#روایت
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از قریب ۵۰ روز، باورش سخت است که دوباره اینگونه ایام تلخ تکرار شد
غم و داغی بر روی غم دیگر
داغی که مجدد دلمان را آتش کشید
دیدن عمامه مشکی ات روی تابوت، داغ دلمان را صد چندان کرد
اللهم تقبل منا هذا القربان
خدایا این قربانی ها را از ما بپذیر
الهی رضاً برضائک و تسلیماً لامرک
خدایا به رضای تو راضی هستیم و تسلیم امر توییم
رئیسی عزیز هم در راه تو فدا شد...
خدایا شهادت میدهم امروز کسی را به خاک میسپاریم که رنگ و بوی زندگیش الهی بود
کسی که در راه خدمت به خلق تو فداکارانه و ایثارگونه
شب و روز نداشت،تعطیلی نداشت،خستگی نداشت،خواب و خوراک درستی نداشت،راه دور و نزدیک نمیشناخت،سیل و زلزله مانع اراده اش نبود،زخم زبان و تهمت ها اراده اش را نشکست...
به پدرم گفته بود، خستگی را خسته خواهد کرد و این هم شد
میگفت برای خدمت به مردم آمده... و این را هم با ایثار جانش نشان داد
ای امام رضا(ع)، ای امام رئوف، ای پاره تن پیامبر، ای غریب طوس، ای قلب ایران...
خادم شهیدت، ابراهیم سوخته در آتش، نواده صالحت، حالا به تو پناه آورده...
آمده ای شاه پناهش بده...
چشم زمین و آسمان گریان شده...
خداحافظ ای مخاطب سخنان ناصواب،
خداحافظ ای شنونده و صبر کننده بر تهمت ها،
خداحافظ آقا سید خوش اخلاق و مهربون،
خداحافظ مرد خستگی ناپذیر،
خداحافظ ای ایستاده در صف اول جهاد،
خداحافظ رئیس جمهور مقاومت،
خداحافظ رفیق حاج قاسم،
خداحافظ ای سید محرومان،
خداحافظ یار رهبرم
سلام ما را به همه انبیاء و اولیاء برسان،
سلام ما را به شهدا برسان
#محمد_مهدی_زاهدی
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
#پوستر
*خداحافظ وزیر امور خارجه کودکان مظلوم غزه...
دیپلمات مظلومان
«به یاد شهید حسین #امیرعبداللهیان»
#علیرضا_پورامید
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
#شعر
بی سواد بودی
آنقدر که نمی دانستی رئیس جمهور
به روستاها نمی رود
قبایش را با سیلی سیل ها گل آلود نمی کند
دست به کلنگ نمی شود،
رئیس جمهور
قبای فاستونی اصل می پوشد
ادکلن شب های پاریس می زند
و هرزگاهی برای دیدن دستاوردهای دولتش
به لواسان سری!
بی سوادی تو
شبیه محمد(ص) بود
وقتی به جزیره یاد می داد،غرق نشدن را
وقتی در اعماق شعب
حرفی از تحریم نمی زد
به تنفس فکر می کردی
چیزی که هیچ کسی نمی تواند جلویش را بگیرد
و ادامه پیدا کند
فتح می کند مکه را
بیت المقدس را
زمین را...
ابراهیم بودی
مدام می شکستی بت ها را
از بت های خرد شده سد می ساختی
گاهی روی رودها
گاهی جلوی بیت المال
و عاقبت
یکی از همین سدها به صد رسانید تو را
پرواز کردی
از آتشی که اینبار ارسباران شده بود
و کسی نمی داند
در لحظه های آخر صعود
چه کسی را صدا می زدی
از طرز رفتنت پیداست
بیشتر به نقاره خانه فکر می کردی
به صحن ها
رواق ها
که حالا بی تو غبار گرفته اند
برخیز خادم جمهور
برخیز که می خواهم سوادم را
از دبستان تو آغاز کنم
با همان سادگی ات
با همان حرف های نیمه تمام
برخیز...
#سید_مجید_موسوی
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
چطوری تشکر کنم؟ (2).mp3
3.69M
#پادکست
چطوری تشکر کنم؟
هنوز یکماه از قرارگیری در پست ریاست جمهوری خودش و تسلط وزیرش بر امور خارجه نگذشته بود که دغدغهی اول سفر خارجی مردم را حل کردند. وسط بهبهی کرونا که هزارتایی بلکم بیشتر از کشورهای مختلف جان می گرفت. راه بسته شدهی کرببلا را برای ما جامانده ها باز کردند.
#سیدعلیمحمد_حسینی
#روایت_جمهور
@revayetejomhour
راننده تاکسی .mp3
2.64M
#پادکست
راننده تاکسی
سوار تاکسی در راه منزل بودم و ذهنم پر بود از احتمالات که چه میشود زنده میمانند یا شهید میشوند. در همین فکرها بودم که راننده تاکسی شروع کرد:
ما که به این بنده خدا رای ندادیم ولی تازه داشتیم امیدوار میشدیم، اوضاع داشت بهتر میشد، ای بابا آدم خوبی بود، بین مردم بود، ولی عمرش کوتاه بود، من خودم مَسکن اسم نوشتم قراره امسال تحویل بگیرم، اگه زنده نمونه... .
#علیرضا_زارعیان
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
رقیبان .mp3
4.87M
#پادکست
رقیبان
توی تب کرونا داشتم می سوختم اما مگر می شد از مناظره چشم پوشید،یکی از این چند نفر قرار بود بشود رئیس جمهور آینده مملکت.شاعر راست گفته که «تا مرد سخن نگفته باشد ،عیب و هنرش نهفته باشد».پهن شدم جلوی تلویزیون.به جز دونفر که یکیشان دکتر رئیسی بود و سواد حوزوی داشت انگار بقیه تا حالا اصلا اسم فن مناظره به گوششان نخورده بود.
#طیبه_فرید
#روایت_جمهور
@revayatejomhour