eitaa logo
روایتِ «یک ایران جهش»
209 دنبال‌کننده
23 عکس
3 ویدیو
0 فایل
آیا خاطره‌ای از زمان دعوت مردم به انتخابات و معرفی #دکتر_سعید_جلیلی به عنوان کاندیدای اصلح دارید؟ برای مثال هنگام صحبت با اطرافیان، وقت چت‌های مجازی و هر نوع کنش‌گری که در این زمینه داشته و دارید. 📲 روایت‌های‌تان را برای ما بفرستید @zfarhadisadr
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
♨️ فراخوان جمع‌آوری خاطرات ▪️آیا خاطره‌ای از زمان دعوت مردم به انتخابات و معرفی به عنوان کاندیدای اصلح دارید؟ برای مثال هنگام صحبت با اطرافیان، هنگام توزیع پوستر، به وقت چت‌های مجازی و هر نوع کنش‌گری که در این زمینه داشته و دارید. 📲 روایت‌های‌تان را در پیام‌رسان‌های تلگرام، ایتا و بله به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 💠 گروه هواداران دکتر جلیلی_غرب خراسان| عضو شوید🔻 ✅ https://eitaa.com/joinchat/225379118C22939739ea 💫 آدرس کانال «هواداران دکتر جلیلی_غرب خراسان» در ایتا: ✅ https://eitaa.com/dr_jalali_sabzevar آدرس کانال در تلگرام: ✅ https://t.me/dr_jalili_sabzevar صفحه اینستاگرام: ✅ @dr_jalili_sabzevar
حرف، حرفِ تو بابام به خاطر وضع اقتصادی کشور از نظام دل‌سرد شده بود. بعد از شهادتِ شهدای خدمت گفت: «من همۀ خدمات دولت شهید رئیسی رو قبول دارم، کارشون درست بود؛ با اینکه هنوز از وضع اقتصادی ناراضی‌ام.» قبلا سر هر موضع سیاسی با هم بحث داشتیم ولی به برکت خون شهدای خدمت خیلی کم‌رنگ‌تر شده. دوره انتخابات قبل از شهید رئیسی حمایت می‌کردم ولی پدرم مخالف بودند‌. اما این دفعه گفتند: «حرف، حرفِ تو. هم به دکتر جلیلی رأی میدم، هم پروفایل می‌ذارم و هم با اطرافیان صحبت می‌کنم‌.» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
جهاد با استیکر توی این فکر بودم که با بچه کوچک چه کاری می‌توانم بکنم. کار خاصی از دستم بر نمی‌آمد. توی گوشی پرسه می‌زدم که یکهو پیامی توی یکی از گروه‌ها توجهم را جلب کرد: «کسی جایی رو می‌شناسه که استیکر دکتر جلیلی داشته باشه؟» با خودم گفتم چرا از جایی تهیه کنیم! چرا خودمان درست نکنیم؟! پیگیر شدم و یه نمونۀ ساده فرستادم‌. خوششان آمد. حالا هر روز کلی استیکر جدید با بیانات دکتر جلیلی درست می‌کنیم و توی گروه‌ها منتشر می‌کنیم. بین همه استیکرهایی که از جملات دکتر جلیلی ساختم این جمله خیلی تکانم داد: «همانقدر که نمی‌توان نسبت به گرسنگی مظلومان بی‌تفاوت بود، مقابل شکم بارگی مترفان نیز نباید ساکت بود!» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
چقد پول گرفتی؟ رفتم نانوایی دیدم صاحب نانوایی عکس آقای جلیلی را داخل نانواییش زده. بهش گفتم: «از طرف آقای جلیلی بهت پول دادن عکسش بچسبونی؟» خیلی ناراحت شد. گفت: «من شرف و آبروم رو برای کسی نمی‌فروشم، با هزینه خودم بنر تهیه کردم! ستاد آقای جلیلی دل مردمه!» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
پرواز عمومی دورش را گرفته بودند. از دکتر جلیلی می‌گفت. رفتم جلو و گفتم: «چقد می‌شناسیش؟» گفت: «همین قدر که برای سفر خارجی، تیمش سه نفره و پروازش عمومی بوده برای من کافیه.» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
بفرمایید حاج بادومی! توی ستاد خواهران دکتر جلیلی دور هم نشسته بودیم و برنامه افتتاحیه فردا را بالا و پایین می‌کردیم. چند ساعتی بود همانجا بودیم. دوستم از توی کیفش ظرف حاج بادامی را در آورد و گذاشت جلویمان. همین که چشم‌مان افتاد منتظر تعارف نماندیم و از خجالت حاج بادامی‌ها در آمدیم. توی همین گیر و دار خانمی وارد ستاد شد. دعوت‌ش کردیم و کنارمان نشست. چند دقیقه‌ای که گذشت آمد بین حرف‌مان و رو به دوستم گفت: «ببخشید یه سوال دارم. الان کسی که این چند روز کامل بیاد و تو ستاد کمک کنه پولی هم بهش میدن؟» نگاهی به چهره خسته دوستم انداختم و لبخندی که نشست روی لبش. گفت: «نه عزیز جان! اینجا هرکس که میاد یه چیزی هم از جیب می‌ذاره. حتی خیلی از این گل‌ها و رومیزی‌ها و خرت و پرت‌ها رو که می‌بینین بچه‌ها خودشون از خونه خودشون میارن» چند دانه آخر حاج بادامی را با عذرخواهی بهش تعارف کردم تا دهانش شیرین شود. شالش را مرتب کرد. سرش را به نشانه تأیید تکان داد و این دفعه با چهره‌ای که انگار بیشتر بهمان اعتماد داشت پرسید: «میشه بهم از دکتر جلیلی بیشتر بگین؟ می‌خوام تو تاکسی و جاهایی که حرف میشه بتونم منم حرف بزنم!» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
بیدار باش گوشی‌ام را از زیر بالش بیرون می‌کشم و آلارمش را خاموش می‌کنم. سعی میکنم به روی خودم نیاورم که باید بیدار شوم! هنوز توی هپروتم که دوباره زنگ می‌خورد. این بار خاموش می‌کنم و سر جایم می‌نشینم. یادم می‌افتد دیشب ساعت یک نصفه شب خوابیده‌ام. توی همان چرت، ساعت‌هایی که خواب بوده‌ام را حساب می‌کنم. فقط چهار ساعت! همۀ وجودم می‌خواهد که دوباره بخوابم، جز قلبم! قلبم راضی نمی‌شود و می‌گوید حالا وقت خواب نیست، کلی کار توی ستاد مانده. بلند می‌شوم و کارهایم را سر و سامان می‌دهم. ناهار ظهر و شام شب را آماده می‌کنم. میدانم از ستاد خواهران دکترجلیلی که برگردم، دیگر توان آشپزی ندارم. مشغول کارهای آشپزخانه‌ام که همسرم بیدار می‌شود و می‌پرسد: «چرا انقدر زود بیدار شدی آخه؟» می‌گویم: «می‌خوام ناهار و شام رو آماده کنم و با خیال راحت برم ستاد!» لبخندی روی لبش می‌نشیند و می‌گوید: «این دو هفته ای که توی ستادی اصلا نگران ناهار و شام نباش، هر چی باشه میخوریم!» با ذوق می‌پرسم: «واقعا؟» می‌گوید: «آره این کمترین کاریه که می‌تونیم انجام بدیم!» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
درسِ اخلاق؟ یکی از رفقا تو گروه به نقل از یه طلبه می‌گفت: «آقای جلیلی برنامه نداره و فلان و فلان» بعد یهو گفت: «آقای جلیلی بیشتر به درد درس اخلاق میخوره» هیچی دیگه. یکم دوستانه از خجالتش در اومدم و گفتم: «مرد حسابی حالا میخوای بگی برنامه نداره و از این حرفا باشه نظر توئه اشکالی نداره. هرچند برات جواب دارم. ولی دیگه چرت و پرت نگو به درد درس اخلاق میخوره! تو یکی از موارد، طرف سال‌هاست نماینده رهبری تو شورای امنیت ملیه بعد میگی به درد درس اخلاق میخوره؟» پشت بند حرف من جو گروه عوض شد. 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
دو سیبه؟ توی پارک با بچه‌ها قرار گذاشتیم. جمعه بود و حسابی شلوغ. چشممان به سه تا خانم افتاد. بساط قلیان‌ و گپ و گفت‌شان به راه بود. با یکی از بچه‌ها رفتیم نزدیکشان. سلام کردیم و اجازه گرفتیم کنارشان بشینیم. راستش با خودم فکر می‌کردم شاید قبول نکنند. اما با احترام جا باز کردند. نشستم کنارشان. به قلیان اشاره کردم و گفتم: «دوسیبه نه؟» یک نفرشان خندید گفت: «ازکجا فهمیدی؟ معلومه تو هم قلیونی هستی؟» خندیدم و گفتم: «نه عزیزجان!» کمی حرف زدیم و کم کم صحبت را از قلیان کشیدم به این سمت که: «نظرتون درباره رای دادن چیه؟» یکی گفت من رای میدم همیشه و یکی دیگر گفت من امسال به سن قانونی رسیدم و یک نفر دیگرشان گفت: «من نمیرم و نرفتمم تا حالا، اصن از این چیزها سردرنمیارم. اصلا نمی‌دونم چرا باید رای بدم؟» کامل به حرف‌هایش گوش کردم و گفتم: «خوب به نظر من رأی ما خیلی مهمه» باز خندید و گفت: «نه من نمیرم ۲۶ سالمه تاحالا نرفتم‌. شناسنامه‌ام هیچ مُهری نداره کثیف میشه» ایندفعه همه با هم خندیدیم و گفتیم: «نترس! برو مُهر نمیزنن دیگه! شناسنامه‌ات تمیز میمونه. فقط انگشتت یه‌خورده جوهری میشه» کمی شوخی کردیم و باهم صمیمی‌تر شدیم. کم کم وقت رفتن بود. خانمی که نمی‌خواست شناسنامه‌اش مُهر بخورد آخر سر گفت: «خوب ما نمی‌دونیم به کی رای بدیم. شما می‌گید به کی رای بدیم؟» گفتم: «راستش ما تحقیق کردیم و رسیدیم به آقای دکتر جلیلی. ایشون رفتار و منش‌اش خیلی شبیه آقای رئیسیه! شما هم می‌تونید برنامه‌هاشو ببینید» دوست داشت بیشتر بداند. شماره‌اش را گرفتم تا اطلاعات بیشتری برایش بفرستم. دم رفتن دختر رأی اولی صدایم کرد و گفت: «راستی من نمی‌خواستم برم پای صندوق، ولی چون شما میگی تجربه شیرینی هستش میرم تا تجربه کنم» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
اوستا ننویس! یکی از فامیل‌هایمان سر سفره حرف انتخابات را پیش کشید. کمی بحث کردیم و در مورد آقای دکتر جلیلی صحبت کردیم. گفت: «من که کاسبم. نمی‌رسم برم با مردم حرف بزنم. تنها کاری که ازم بر میاد اینه که پای فاکتورهام شعار انقلابی و دعوت به انتخابات می‌نویسم. اتفاقا شاگردم می‌گفت: اوستا ننویس مشتریات می‌پرن! گفتم: ایراد نداره آدم باید برای هدفش هزینه بده!» 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
چقد پول گرفتی؟ 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili
از اسنپ به ستاد! مانده بودم چه کاری از دستم بر می‌آید. چشمم به ماشین که افتاد ایده‌ای به ذهنم رسید: «اسنپ!» با رفقا درمیان گذاشتم. حالا هر روز چند سرویس اسنپ قبول می‌کنیم و درآمدش را می‌زنیم برای کمک به ستاد آقای جلیلی. 📲 شما هم روایت‌های‌تان را برای ما به آیدی زیر ارسال کنید: 🆔️ @zfarhadisadr 🔺️به کانال روایتِ «یک ایران جهش» بپیوندید: ➕️@revayatejalili