eitaa logo
【روایتگر】
331 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
25 فایل
روایتگر 👈کانالی متفاوت در موضوعات کمتر دیده شده در زمینه های مختلف فرهنگی، مذهبی، سیاسی، شهدایی و... 🌹ما را به دیگران هم معرفی کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
مشهد .. صحن آزادی ... و سه قبری که باید به آنها سری زد، و فاتحه‌ای در کنارشان خواند. eitaa.com/revaayatgar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😔😭 حاج حسین خرازی نشست ترک موتورم، بین راه، به یک نفربر برخوردیم که در آتش می‌سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می‌سوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده‌خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش. جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با اینکه داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد و همین موضوع پدر همه‌ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می‌زد: خدایا... الان پاهام داره می‌سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی خدایا! الان سینه‌ام داره می‌سوزه، این سوزش به سوزش سینه‌ی حضرت زهرا(س) نمی‌رسه... خدایا! الان دست‌هام سوخت، می‌خوام تو اون دنیا دست‌هام رو طرف تو دراز کنم... نمی‌خوام دست‌هام گناهکار باشه! خدایا! صورتم داره می‌سوزه! این سوزش برای امام زمانه، برای اولین بار حضرت زهرا اینطوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی‌تونم، دارم تموم می‌کنم. خدایا! خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم، آن لحظه که جمجمه‌اش ترکید من دوست داشتم خاک گونی‌ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا(سردار شهید حاج حسین خرازی) از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های‌های گریه می‌کرد و می‌گفت: ما جواب اینا را چه جوری بدیم!؟ما فرمانده ایناییم!؟ اینا کجا و ما کجا!؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی‌داره بگه جواب اینا رو چی می‌دی!؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه‌ من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیس شد. 🕊شادی ارواح طیبه شهدا صلوات eitaa.com/revaayatgar
👇
هدایت شده از دادشهر | حمزه شکریان
. 🔺 جریان‌شناسی و دشمن‌شناسی موهبتی است الهی! گاه منحصر می‌شود به یک عده خاص و گاه به یک شخص خاص! @dadshahr_iranian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬اعتراف انسیه خزعلی(معاون امور زنان و خانواده‌ی رئیس‌جمهور)، به اجرای سند ۲۰۳۰ در دولت سیزدهم_۱۴۰۱/۱۱/۰۸. 👈حضرت امام‌خامنه‌ای_۱۳۹۶/۰۳/۱۲: «اینکه ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بی‌سروصدا اجرائی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست! eitaa.com/revaayatgar
🍃🍃🍃🍃 🍃 🌹سال‌ها قبل تصویری از یک ایرانی در رسانه ها منتشر شد... فردی که در زمان صدام در حلقه‌ی نظامیانی که پرچم عراق را در دست داشتند در حال قدم زدن بود، او طوری با صلابت قدم بر می‌داشت که گویا فرمانده جمع است... ماجرا برعکس بود! تصویر مربوط به یک قهرمان بود که ۱۶ سال در اسارت صدام به سر می‌برد... امروز سالگرد شهادت قهرمان اسلام، است. ایران، چنین مردانی را به خود دیده و مادر چنین قهرمان‌هایی بوده است. ما به این سرزمین و فرزندانش افتخار می‌کنیم. ✍️ آقای تحلیلگر ولادت: ۲۰ اسفند ۱۳۳۱ ضیاء‌آباد تاکستان در استان قزوین. شهادت: ۱۹ مرداد ۱۳۸۸. 🕊 شادی روح پاکش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم. eitaa.com/revaayatgar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
🌷حسین لشکری ۱۸ سال در عراق اسیر بود، تا ۱۴ سال کسی از او خبری نداشت و نام او جزو مفقودالاثرها بود، چون دولت عراق اجازه نداده بود، صلیب سرخ جهانی اعلام کند که خلبان ایرانی زنده است. 🌷در همه این سال‌ها فقط یک مصاحبه کوتاه تلویزیونی که مورد درخواست عراقی‌ها بود، می‌توانست بهترین شرایط را برای خلبان ایرانی دوره دیده در آمریکا و مسلط به سه زبان زنده دنیا فراهم کند؛ اینکه جلوی دوربین‌ها بیاید و اقرار کند ایران آغازگر جنگ بوده است و او بیست‌وهفتم شهریورماه سال ۱۳۵۹ در خاک عراق پرواز کرده است. عراقی‌ها حتی پس از گذشت هفت سال از آغاز جنگ از او مکرر بازجویی می‌کردند و او را به سختی شکنجه می‌کردند تا تن به این مصاحبه بدهد و با این حربه در جوامع بین‌المللی اعلام کنند که ایران آغازگر جنگ بوده است. 🌷روحیه این خلبان ایرانی برای نمایندگان صلیب سرخ جهانی حیرت‌انگیز بود، اینکه چگونه حسین پس از سپری کردن دوران طولانی اسارت در زندان‌های انفرادی هنوز تعادل روحی و روانی خود را حفظ کرده بود و حافظ کل قرآن مجید شده بود. "شهید حسین لشگری" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سرلشگر شهید, خلبان حسین لشگری 🌹آنقدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی بهش گفته بود تو که دیگه به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... 🌹همسر شهید لشگری می گفت: خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی شود برای همگان ...او اولین کسی بود که رفت (اولین اسیر بود) و آخرین نفری بود که از اسارت برگشت 🌹 اسیر که شد پسرمان علی۴ ماهه بود و هنگامی که آزادشد, علی پسرمان دانشجوی دندانپزشکی شده بودوقتی بازگشت ازش پرسیدم, این همه سال اسارت راچگونه گذراندی؟ 🌹 حسین گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور میکردم. سالها در سلول انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشم، قرآن را کامل حفظ کردم، زبان انگلیسی ام را کامل کردم و برای ۲۶ سال نماز قضا خواندممن هم بهش گفتم منم ۱۸ سال در بی خبری و مفقود بودن تو صبر کردم, منم ۱۸ سال صبر کردم 🌹حسین میگفت: از ۱۸ سال اسارتم را دوازده سالش را توی انفرادی بودم و سالها با یک "مارمولک" صحبت بودم تا هوش و حواسم را از دست ندم 🌹 بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد و می خواست باقی مانده آنرا دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم 🌹 این را بگویم که من مدت شش سال از ۱۲سال انفرادی را (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک فضای سبز یک منظره و حسرت ۵ دقیقه نور خورشید را داشتم... .. 🌍 @ebratha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه‌ی ورود سیدالاسرای ایران، امیر سرلشکر شهید حسین لشکری، به وطن. وی در ۱۷فروردین۱۳۷۷، و پس از تحمل ۶۴۱۰ روز اسارت به آغوش خانواده بازگشت⁦⁩. eitaa.com/revaayatgar
روایت همسر امیر سرلشکر خلبان، شهید حسین لشکری، از لحظات شهادت همسرش: لحظه شهادتش تلخ‌ترين لحظه زندگی‌ام بود. ۱۹ مرداد سال ۱۳۸۸ بود. شام خورده بوديم و حسين می‌خواست نوه‌مان محمدرضا را به بيرون ببرد. حالش خوب بود و ظاهراً مشكلی نداشت. رفت و بعد از دقايقی به خانه بازگشت. گفت می‌خواهم توی سالن كنار محمدرضا بخوابم. من هم شب‌بخير گفتم و از پله‌ها بالا رفتم. آخرين پله كه رسيدم، ديدم صداي سرفه‌اش بلند شد. به‌خاطر شكنجه‌هايی كه شده بود حالت بدی داشت و هميشه سرفه می‌كرد، اما اين دفعه صدايش متفاوت بود. پايين را نگاه كردم ديدم به پشت افتاده. نمی‌دانم چطور خودم را به او رساندم. حالت خفگی پيدا كرده بود. به سختی نفس می‌كشيد. دستش در دستم بود و نگاه‌مان به هم گره خورده بود. دنيا برايم تيره‌و‌تار شد. چشمان حسين ديگر نگاهم را نمی‌ديد، و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را لمس می‌كرد. 🕊شادی روح پاکش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم. eitaa.com/revaayatgar
لایحه عفاف و حجاب متن 70 ماده ای نهایی-نقد.pdf
343.4K
💠 متن لایحه ۷۰ ماده ای حجاب 🔗 به کانال خبرگزاری زنان عفیفه جهان مُحصَنات بپیوندید 🆔 @mohsanat_ir پی نوشت: این لایحه حقیقتا است ❗️ ⛔️ پیش از اینکه نمایندگان مجلس در غفلت شما این را طبق اصل 85 به تصویب برسانند و به مدت 5 سال در کشور به‌ اجرا در آورند، صدای خود را در روز یکشنبه ساعت مقابل مجلس شورای اسلامی به گوش مسئولین برسانید تا جلوی این گرفته شود. ♨️ اگر دیر به کربلا برسید سرها را بر نیزه خواهید دید.... 🔰وعده ما فردا یکشنبه ۱۴۰۲ ساعت مقابل مجلس شورای اسلامی 💠لیلةالقدرانقلاب‌اسلامی💠
💠 با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب‏‎ ‎‏باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند و زنده ماندنش به این خونریزی‌ها است.‏‎ بریزید خون‌ها را؛ زندگی ما دوام پیدا می‌کند. 🔶🔹 بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می‌شود. امام خمینی (ره) 📚 صحیفه‌ی امام، جلد ۷، صفحه‌ی ۱۸۳ 🏴 🏴 ✍️ تمدن‌نگار | شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
📚 مطالعه کنید 🔶🔹 ما، تمدن فاتحیم (این دو دقیقه را مطالعه کنید) اخبار دو روز اخیر فضای سایبر را نگاه می‌کنید، مواجه می‌شوید با: 1⃣ بازگشت خائنین و دشمن‌ستایانی به اسم سلبریتی به صدا و سیما که سال قبل با جریان فتنه علیه وطن همراهی کردند و حتی صدا و سیما را میلی خطاب کردند! آن هم با تصمیم مسئولان رسانه‌ی ملی! 2⃣ خداحافظی آقای شهبازی، برادر انقلابی از رسانه‌ی ملی در اعتراض به حرکت غلط بازگشت سلبریتی‌ها؛ 3⃣ کنار گذاشته شدن معاون سیاسی وزارت کشور بابت یک نامه‌ی کاملاً درست و به‌جا در خصوص انتخابات، آن هم با فشار مجلس و کوتاه آمدن دولت از موضع حق! 4⃣ توهین چندین باره به آمر به معروف توسط یک بی‌حجاب، انتشار فیلم آن و بازهم عدم قاطعیت از سوی مسئولان در قبال این و ؛ با خود می‌گویید: - همه چیز از دست رفت! - اسلام تمام شد! - نظام سکولار شد! - خون شهدا پایمال شد! - دیگر چه چیزی وجود دارد برای امید؟ برادر عزیزم، خواهر گرامی؛ 🔶🔹 اگر تاریخ را مطالعه کنید، مسلًم است و در می‌یابید که شیعه هیچوقت تا این حد در آستانه‌ی فتح نهایی نبوده است. پس با این اخبار چه کنیم؟! ✅ نکته‌ی یکم بارها گفته‌ام و بازهم می‌گویم از هر ظلمی در آخرت بگذرم، از مسئولان ذی‌ربط فضای سایبر مطلقا و ابدا نمی‌گذرم که این فضا را به جولانگاه فراخ و بدون مانع دشمن علیه شناخت مردم تبدیل کردند. 💢 در محضر حضرت فاطمه (س) تک‌تک جلساتی که با شما بر اساس اسناد و تأکیدات امام امت، اتمام حجت کردیم را به یادتان می‌آوریم. 🔴 این جنگ شناختی با هدف ، کارکرد اصلی فضای سایبر ولنگار علیه ملت و تمدن ما است‼️ 🌐 در حالی که شما را بی‌خبر می‌گذارد از آرایش تمام منطقه‌ی غرب آسیا و ملت‌های فراتر از منطقه برای برگزاری بزرگترین رویداد تمدنی تاریخ: بله! 💎 روی زمین، ما پیروزیم و دشمن شکست خورده! و یهودِ مغلوب، راهی جز وارونه‌نمایی حقیقت و برجسته‌سازی اشکالات از طریق فضای سایبر ندارد. ✅ نکته‌ی‌ دوم در پس آن قسم از اخبار منفی که واقعیت دارد، خبر مسرت‌بخش، کاهش نفاق است. 🔻 همانطور که نوع جنگ صدر اسلام، جنگ ایمان و کفر بود؛ نوع جنگ آخرالزمان، جنگ حق با نفاق است. - آیا با این رخدادهای به‌ظاهر تلخ، چهره‌ی نفاق هر روز بیشتر آشکار نمی‌شود؟؟ - آیا بهتر واضح نمی‌شود که هر فرد، چه درونیات و اعتقاداتی دارد؟؟ 💠 این خون دل شیعه، بشارت نزدیکی ظهور حضرت حجت (عج) است، ان‌شاءالله. 🎞 هر چه می‌توانید در اربعین مشارکت کنید و عکس و فیلم تهیه کنید و منتشر نمایید صفوف به‌هم فشرده‌ی امت اسلام را که عجز شیطان را رقم زده. 🔶🔹 بگوییم و در مقابل ترور امید بایستیم که «سحر، نزدیک است ...» ✍️ تمدن‌نگار | شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆 مزار پاک ۵شهید شکنجه شده به دست سازمان پلید مجاهدین ضد خلق. ۳ نفر وسط پاسدارانی هستند که ۲۵ مرداد ۱۳۶۱ وحشیانه شکنجه و زنده بگور شدند.(+یک کفاش+یک معلم ورزش). eitaa.com/revaayatgar
بمناسبت ۲۶ مرداد، سالگرد ورود آزادگان عزیز به میهن اسلامی ایران، آزادگانی که در غربت شهید شدند و به وطن برنگشتند👇 🌷....این جنایتکار جنگی در جریان بازجویی‌های خود اعتراف می‌کند که اسرای ایرانی را قبل از شهادت شکنجه‌های شدید می‌داده است به‌ طور مثال وی در خصوص یک اسیر ایرانی که براثر اصابت مین، پایش را از دست داده بود، می‌گوید: زمانی که این اسیر را بازجویی می‌کردم به‌ علت مقاومتش شروع به قطع انگشتان دستانش کردم پس از قطع هر انگشت و به فاصله هر دو دقیقه پس از قطع، محل قطع‌شده را با فندک می‌سوزاندم تا این‌که تمام انگشتانش را بریدم اما مقاومت حیرت‌آور او که بسیار جوان هم بود مرا خشمگین ساخت و با اره پای او را نیز قطع کردم اما این اسیر ایرانی هیچ اطلاعاتی نداد... این بعثی جنایتکار تصریح می‌کند که تا آنجا که در جریان بوده, ماشین جنگی جنایات صدام معدوم شش هزار اسیر ایرانی را به‌شکل فجیعی به شهادت رسانده است... گوشه ای از اعترافات یکی از جنايتكاران اصلي كشتار اسير ايرانی, سرهنگ ستاد گارد رياست جمهوري عراق, عبدالرشيد الباطن کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه منبع: کتاب "عبور از تونل وحشت" 🌷بعد از جنگ برای اطلاع پیدا کردن از محل دفن شهدا در کشور عراق در این کشور حضور یافتم و در هتل شرایتون بغداد با یک ژنرال عراقی ملاقات کردم و یه خاطره برام گفت... ژنرال عراقی می‌گفت که در منطقه میسان(فکه) پنج نفر از نیروهای ایرانی را که یقین داشتند از نیروهای اطلاعاتی هستند به اسارت گرفتند و با این حال برای این‌که بتوانند آن‌ها را تخلیه اطلاعاتی کنند، تصمیم گرفته بودند که پس از ناکامی در کسب اطلاعات از این اسراء یکی از آن‌ها را که از بقیه اندام کوچک‌تری داشته است را شکنجه کنند تا که شاید زودتر به هدف شان برسند. این ژنرال گفت که تصور ما بر این بود، چون این اسیر از مابقی اسراء جثه کوچک‌تری دارد، زودتر به حرف می‌آید به همین دلیل او را با دست‌های بسته در مقابل آن چهار نفر خواباندیم و در حالی که اسلحه را به سمت او گرفته بودیم، یک میخ را در داخل چشم او فرو می‌کردیم و در می‌آوردیم، اما تنها چیزی که این اسیر می‌گفت این بود که می‌گفت یا حسین (ع)... یا حسین(ع)... یا حسین(ع)... کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه راوی: محمد احمدیان 🌷هشام صباح الفخري فرمانده بعثی, پس از پايان بازجويي گفت: آن سه ايراني را پيش من بياوريد. سريع آنان را نزد هشام بردند. او گفت: به خميني فحش بدهيد!.... آن اسيران ايراني بدون هيچ حركتي درجاي خود ايستادند. هشام ازجاي خود برخاسته و چند سيلي سنگين به صورت شان زد و گفت: چرا؟ چرا؟ چرا؟... به طرف هليكوپترش رفت و از محافظانش خواست كه آن سه نفر را هم بياورند. آن سه سرباز ايراني به همراه هشام سوار هلي كوپتر شدند. همراه آنان، سربازان محافظ هم كه سلاح هايشان را به طرف آن سه ايراني نشانه رفته بودند، سوار شدند. هلي كوپتر به پرواز درآمد. هشام در آسمان به سه ايراني گفت: شما را پيش خميني مي فرستم. به او بگوييد: هشام به تو سلام ميرساند! ها...ها...ها... وقتي هلي كوپتر به نزديک مرز رسيد، بسيار بالا رفته بود. از بالاي هلي كوپتر در حالي كه سربازان و اهالي «قلعه ديزه» از پايين شاهد بودند، آن سه سرباز ايراني به پايين انداخته شدند و پس از غلت خوردن بر قله هاي بلند كه چون توپي غلتان از نقطه اي به نقطه ديگر مي افتادند، سرهايشان از بدن شان جدا شد. هشام اين مناظر را مي ديد و لذت مي برد... يكي از افسران گفت، قربان! به نظر مي رسد يكي از آنان زنده باشد. به هيچ وجه، من مطمئن هستم. زيرا در هر درگيري تعدادي از اسيران ايراني را از همين ارتفاع به پايين انداخته ام... کتاب خاطرات دردناک؛ ناصر کاوه   منبع: کتاب خاطرات اسرای عراقی eitaa.com/revaayatgar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فيلمي کمیاب و فوق العاده تأثيرگذار از لحظه ديدار آزادگان سرافراز با مزار امام سفر کرده و حرکت سينه خيز به سوي قبر پاک ایشان. 👈۲۶ مرداد ۱۳۶۹، آغاز بازگشت اسرای جنگ تحمیلی به کشور، گرامی باد. eitaa.com/revaayatgar