آنها جنـــــگ را دوست نداشتنـد دفــاع برایشان مقــدس بـــــود ... مردان بی ادعا سرزمینم شادی روح شهدا #صلوات ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @Revayateeshg

#آیات‌نور #روایت_عشق و بر پای دار نماز را به درستی که نماز نهی می کند از کارهای زشت و ناپسند .. وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ 📖عنکبوت | ۴۵ @Revayateeshg

عاشقــان وقتـ نمازاست😍 اذان مے گوینـــد💞 #حے علے العاشقے🌙 #حے علے المجنونے🦋 #حے علے البندگـــے🌱 #روایت_عشق ❤️ @Revayateeshg

#کلام_بزرگان #روایت_عشق #آیت_الله_ناصری🖤🕊 @Revayateeshg

#شهیدرضاحاجى‌زاده🌷 #روایت_عشق 💚 #شهیدانه 🌷 از ویژگی‌های شهید "دائم الوضو" بودن و قرائت "نماز اول وقت" بود و طوری این عادت را در همه به عنوان وظیفه نهادینه کرد که هر آب زدن به دست و صورت به نیت گرفتن وضو بود . شادی روح شهدا #صلوات ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @Revayateeshg

رفیق! حواسـت‌بہ‌‌جـوونیـت‌بـاشه، نکـنہ‌پـات‌بـلـغـزه. قـرار‌ه‌بـا‌‌ایـن‌‌پـاھـا‌‌ تو‌گردان‌صاحب‌الزمان‌‌باشی!🌱 #شهیدحمیدسیاهکالی‌مرادی #روایت_عشق #کلام_شهدا @Revayateeshg ╰─┅─🍃🌼🍃─┅─╯

#امام_حسین #روایت_عشق #حدیث @Revayateeshg

#دعای‌سلامتی‌امام‌زمان🌹 #قرارهرشبمون🧡 #روایت_عشق 🌸 بسم‌الله....🌼 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا🤲🏻🌺 @Revayateeshg

#شب_سی‌ام چله زیارت عاشورا به نیابت از: #شهيدروح‌الله‌قربانی🖤 #روایت_عشق #چله_نوکری @Revayateeshg

فایل صوتی زیارت عاشورا❤️ [🎤🎼]#علی‌فانی [🎧🎼]#زیارت_عاشورا [🌷🕊]#حاج_قاسم [❤️🌿]#روایت_عشق @Revayateeshg

متن زيارت عاشورا🦋 #روایت_عشق❤️ #چله_نوکری🍃 @Revayateeshg

❤️#روایت_عشق 🧡#ازشهدا‌بیاموزیم 💚#شهید‌وحید‌نومی‌گلزار همسر شهید نقل می‌کنند: یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا می‌کرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چه‌کار میخواهی بکنی؟» گفت: «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.» در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سه‌مرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترک‌شان نابود نشود. @Revayateeshg