eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📖 خرید کتاب.... غروب، با دست پر به خانه برگشتند. ناصر جلوی در خداحافظی کرد و برای آبیاری مزرعه رفت و منصور همه‌‍ی خریدهایش را ریخت وسط حیاط. کتانی را پا کرد و شلوار را پوشید. _مبارک باشه مادرجان. فخری هم روسری‌ای را سر کرد که منصور از پول توجیبی‌اش خریده بود. _قشنگه؟ برق شادی در نگاه منصور درخشید و روی گونه‌هایش دو چال کوچک افتاد. _خیلی! دل مادر از خلق نیکوی منصور غنج رفت. در دل، حاجی را رحمت فرستاد که منصور هم مثل خود او دل‌رحم و مهربان است. نشست به پسدوزی شلوار پارچهای نازک که زود چروک می‌شد. سر تکان میداد و گاهی زیر لب غر میزد. شب که ناصر برگشت، او را به آشپزخانه کشاند. _من جلوی این بچه حرفی نزدم که تو ذوقش نزنم، ولی تو مثال بزرگتر او بودی، این چه وضع خرید کردن است! شلوارش رو ضخیمتر میخریدی که زمستان تن بچه یخ نزنه. ناصر دست کرد توی جیب‌هایش و آسترشان را کشید بیرون. کلید خانه از جیبش بیرون افتاد. _میبینی که! حتی یه قران تو جیبم نمونده. منصور قبل از لباس و لوازم التحریر، کتاب خرید، پولمون خیلی کم شد. نمیتونستیم بهتر از این خرید کنیم. ناصر توضیح داد که همین را هم برای اینکه لباس نو بپوشد، خریده است و اگر گرانتر از این میخرید، پول برگشتن به ولی‌آباد را نداشتند. ـ خب نمی‌خریدی! این چه لباس و کفشی است که برای بچه خریدی!؟ ناصر در آستانة در چوبی آشپزخانه ایستاد. بوی آبگوشت در مشامش پیچیده بود. ـ گفتم که! آقا منصور به جای لباس، تا دلت بخواد، کتاب گرون خرید. شما ناراحتش نباشید. 📕منبع: کتاب از تبار آسمان؛رمانی براساس زندگی امیر سرلشکر شهید منصور ستاری؛ شمسی خسروی؛ 1394؛ انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی آجا؛ صص 49-47. 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══