك لما ينجيك 🔷به کارى که به درد تو نمى خورد مشغول مشو و بیش از اندازۀ کفایت،خود را به مشقّت مینداز و تمامى همّت خود را براى آنچه تو را نجات دهد،قرار ده. 📚غرر الحکم و درر الکلم

🎬 کلیپ : مؤمن حقیقی کیست؟ 👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_رفیعی ✔️کانال رسمی دکتر رفیعی

ظهر یعنی تپش قلب زمان❤️ در هوس دیدن تو ڪه بیایی و زمین، گلشن اسرار شود ظهر تون بخیر و نیڪی🌹 امروزتون شاد شاد🌺 ​​​​#کانال_رسمی_عجایب_جهان👇 💟🇯‌🇴‌🇮‌🇳👇 cнαɴεℓ☞ @Ajaieb_Jahan

🎬 علامت شیعه بودن از زبان #امام_کاظم علیه السلام #استاد_عالی

امام جواد عليه السلام: 🍀مَن لَم يَعْرِفِ المَوارِدَ أعْيَتْهُ المَصادِرُ 🍀هر كس نداند كارى را از كجا آغاز كند، از به سرانجام رساندن آن درماند. ميزان الحكمه جلد3 صفحه 54 ‌ ‌‌ پ

🎬 کلیپ : انسان مؤمن ، محبوب خداست 👤 #حجت_الاسلام_صفایی_بوشهری

📨#خاطرات_شهدا 🟢شهید مدافع‌حرم #محمدرضا_بیای: پدر شهید 💚يادم نمی‌رود كه بهمن۱۳۹۴ اصرارهای محمدرضا شدت گرفت. می‌گفت بابا بگذار من بروم اما دلم راضی نمی‌شد و می‌گفتم نه. عراق زياد می‌رفت و با وجود آنكه به مناطق جنگی هم اعزام می‌شد، اما من مشكلی نداشتم. 💙اين‌بار كه به من گفت می‌خواهد سوريه برود، نگران شدم. مخالفتم به همان دليل عاطفه پدر و پسری بود اما آنقدر گفت تا اينكه بالاخره به سراغ نقطه ضعفم رفت و واقعه‌ی عاشورا را تعريف كرد. 💚گفت آيا روز عاشورا امام حسين علیه‌السلام جلوی حضرت علی‌اكبر علیه‌السلام را گرفت؟ همه‌اش می‌ترسيدم من را در منگنه اين واقعه بگذارد که گذاشت. ديگر نتوانستم جلويش را بگيرم. رفت و من فقط زمانِ رفتنش همان كاری را كردم كه امام‌‌حسين علیه‌السلام كرد. 💙وقتی رفت، از پشت، قد و بالايش را سير برانداز كردم. دوستش تعريف می‌كرد كه محمدرضا در سوریه به او گفته بود «وقتِ خداحافظی برنگشتم پدرم را نگاه كنم تا مبادا چشمم به چشمش بيفتد و علاقه‌ی بین‌مان اجازه ندهد که به سوریه بروم!»