فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت با سر سعادت خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها رو به همه محبین اهل بیت تبریک و تهنیت عرض میکنیم☺️✨😍❤️
✨روز دختر رو هم به تمام دختر خانم های کانال تبریک میگیم🌹😍☺️
هدایت شده از 'کانونخدمترضویامامزادهابوالعباس(ع)خوراسگان'
🧕#دختران_ماه🌙
📣 خبر خبر ...
🎊روز دختر نزدیکه
🎉 یه جشن داریم .....
💟 قراره از حرم امام رضا باهاتون باشیم.
🌸هر کی بخواد از هر جای کشور میتونه شرکت کنه.
🎈راستی هم مسابقه داریم
🎁 هم جایزه داریم
😳 هم گلی باقلوازاده میخواد بیاد
🔺️برا شرکت توی این جشن از طریق یکی از لینک های زیر وارد بشین ؛
آپارات:
www.aparat.com/aqr_ir
روبیکا:
rubika.ir/aqr_ir
تی وی رضوی:
https://stream01.nasimrezvan.com/hls/uGEFhbtuYfKoFCaBwEkkVxwV/index.m3u8
🗓 تاریخ برگزاری: 22 خرداد
ساعت: 10 الی 12
#کانون_بانوان_وخانواده_رضوی
#کانون_محله_ای_خدمت_رضوی
#امامزاده_ابوالعباس_ع_خوراسگان
🆔 @kanoon_razavi_isf
روز " لباس چی بپوشم " مبارک :))
- درحالی که غرق در انبوهی لباس است -
روز" این غذارو من پختم بخور " مبارک
(یکم خوش سوخته است
یکم خوش نمکه یکم خوش تلخه من چرا خوش پیچم؟😂)
روز "این یعنی چی؟!" و سپس "خودم میدونستم میخواستم ببینم تو هم بلدی یا نه؟!" مبارک !
روز "به نظرت این چطوره ؛ و سپس بدون توجه به نظر ما انتخابشو میکنه" مبارک
#مهارتهای_انتخاب_همسر
•♦️•♦️•♦️•♦️•♦️•♦️•
🔴"انتخاب، بعد از تصمیم" یا "تصمیم، بعد از انتخاب"⁉️
❌ با تأسّف باید گفت: هماکنون بسیاری از خواستگاریها غیر رسمی انجام میگیرد؛ یعنی در دانشگاه، محلّه، پارک یا هر محیط دیگری، دختر و پسر یکدیگر را میبینند و آشنا میشوند.
‼️بعد هم به بهانۀ دستیابی به شناخت، این ارتباط را ادامه میدهند تا با چشم باز! یکدیگر را برای زندگی انتخاب کنند.
⛔️ وقتی این دو، با هم ارتباط برقرار میکنند، قبل از اینکه «شناخت» حاصل شود، پای عنصری به نام «عشق و محبّت» ــ آن هم با پایهای کاملاً احساسی ــ به فضای این رابطه باز میشود.
✔️ کسی که وابسته شده و حالا میخواهد تصمیم بگیرد، معیارهای خود را از یاد میبرد و معیارهای جدیدی را برای خود انتخاب میکند که منطبق بر همین کسی باشد که به او وابسته شده است.
❌ در اصل، دیگر گزینش بر اساس معیار نخواهد بود؛ بلکه معیارها، ویژگیهای همان کسی است که قبل از گزینش، انتخاب شده است.
📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۶۱
•♦️•♦️•♦️•♦️•♦️•♦️•
●○°•°•°•○●
#رواق_رفاقت
#رهروان_رضوی
💕@revagherazavi_refaghat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز دختر رو به دختران شهدا تبریک میگم🙂🖤
#روز_دختر
#ولادت
●○°•°•°•○●
#رواق_رفاقت
#رهروان_رضوی
💕@revagherazavi_refaghat
||•🎥
دخترخانمۍپیشمآمدوگفت؛
-آقاۍدڪترمۍخوامازایرانبرم،اینجاھمھِمگسھا،
دنبالمناند!😏
ھرجاڪھِمۍرمیڪۍشمارھِتلفنشرومیدھِ،
یڪۍموبایل،
یڪۍایمیل...
اینمگسھا،آسایشبرامنگذاشتن...😣
بھِاوگفتم؛حتمابوۍزبالھِمیدۍڪھِ
مگسھامیاندنبالت!
شماسعۍڪنبوۍگلبدۍ،☺️
پروانھِھابیاندوروبرت...🦋
#دڪترانوشہ
#میگیریڪہچیمیگم
⟨🎥⟩↵ #تلنـگرانـه
●○°•°•°•○●
#رواق_رفاقت
#رهروان_رضوی
💕@revagherazavi_refaghat
#بخند_مومن
هندزفري رو خيلي شكيل ميذاري ي جا، گره ميخوره.
بند كفشتو گره ميزني، خود ب خود باز ميشه.
لج و لج بازيه؟😐😂
●○°•°•°•○●
#رواق_رفاقت
#رهروان_رضوی
💕@revagherazavi_refaghat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ناله های سوزناک مادرشهید هموطن مدافع حرم مجید قربانخانی :
تو را به خدا نگید اینا برای پول رفتن....
ایرانی وافغانستانی ندارد دل همه ی مادران شهدا و مدافعان وجانبازان حرم بی بی زینب سلام الله علیها از زخم زبان سوخته😭
این روزها دل خادمین هم سوخته....
برسونید به گوش اونا که ناحق حرف میزنند
اگر بلد نیستید مرهم بگذارید لااقل نمک به روی زخم نپاشید...
چه خوب فرمود رهبر دلسوختگان
همه ی مدافعین حرم مظلومند ولی فاطمیون در غربت مضاعف هستند.
#مدیون_مدافع_حرم
🔰نشر حداکثری با شما
●○°•°•°•○●
#رواق_رفاقت
#رهروان_رضوی
💕@revagherazavi_refaghat
-خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟☹️
-خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟😏
-خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟😣
ایـنها جملاتی بود که دختــرک
در طول مسـیر خوابگـ🏠ـاه
تا دانشگـ🏢ـاه می شنید!😞
بیچــاره اصــلاً اهـ✋ـل این حرفــها نبود…😔
این قضیه به شــ😠ـدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصــ☝️ـمیم گرفت
بی خیــال درســ📚 و مــدرک📄 شود
و به محـ🏘ــل زندگیــش بازگردد...
به امامـ🕌ـزادهی نزدیک دانشگــاه رفت،
شـاید می خواست گِـلـ😥ـه کند؛
از وضعیت آن شهـ🏙ـرِ لعنتی!!
دختــرک وارد حیــاط امامـ🕌ـزاده شد…
خسته…😓
انگار فقــط آمده بود گریه😭 کند…
دردش گفتنی نبود….!!!😔
رفت و از روی آویــز چــ🍃ــادری برداشت و سر کرد…
وارد حــ✨ــرم شد و کنــار ضــریحـ🌸 نشست.
زیر لبــ😞 چیــزی می گفت انگــار!!!
خـدایـا کـمکـم کـن…🙌❤️
چـند ساعـتــ⏰ بعــد،
دختــر که کنار ضــریح خوابیـ🛌ـده بود
با صــ🗣ــدای زنی بیدار شد…
خانوم!
خانوم!
پاشو سر راه نـشـسـتـی...😒
مردم میخــوان زیارت کنن!!!
دختــرک سراسیمه😧 بلند شد و یادش افتاد😱 که
باید قبل از ساعت۸ خود رابه خوابگـ🏠ـاه برساند…
به سرعتــ🏃 از آنجــا خارج شد…
وارد شــ🏙ــهر شد…
امــ👌ــا…
امــا انگــار چیزی شده بود…😕
دیگــر کسی او را بد نگـ👀ـاه نمی کــرد..!😳
انگار نگــاه هوس آلودی😈 تعـقــیبش نمی کرد!!!😳
احساس امنیت کرد…😌
با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعــام مستجاب شده باشه!!!🤔
فکر کرد شاید اشتباه میکند☹️
اما اینطــ☝️ــور نبود!
یک لحظه به خود آمد…😮
دید چــ🌹ـادر امامـ🕌ـزاده را
سر جـــایــش نگذاشته…😍
#چادرانه
#تلنگرانه
●○°•°•°•○●
#رواق_رفاقت
#رهروان_رضوی
💕@revagherazavi_refaghat
#داستانک📕
چند سال قبل اتوبوسی🚐 از دانشجویان👩🏻 دختر یکی از دانشگاههای بزرگ کشور آمده بودند جنوب.
چشمتان روز بد نبیند… 😳
آنقدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند.
وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب بود.
آرایش آنچنانی💄، مانتوی تنگ👗🕶و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.👰
اخلاقشان را هم که نپرس…😡 🐺
حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمیدادند، فقط میخندیدند😀...🙉
و مسخره میکردند😜 و آوازهای آنچنانی بود که...
از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...
دیدم فایدهای ندارد!
گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست...
باید از راه دیگری وارد میشدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید…🤔
اما…
سخت بود و فقط از شهدا برمیآمد...
سپردم به خودشان و شروع کردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند😁 و گفتند: اِاِاِ …
حاج آقا و شرط!!!
شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!
گفتند: حالا چه شرطی؟🤔
گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی میبرم و معجزهای نشانتان میدهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.
گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟
گفتم: هرچه شما بگویید.
گفتند: با همین چفیهای که به گردنت انداختهای، میایی وسط اتوبوس و شروع میکنی به رقصیدن!!!
اول انگار دچار برقگرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آنها سپردم و قبول کردم
دوباره همهشون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😜😎
حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...
در طول مسیر هم از
جلف بازیهای این جماعت حرص میخوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟
نکند مجبور شوم…!
دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک میخواستم...🙏🏻🙏🏻
میدانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته 🔥و قبرهای آنها بیحفاظ است…
از طرفی میدانستم آنها اگر بخواهند، قیامت هم برپا میکنند، چه رسد به معجزه!!!
به طلائیه که رسیدیم، همهشان را جمع کردم و راه افتادیم …
اما آنها که دستبردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخیهای جلف🤗و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خندههای بلند دست برنمیداشتند و دائم هم مرا مسخره میکردند.😜
کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت:
پس کو این معجزه حاج آقا
^^
!
به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه... 🕺🏼👏
برای آخرین بار دل سپردم.
یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچهها خواستم یک لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...
تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…
عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمیشود!
همه اون دخترای بیحجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود‼️.
طلائیه آن روز بوی بهشت میداد...
همهشان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند🖇!
سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه میزدند …😩💔
شهدا خودی نشان داده بودند و دست همهشان را گرفته بودند. چشمهاشان رنگ خون گرفته بود و صدای محزونشان به سختی شنیده میشد.
هرچه کردم نتوانستم آنها را از روی قبرها بلند کنم.
قصد کرده بودند آنجا بمانند.
بالاخره با کلی اصرار و التماس آنها را از بهشتیترین خاک دنیا بلند کردم...
به اتوبوس🛤🚌 که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسریها کاملا سر را پوشاندهاند و چفیهها روی گردنشان خودنمایی میکند.
هنوز بیقرار بودند…
چند دقیقهای گذشت…
همه دور هم جمع شده بودند و مشورت میکردند...
پرسیدم: به کجا رسیدید؟ 👤🚗
چیزی نگفتند.
سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کردهاند و به جامعةالزهرای قم رفتهاند … ✨♥️
آری آنان سر قولشان به شهدا مانده بودند...🌻🦋
●○°•°•°•○●
#رواق_رفاقت
#رهروان_رضوی
💕@revagherazavi_refaghat