وبسایت رِواق معرفت
🟠 كشف حجاب؛ سوغات رضاخانی(۱) 📌 رضاخان قلدر وقتى خواست از غرب براى ما سوغات بياورد، اوّلين چيزى كه آ
🔴 كشف حجاب؛ سوغات رضاخانی(۲)
📌 زنها حقّ نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر – چادر كه برداشته شده بود - اگر روسرى هم سرشان میكردند و مقدارى جلوى چانهشان را میگرفتند، كتک میخوردند! چرا؟ براى اينكه در غرب، زنها سربرهنه مىآيند! اينها را از غرب آوردند. چيزى را كه براى اين ملّت لازم بود، نياوردند. علم كه نيامد، تجربه كه نيامد، جدّ و جهد و كوشش كه نيامد، خطرپذيرى كه نيامد - هر ملّتى بالاخره خصوصيّات خوبى دارد - اينها را كه نياوردند. آنچه را هم كه آوردند، بىدريغ قبول كردند.
📌 فكر و انديشه را آوردند، امّا بدون تحليل قبول كردند؛ گفتند چون غربى است، بايد قبول كرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربى است، بايستى پذيرفت؛ جاى بروبرگرد ندارد! براى یک كشور، اين حالت بزرگترين سمّ مهلک است؛ اين درست نيست.
✨ حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله؛ ۱۳۸۰/۲/۱۲
📖 #مسئله_حجاب
🔆 وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_ir
✨گذشتهها نگذشت...
🍃 الهی تابهحال میگفتم گذشتهها گذشت اکنون میبینم که گذشتههایم نگذشت بلکه همه در من جمع است آه، آه از یوم جمع.
#یوم_جمع
📖 الهینامه؛ ص ۶۴
📚 علامه حسنزاده آملی رضوان الله علیه، الهینامه، ۱ جلد، مرکز نشر فرهنگی رجاء - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۶۴.
🔆 وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_ir
✨ يوم جمع
كه اينجا يوم فصل است و جدايى است
و آنجا يوم جمع است و خدايى است
ترا خود سر سر توست قاضى
ندارد حال و استقبال و ماضى
كه آن خود مظهرى از يوم جمع است
و لو آن همچو شمس و اين چو شمع است
چه يوم جمع يوم الله و اصل است
فروع يوم جمع ايام فصل است
#یوم_جمع
📖 هزار و یک نکته؛ ص ۲۶۳
📚علامه حسنزاده آملی رضوان الله علیه، هزار و یک نکته، ۲ جلد، مرکز نشر فرهنگی رجاء - تهران، چاپ: پنجم، ۱۳۶۵.
🔆 وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_ir
وبسایت رِواق معرفت
🔴 برداشت اشتباه عرفان وارۀ حلقه از نهجالبلاغه (بخش دوم) 🖇 توصیف خداوند به نامحدودیت در خطبه یک
🔴 برداشت اشتباه عرفان وارۀ حلقه از نهجالبلاغه (بخش سوم)
🖇 توصیف الهی در نهجالبلاغه:
امیرمؤمنان علیهالسلام در نهجالبلاغه در موارد بسیاری به توصیف صفات الهی پرداختهاند.
📌 برای نمونه به یک مورد اشاره میشود.
✨ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْوَصْفِ الْجَمِيلِ ... وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَفْرَدَكَ بِالتَّوْحِيدِ الَّذِي هُوَ لَكَ وَ لَمْ يَرَ مُسْتَحِقّاً لِهَذِهِ الْمَحَامِدِ وَ الْمَمَادِحِ غَيْرَكَ...؛ خداوندا، تویی شايسته وصف نيكو... بار الها، اينجا جايگاه كسى است كه تو را به يكتايى كه خاصّ توست شناخته و براى اين ثناگوییها و ستايشها كسى را جز تو سزاوار نديده...
🖇 اندیشه اعتزالی و تعطیل صفات:
اندیشهای که طاهری از آن دفاع میکند چنانچه خواهد آمد قرابت زیادی با اندیشهی اعتزال داشته و پیامد نامطلوب آن تعطیلی صفات است؛ بنابراین چنین دیدگاهی با شیعه و جمع میان تشبیه و تنزیه سنخیتی ندارد.
🔅وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_ir
▪️عاشورا در بیان سنایی غزنوی
كربلا چون مقام و منزل ساخت
ناگه آل زياد بر وى تاخت
راه آب فرات بربستند
دل او زان عنا و غم خستند
عمرو عاص و يزيد بداختر
بسر آب برفكنده سپر
شمر و عبد اللّه زياد لعين
روحشان جفت باد با نفرين
بركشيدند تيغ بى آزرم
نز خداترس و نه ز مردم شرم
سرش از تن بتيغ ببريدند
و اندر آن فعل سود مى ديدند
تنش از تيغ خصم پاره شده
آل مروان برو نظاره شده
📖 سنایی غزنوی؛ حدیقةالحقیقة، ص ۲۶۸ و ۲۶۹
📚 ابو المجد مجدود بن آدم سنایی، حدیقةالحقیقة و شریعة الطریقة،۱ جلد، دانشگاه تهران - تهران، چاپ: ششم، ۱۳۸۳.
🔆 وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_ir
هدایت شده از مؤسسه معنویت تمدنساز
🟡 تا پايان عمر در مقدمه نمانيد...
🍃 اگر بخواهيد عضو مفيد و مؤثرى براى اسلام و جامعه باشيد، ملتى را رهبرى كرده به اسلام متوجه سازيد، از اساس اسلام دفاع كنيد، لازم است پايۀ فقاهت را تحكيم كرده صاحبنظر باشيد؛ اگر خداى نخواسته درس نخوانيد حرام است در مدرسه بمانيد؛ نمىتوانيد از حقوق شرعى محصلين علوم اسلامى استفاده كنيد؛ البته تحصيل علم لازم است؛ منتها همان طور كه در مسائل فقهى و اصولى زحمت مىكشيد، در راه اصلاح خود نيز كوشش كنيد.
🍃 هر قدمى كه براى تحصيل علم برمىداريد، قدمى هم براى كوبيدن خواستههاى نفسانى، تقويت قواى روحانى، كسب مكارم اخلاق، تحصيل معنويات و تقوى، برداريد.
🍃 تحصيل اين علوم در واقع مقدمۀ تهذيب نفس و تحصيل فضايل، آداب و معارف الهيه، مىباشد؛ تا پايان عمر در مقدمه نمانيد كه نتيجه را رها سازيد.
📖 جهاد اکبر؛ ص ۲۰.
🔅مؤسسه معنویت تمدنساز
🆔 @mtsaz_ir
✨ هنگام دل مُردگی مومنان...
☘️ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليهالسلام قالَ:لَيَخرُجَنَّ رَجُلٌ مِن وُلدي، عِندَ اقتِرابِ السّاعَةِ، حَتّىٰ تَموتَ قُلوبُ المُؤمِنينَ كَما تَموتُ الأَبدانُ.
💠 امام على عليهالسلام فرمود: نزديک قيامت، هنگامى كه دلهاى مؤمنان مىميرد، همان گونه كه پيكرها مىميرند مردى از فرزندانم قيام مىكند.
📖 كنز العمال؛ ج۱۴، ص۵۹۱.
📚 المتقی الهندي، علي بن حسامالدین؛ كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال؛ ج۱۴، چ۵، بیجا، مؤسسة الرسالة، ۱۹۸۱ م/۱۴۰۱ ه.ق.
🔆 وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_ir
وبسایت رِواق معرفت
🌷 «هو العلیم» 📚 سلسله دروس «هجرت معنوی» 🎙فایل صوتی جلسه ۱۰ از ۱۲ ⏳۲۰ دقیقه و ۳۲ ثانیه 👤 استاد حجت
هجرت معنوی 11.mp3
7.76M
🌷 «هو العلیم»
📚 سلسله دروس «هجرت معنوی»
🎙فایل صوتی جلسه ۱۱ از ۱۲
⏳۲۰ دقیقه و ۳۶ ثانیه
👤 استاد حجتالاسلام والمسلمین امین شمشیری
🗓 رمضانالمبارک ۱۴۴۳ / بهار ۱۴۰۱
🍃 عناوین جلسه
گام دهــم: عدم غفلت از موانع | طریق سلوک توحیدی مثل راههای دیگر دارای موانعی است که بزرگترین آنها تکیۀ انسان بر خود است. | زمانی فرد ناامید میشود که بر خود تکیه کند؛ اما کسی که بر خداوند تکیه و اعتماد کرده است هیچگاه دچار ناامیدی نمیگردد. | در برونرفت از مشکلات و موانع، مرور مبانی نظری بسیار مهم است. |گام یازدهــم: گسترش ابعاد و عمق توحید | در اثر پیدایش مشکلات جدید، فرد مجبور به افزایش عمق توحید میشود. | کسی که سیر و سلوک میکند لازم است باورهای اعتقادی خود را همگام با سلوک تقویت نماید. | راهکار توحید برای رفع حسادت | آیا انسانها واقعا دارایی و صفتی به نام علم دارند؟ | توحید در علم.
🏷 #هجرت_معنوی
🌱 اداره کل تبلیغات اسلامی مازندران | مؤسسه معنویت تمدنساز
🔅وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_i
💠 اجازه خواستن حضرت علی اکبر از حضرت برای رفتن به جهاد
ای پدر هنگام رخصت دیر شد
دل از این ویرانه دیرم سیر شد
تا به کی بینم همالان سینه چاک
آن یکی در خون و آن دیگر به خاک
تا به کی بینم تو را تنها و فرد
اندر این صحرا میان صد نبرد
رخصتی ده تا کشم تیغ از نیام
آتش اندازم در این قوم لئام
شاهزاده پیش آن شاه ایستاد
سر برهنه کرد و در پایش فتاد
با پدر میگفت کای سلطان من
چیست سلطان ای تو جان جان من
جان به لب آمد مرا از انتظار
رخصتی آخر مرا در کارزار
لاابالی گشتهام صبرم نماند
مر مرا این صبر در محنت نشاند
ای پدر دیگر نماندم طاقتی
از برای خاطر حق رخصتی
شاهزاده پیش شه در التماس
هفت گردون در ثنا و در سپاس
مدّتی بُد پیش آن شه زین نَسَق
دل کباب و جان نهاده بر طبق
چون چنین دیدش شهنشاه جهان
دیدهها را کرد سوی آسمان
کای خدا ای پادشاه جسم و جان
ای تو دانا هم به پیدا هم نهان
گرچه جان من علی اکبر است
جان ولی در راه تو اولیتر است
خویش بود جان در ره تو باختن
سوختن پروانه سان و ساختن
پس به رخصت شاه عالم لب گشاد
گفت چون خواهی روی رو خیر باد
هین برو ای نور ظلمت سوز من
ای تو آن خورشید روزافروز من
هین برو ای راحت من جان من
ای گل من سرو من ریحان من
ای تو قربانی و من قربان تو
من به قربان لب خندان تو
من فدای این گل رخسار تو
کُشته گیسوی عنبربار تو
هین بیا تا بوسم آن رخسار را
تا ببویم زلف عنبربار را
گِرد آیید ای مقیمان حرم
پردهداران خیام محترم
توشه بردارید ازین روی چو ماه
دیدهها را سیر سازید از نگاه
بعد از این او را امید دیدنیست
بازگشتن زین سفر امید نیست
پس وداع جمله کرد آن شهریار
بر عقاب باد پیما شد سوار
گفت از من بر شما بدرود باد
وعدهی دیدار بر محشر فتاد
از شما هرکس رسد سوی وطن
اهل یثرب را چنین گوید زمن
کای شماها شاد و خرم در وطن
یاد آرید از من و ایام من
ای جوانان چون نشینید از نشاط
روز و شب با یکدیگر در یک بساط
از من و دوران من یاد آورید
وز لب عطشان من یاد آورید
یاد آرید ای رفیقان وطن
گاه گاهی در گلستانها زمن
نوجوانی چون ببینید ای مهان
یاد آرید از وفا زین نوجوان
از من ای مادر فراموشت مباد
خالی از آواز من گوشت مباد
صبحدم مادر بجای زلف من
زلف سنبل را به حسرت شانه زن
گر نبینی چشم من را شاد و خوش
چشم نرگس را به یادم سرمه کش
گر نظر خواهی به شمشاد قدم
لحظهای نِه سوی سروستان قدم
ای پدر از من هزارانت سلام
بازگو داری به جدّم گر پیام
پس عنان را سوی میدان کرد باز
از قفایش صد هزاران دیده باز
آن یکی گفتا که خورشید سماست
وان دگر گفتا نه این نور خداست
این جهان پر شد ز بانگ آه آه
بر فلک شد نالهی واحَسرَتاه
او روان شد سوی میدان جدال
آفتاب ایستاد محو آن جمال
حوریان سر بر کشیدند از قصور
جمله را بر کف قدحهای بلور
او همی رفت و دویدش در رکاب
گفتی اسماعیل قربان با شتاب
گوییا میگفت و میرفتش ز پی
لَیتَنِی کُنتُ فِداکَ یا بُنَی
من فدای چهر مه سیمای تو
بودمی من کاشکی بر جای تو
او روان و صد هزارش دل ز پی
او به سوز و یک جهان در سوگ وی
تیغ نصرت بر کف و اسپر به دوش
بر لبش صد خنده صد چین بر بَروش
ناگهان از طرف میدان شد عیان
همچو خورشید از کنار آسمان
نور وی آن پهنه را روشن نمود
آن فضا را رشک صد گلشن نمود
ساحت میدان سراسر نور شد
نور حق تابیده کوه طور شد
طور سینا یا رب این یا کربلاست
این بود شهزاده یا نور خداست
پهنه و پهنا همه انوار شد
کربلا یکسر تجلّی بار شد
صبح صادق بر سپاه شام تافت
آفتابی بر همه اَجرام تافت
دیده بگشودند ناگه آن سپاه
عالمی دیدند پر نور اله
دیدههاشان خیره شد از آن جمال
سینههاشان چاک چاک از آن جلال
بانگ تکبیر و تبارک زان گروه
غلغله افکند در صحرا و کوه
آن یکی گفتا که پیغمبر رسید
گفت آن یک شیر حق حیدر رسید
ای امیران بنگرید این شاه کیست؟!
شاه چِبوَد آیتِ الله کیست؟!
📖 مثنوی طاقدیس؛ صص ۴۴۸-۴۵۰.
📚 ملا احمد نراقی؛ مثنوی طاقدیس؛ قم، نهاوندی، ۱۳۸۱ ه. ش.
🔅وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_i
وبسایت رِواق معرفت
🔴 كشف حجاب؛ سوغات رضاخانی(۲) 📌 زنها حقّ نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر – چادر كه برداشته
🔴 آغاز رواج بىبندوبارى در دورۀ طاغوت
📌 يكى از همين فعّاليّتهاى فاجعهآميز، قضاياى هفدهم دى بود كه در زمان رضاشاه اتّفاق افتاد.
📌 طبق نقشهى دشمنان اسلام و ايران، به كمک روشنفكران آن روزِ متّصل به دربار پهلوى، تصميم گرفتند كه زن ايرانى را از دايرهى عفاف و حجاب خود بيرون كنند و اين نيروى عظيم ايمانى را كه به بركت عفاف زن همواره در جوامع مسلمان وجود داشته است، نابود كنند و بر باد بدهند.
✨ حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله؛ ۱۳۸۶/۱۰/۱۹
📖 #مسئله_حجاب
🔆 وبسایت تخصصی رِواق معرفت
🆔 @revaghemarefat_ir