دو دل بودم برای تماشای
"بالی برای پرواز"
اگههای زیادی اومد تو ذهنم:
اگه پسرم زودتر از باشگاه بیاد!
اگه همسرم و پسرهام راضی بشن!
اگه فرم و محتواش رضایتبخش باشه!....
همسر و پسرهام راضی شدن.
سر راه رفتیم دم باشگاه.
بعد ۵ نفری وارد سوله نمایش شدیم؛ جایی توی شهرک گلستان (مسکن مهر جاده آقلا)
سولهی اسکلت آهنی، پر بود از خانوادهها و عطر گلاب و دود اسپند و طنین حیدر حیدر یا صهیون...
با توجه به تجهیزات محدودتر از پایتخت، از اینکه در موقعیت و روایتهای نمایش از جلوههای ویژه استفاده شده کار نویی بوده در استان.
و این نگاههای جستجوگرانه و چشمان تر حاضرین بود که با آه و اشک، روایتهای تاریخ گذشته و معاصر را در کاخ یزید، در خرابهی شام و بیتابی یک دختر سه ساله، در کشتی نوح، در تاخت و تاز داعش، در هیئت عزادارا همراهی میکردن...
سپاس از عوامل این رسانه که تلاششان به چشم آمد و بر دل نشست
حضرت مادر پشتیبان قدمهایتان
#طاهره_نورمحمدی
💠https://eitaa.com/revait_golestan
هدایت شده از حوزه هنری استان گلستان
💠 مرکز رشد سرزمین برادری دوره نقرهای نویسندگی تاریخ شفاهی را با همکاری مدرسه ملی روایت برگزار میکند
🖋دوره آموزشی گفتگو و نویسندگی در تاریخ شفاهی
📚تکنیک های مصاحبه مدیریت راوی / افتتاحیه و اختتامیه / ایده پردازی سوژه یابی / روایت نویسی / واکنش سریع / درست نویسی / ساده نویسی
✒️مدرس : محمد اصغرزاده
📜پژوهشگر تاریخ شفاهی و مدرس مدرسه ملی روایت
📌جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس بگیرید.
📞۰۹۳۶۸۷۴۵۶۹۱
📳📱راه های🖥️ ارتباط با ما :
@artgolestan
🆔https://zil.ink/artgolestan
هدایت شده از حوزه هنری استان گلستان
💠 کارگاه روایتنویسی همراه با آموزش عملی
🔻جهت ثبتنام میتوانید با شماره ۰۹۳۶۳۷۲۴۸۵۰ سیدعلی کریمیان تماس بگیرید.
🔻این کارگاه با حضور اساتید مجرب استان برگزار میشود.
#سیدعلی_کریمیان
#قلم_راوی
#گنبد
┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄
لطفاً ما را در بستر پیامرسان ایتا به آدرس زیر دنبال کنید.
http://eitaa.com/kavoos_khabar
📳📱راه های🖥️ ارتباط با ما :
@artgolestan
🆔https://zil.ink/artgolestan
#میلاد_پیامبر_آخرالزمان
#اختتامیه_دهمین_مهرواره_ملی
#شعر_وحدت_هفته_وحدت
#سرزمین_برادری
اسیر رنگ یا اسیر بیرنگی؟!
حلقهی جمعیت تو طبقهی همکف شلوغ و شلوغتر میشد.
شال سیاه به دور سر و کمرش بسته بود.
تو صحبتاش به جعبهی دَر داری که روی گلیم بوده اشاره میکرد. توش چی بود، خدا میدونه!
کاسه سرامیکی رو از کنار جعبه برداشت و یکی یکی جلوی حاضرین چرخوند. یادِ کشکول افتادم. اما او نه درویش بود نه صوفی. نه زخمی به دل داشت، نه آخی به لب!
چیزهایی میگفت. نه از حالا بلکه از دیروزها.
زمانیکه در قزاق محله، چهارتایی شدند رفیق جینگ گرگانی و اسم خودشونو گذاشتن چهار تفنگدار.
از این چهار، خودش شیعه بود و سه تای دیگه ترکمن و قزاق و اهل تسنن.
و روز و شبهایی که قائمکی اعلامیههای امام را پخش میکردن و شیعه و سنی بودنشون رنگ نداشت.
پای جنگ آمد وسط. باز همینطور. اسیر رنگ نشدن و رنگ ندادن. چرا که خوبِ خوب میدونستن اسیر رنگ شدن یعنی فاصله گرفتن از اصل بیرنگی؛ یعنی دور شدن از رفیق جینگی.
و اما آن جعبهی دَر دار:
صندوقچهایی بود برای عکسهای یادگاری.
یادگاری از باهم بودنهایشان در پشت خاکریز و خط مقدم
یادگاری از روزهایی که مثل برادر پشت هم بودن و سفرههایشان یکی!
او بازیگر تئاتر خیابانی بود اما نقش و روایتش از آنِ کسانی بود که مایهی عزت و وحدت امروز و فردایمان شدن
از آنِ کسانیکه شش دانگ حواسشون بود به هوای همو داشتن.
#تالار_شهید_آوینی
#حوزه_هنری_گلستان_۲۸_۰۶_۱۴۰۳
#میلاد_پیامبر_آخرالزمان
#اختتامیه_دهمین_مهرواره_ملی
#شعر_وحدت_هفته_وحدت
#سرزمین_برادری
ایران محترم
امروز مجلس ما مزین شد به میهمانانی از وادی شعر و ادب
از دیار سرد
از دیار گرم
از جای جای ایران محترم
و واژهی مشترک در دل مصرعها و بیتها
برای سربلندی و عزت؛ وحدت
جای "محمد زمان" چقدر خالی بود
یادش جاودان
#تالار_شهید_آوینی
#حوزه_هنری_گلستان_۲۸_۰۶_۱۴۰۳
#میلاد_پیامبر_آخرالزمان
#اختتامیه_دهمین_مهرواره_ملی
#شعر_وحدت_هفته_وحدت
#سرزمین_برادری
#حاجی_آخوند
جملهی کوتاه حاجی آخوند
راوی همینطور که با شور و شتاب میچرخید و از رفاقت چهار تفنگدار شیعه و اهل تسنن میگفت حاجی آخوند از علمای ترکمن، تو حلقهی جمعیت بود؛ یه صد هزاری نو و تا زده از جیبش کشید بیرون و رفت وسط صحنه و بلند گفت: سید! واسه عزت و سربلندی ایران دعا کن.
جمعیت همه گفتن: انشالله
واسه هممون این دعا
این دعای خیر
خیلی مهمتر و باارزشتر از صدهزاری نو و تا زدهی حاجی آخوند بود.
چقدر دلم قرص شد از این جملهی حاجی آخوند
کوتاه بود ولی یه دنیا معنا داشت.
#تئاتر_خیابانی_چهار_تفنگدار
#تالار_شهید_آوینی
#حوزه_هنری_گلستان_۲۸_۰۶_۱۴۰۳
طوبی!
چقدر حس و حال خوبی بود وقتی بعد از هزار بدبختی طوبی در فیلم بالاخره یک اتفاق معجزه ای رخ داد.
مادرم لحظات آزادی زندانی ها بغض کرده بود و آماده گریه بود. می گفت تمام این لحظات را عین به عین در ایران دیدند و شنیدند. چقدر سختی کشیدند عراقیها که در خانه خودشان هم امنیت نداشتند مثل ایران. تا حالا داستان آنها را ازین زاویه ندیده بودیم. مادر با هیجان خوشحالی می کرد اما زیرنویس ها امان خوشحالی نمی دادند (فرماندهان اصلی حزب الله در سلامت هستند.)
خدایا از یک شیوه چرا دوبار پشت هم استفاده می کنند.
روزها و شب های شهادت شهید رییسی را به یاد می آورم.
از یک طرف امید و از یک طرف اگر هم بشودها...بعد از طوبی هم مادام یاد فرمانده بزرگ شهید موسوی بود، بی شک این همه یاداوری شهادت او بی دلیل نیست اما ما منتظر لحظه بازگشایی زندانها، لحظه خوشحالی نابودی اسراییلیم...مشتاقانه منتظر شنیدن سقوط اسراییل هستیم اما چه کنم که امشب تلخ و دیر و کم امید طی می شود مثل شبی که استغاثهها تنها گره به گره ضریح های امام رضا(ع) می خورد...
امید که صبح تابنده بتابد...
قلم #ستاره_یوسفی
#روایت
#گرگان
#لبنان
💠https://eitaa.com/revait_golestan
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم🌺
حکمت خداوندی بر آن بود تا کلید شهادت برای شخصیتی با عظمت, نصرالله بزرگ ، گشوده گردد و مبارزات و مددش بیش از گذشته و از آسمان شکل گیرد.
ما زمینیان را به نداشتنش غمگین کرد و حتی رفتنش ما را به تکاپو وادار می کند مانند بودنش.
« بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب الله سرافراز بایستند. و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آنها را یاری کنند. »
امکانات چنین مایی زبان قلممان و برندگی فکرمان انگار می شود، پس از امکانات بهره بگیریم انشاءالله و زمان را از دست ندهیم.
🌺آنچه در غم از دست دادن ایشان می بینید، مراسمهای درگذشت، احساسات مردم اطراف، پرده های عزا یا عزاداری شهر و محله و پایگاهها ...روایت کنید.
اگر هم تصویری بود با چند خطی گویا نمایید.
اگر دیروز با احساس علاقه می نوشتیم امروز فرض به گردنمان شده که با این موضوع خاص حتما بنویسیم.
اجرتان با خداوند منان و قلمتان مورد قبول حق تعالی.
#روایت
#قلم_راوی
#گلستان
ارسال روایت ها از طریق پیامرسان
@revaitgolestan
💠https://eitaa.com/revait_golestan
خطرناکتر!
بعد از شنیدن خبر شهادت شهید سید حسن نصرالله دلم میخواست کاری برای تبیین نقش شهید تو جبهههای مقاومت برای دانش آموزان انجام بدم.
برنامههامو نوشته و با خواهرم چک کردم تا فردا درست عمل کرده باشیم.
صبح روز یکشنبه روسری مشکی پوشیده و به عنوان مربی تربیتی وارد مدرسه شدم.
خوشحال شدم بچه ها خودجوش کار فضاسازی رو انجام داده بودند؛ کمی صحبت کردم و بعد با هماهنگی مدیر بنا شد بچههای دغدغه دار رو ببینم.
بچه ها وارد دفتر شدن و بعد از هر اسم یه جمله مشابه میشنیدم: «عضوی از گروه دختران حاج قاسم»
پیشنهادها رو با هم شنیدیم و فکر هامونو رو هم ریختیم تا برنامه ی فردای مدرسه رو با اجرای چندین سرود و دلنوشته به نتیجه رسوندیم.
حرف آقا تو ذهنم مدام تکرار می شد: «شهید سلیمانی برای دشمنان خطرناک تر از سردار سلیمانی است.»
حالا مطمئنم که شهید نصرالله هم خطرناک تر از سید حسن نصرالله خواهد بود.
رقیه سالاری / کلاله
#روایت
#قلم_راوی
#شهید_نصرالله
ارسال روایت ها از طریق پیامرسان
@revaitgolestan
💠https://eitaa.com/revait_golestan
https://eitaa.com/ravina_ir/1943
خودمون!
حوصله ام سر رفته بود، بلند شدم و
پام که رسید به اتاق، خواهرم جیغ کشید. بیحال رفتیم توی پذیرایی که دیدم داره بالا و پایین میپره و جیغ میزنه: «ایران حمله موشکی انجام داده»
یهو انگار بهم برق وصل شد جون گرفتم فورا زدم شبکه خبر، زیرنویس تصویر نوشته بود «اطلاعیه سپاه پاسدارن تا لحظاتی دیگر»
رفتم سمت گوشی و گروهها رو پر کردم، دیدیم خبری از تجمع نیست به همه بچه های گروه گفتیم همه با خانواده بریم دور میدون، خودمون تجمع راه بندازیم.
به نیم ساعت نرسیده بود که همه رفتیم دور میدون اینقدر ذوق داشتیم که از سرو وکول همدیگه بالا میرفتیم.
یه عالمه دود رنگی و فشفشه و برف شادی خریدیم. باند آوردیم و سرود گذاشتیم و فضا پر شد از شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا.
یکی از بچه ها، شکلات گرفت و آورد رو سر ملت ریخت.
هر کس با ماشین و موتورش توی شهر رژه انجام داد، شادی این اتفاق بعد غم بزرگ بهمون روحیه داد و این شادی رو مدیون رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای عزیز و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستیم. خداوند از شر اشرار حفظشون کنه.
رقیه سالاری / کلاله
#عملیات_انتقام
#روایت
#قلم_روای
ارسال روایت ها از طریق پیامرسان
@revaitgolestan
💠https://eitaa.com/revait_golestan