eitaa logo
خانه روایت زن انقلاب اسلامی
320 دنبال‌کننده
251 عکس
81 ویدیو
0 فایل
🌻ارتباط با ما @Admin_revayate_zan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰وقتی وضعیت بیمارستان را برای خانواده ام تعریف کردم مادرم گریه کرد،خواهران و برادرانم ناراحت شدند و برادرم گفت :درسته بروی همچین جایی؟!!! که این طوری باشد؟!!! به ایشان میگفتم : آنجا صفای دیگری دارد یک چیز دیگر است وقتی خودتان بروید متوجه میشوید چه می گویم برادرم بلافاصله جواب داد: ما مثل تو دیوانه نیستیم که همچین جاهایی برویم!!! 🔰به بیمارستان که رفتم پرسنلی که شیفت جدید شان بود به دیدنم آمدند وضعیت منطقه را پرسیدند ،برایشان تعریف کردم،بعضی ها که با نظر من موافق بودن متاثر می‌شدند و گریه می‌کردند و بعضی هم مخالف بودند و می‌گفتند درست نیست دختر برود آنجا این کار مردهاست!!! 🔰بعضی هایشان شک می کردند شاید فکر میکردن منافق باشم می‌گفتند این چیزها به چه دردی میخورد؟!!! خاطرات ایران امدادگر ایران ترابی ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed