✅ انار شب یلدای جبهه هم رسید
ولی چه رسیدنی 🌹
#جبهه
#تدارکات
#سنگر_خاطرات
🌸کانال ارائه محتوا به راویان
👇👇👇👇
🆔 @ravianerohani
خاطره #حاج_مهدی_سلحشور از #ایام_فاطمیه در #جبهه
کامیون ها پشت سر هم در جاده شهید صفوی به سمت شلمچه حرکت میکردن
پشت کامیون ها جای سوزن انداختن نبود
هر کامیونی پذیرای چهل پنجاه رزمنده با تجهیزات کامل بود
کیپ تا کیپ بچه ها نشسته بودند و مشغول ذکر و تلاوت قرآن و دعا بودند
در این بین بازار عقد اخوت هم داغ داغ بود
عقد اخوت با بچه هایی که خیلی هایشان تا ساعاتی دیگر مهمان ارباب بودند
بعضی ها هم آمال و آرزوها شان را بر زبان جاری میکردند و عمق نگاه زیبایشان را به رخ تاریخ می کشیدند
یکی میگفت ای کاش مثل علی اکبر( ع) فدای دین شوم، دیگری آرزوی شهادت مثل خود سید الشهدا را داشت و میخواست بی سر به لقاء الله برسد.
اما یکی بلند شد و گفت ایام فاطمیه است، ای کاش می شد نشانه ای به سینه و بازو و پهلو با خود بر می داشتیم تا شرمنده مادرمان نباشیم
همین طورم شد.
اکثر جنازها یا از پهلو یا از سینه و یا از بازو مورد اصابت قرار گرفته بودند.
درست مثل مادرشان فاطمه زهرا(س)
کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇
@ravianerohani
جنگ بهانه نشد که #عید_نوروز از یاد برود!
لحظه آغاز سال نو، بعضيها كه در خط بودند با #شليك گلولهاي به سمت دشمن ابراز احساسات ميكردند.
مراسم نوروز در #جبهه به هر نحو ممكن اجرا ميشد. تهيه #شيريني و كمپوت و ميوه از شهر و آوردن آن به خط اول و خواندن شعر و شوخي و وقت خوش كردن با يكديگر، گستردن سفره عيد و نوكردن زيرانداز و لو در تبديل گوني به پتو، برگزاري مراسم عيد حتي در ساختمان نيمه مخروبه در شهري خالي از سكنه و بدون برق و آب و تزئين در و ديوار و تهيه #تنگ_ماهي و انداختن #قورباغه درون آب! و دست به قبضه سلاح نبردن مگر از روي ناچاري و به ناگزير و چيدن گل و گياه صحرايي و آوردن باغ و بهار به سنگر و سوله و ريختن اشك در #فراق_ياران از ديگر آداب عيد نوروز در ميان #رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
14 فروردین مصادف است با سالروز ربوده شدن #مجاهد #جبهه تعلیم و تبلیغ #شهید_حجت_الاسلام_محمدحسن_ابراهیمی امام جمعه؛ موسس و مدیر کالج مطالعات اسلامی در #گویان امریکای جنوبی در سال 1383 توسط سرویس های جاسوسی.
🔸 این شهید والا مقام موسس مسجد #حضرت_ولیعصر عج در جرج تاون #پایتخت کشور گویان بود که این مسجد مهمترین مسجد شیعی در کشور گویان است.
🔸پیکر شهید ابراهیمی بعد از 31 روز از ربوده شدن در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ٨٣ توسط #پلیس آنجا کشف شد در حالی که آثار #شکنجه بر پیکر مطهرش نمایان بود.
🔸پیکر مطهرش به #ایران منتقل و در #گلزار_شهدای_علی_بن_جعفر(ع) #قم دفن شد.
🔸رهبر فرزانه انقلاب در پیامشان از ایشان به عنوان #جوان_با_ایمان و #فداکار و #مجاهد_جبهه_تعلیم_و_تبلیغ یاد فرمودند.
🌷شادی روحش #صلوات ...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
38.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#وصیت به برادر...
برادر، اگر من از فیض #شهادت در راه خدا برخوردار شدم و به صف اصحاب #اباعبدالله_الحسین پیوستم، مبادا بگذاری كه جای من در #جبهه خالی بماند. باید بر آن عهد وفاداری كه با اماممان بستهایم #استوار بمانیم و عباسگونه وجود خود را #وقف استمرار و استقرار #ولایت كنیم. .
#شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر #شهید_راه_نابودی_اسرائیل
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌷جوان ترین #فرمانده #دفاع_مقدس🌷
سردار #شهید_مسعود_پیشبهار 16 تیر 1341 در شهرستان #بهبهان به دنیا آمد. پدرش حسین ، کارگر شرکت نفت بود. تا پایان دوره متوسطه در رشته صنعتی درس خواند و دیپلم گرفت. با شروع #جنگ€تحمیلی ، در مهرماه 1359 برای گذراندن آموزش نظامی به #بسیج مراجعه کرد و یک دوره کوتاه و فشرده نظامی را طی نمود و عازم #جبهه های نبرد شد و بعد از چند ماه حضور فعال در جبهه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. سال 1360 در گُلف (پایگاه منتظران شهادت) که مرکز فرماندهی جنگ در جنوب بود به نوعی مسعود را کشف کردند و پی بردند که از لحاظ #هوش و #تدبیر نظامی آدم بسیار لایقی است و برای گذراندن یک دوره فشرده طرح و عملیات انتخاب شد و پس از طی این دوره تا زمان شهادتش به عنوان مسئول طرح و عملیات قرارگاه نصر در کنار سردار شهید حسن باقری بود و تا لحظه شهادت هم هیچ کس نمی دانست که مسعود در جنگ چه کاره است.🌺🍃
سردار شهید مسعود پیشبهار، سرانجام بعد از 18 ماه حضور فعالش در جبهه ها در مرحله سوم عملیات #بیت_المقدس ، 21 اردیبهشت 1361 در #دارخوین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.🌺🍃
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✍ #خاطـرات_شـهدا
همیشه #روزه بود #جبهه هم که می رفت با #فرمانده اش قرار می گذاشت که 10 روز
#جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و #روزه بگیرد .
جوان 21 ساله که یکی از #نیروهای زبده #اطلاعات عملیات لشگر 57 #ابوالفضل (ع) بود،
طی عملیاتی در منطقه #حاج عمران مفقود الاثر شد و پس از یکسال که #خانواده منتظر
جنازه اش بودند، با پیکری کاملاً سالم به #خرم آباد برگشت .
به دستور #نماینده امام و امام جمعه خرم آباد آیة الله #میانجی پیکر #شهید به مدت یک هفته در
#مکان مخصوصی در بیمارستان #شهیدمدنی خرم آباد مورد زیارت عموم #مردم شهر قرار گرفت.
#عطر #خوشبوی پیکر #مطهر شهید همه #زائرین را مبهوت کرده بود....
هدیه به روح #شهیدتوکل_حسنوند :
۩ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ۩
.
.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#اطلاع_رسانی
جانباز هفتاد درصد و #کوچکترین آزاده دفاع مقدس برادر #قنبرعلی_بهارستانی به خیل یاران شهیدش پیوست...
مراسم تشییع پیکر پاک آن شهید بعد از ظهر امروز دوشنبه ۲۷ خرداد در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد.
✨کتاب #بزرگ_مرد_کوچک خاطرات شفاهی آن شهید ازدوران #اسارت وی میباشد.
#شهید_قنبرعلی_بهارستانی
متولدسال ۱۳۴۸-آبادان
🌷وی که فقط ۱۱ سال داشت، در روزهای نخستین دفاع مقدس در جاده ماهشهر ـ آبادان همراه پدرش به اسارت نیروهای عراقی درآمد و به اردوگاه موصل منتقل شد.
🌷مدتی بعد پس از انتقال تعدادی از اسرا از اردوگاه رمادی به موصل، متوجه حضور #برادر_دیگر خود در آن اردوگاه شد و با درخواستهای مکرر، برادر دیگر نیز به اردوگاه موصل منتقل شد.
🌷بهارستانی چهار سال بعد در بهمن ماه سال ۶۳ به خاطر سن کم خودش و کهولت سن پدرش با اسرای عراقی مبادله و آزاد شد و پس از بازگشت به میهن متوجه شد #دو_برادر دیگرش در درگیری با دشمن به خیل #شهیدان پیوستهاند.
🌷وی پس از این اتفاقات دورههای رزمی و امدادگری را طی کرد و به عنوان #امدادگر رزمی راهی #جبهه شد. پس از ۶ ماه حضور در جبهه، در منطقه فاو و خور عبدالله به شدت مجروح و به مقام #جانبازی رسید...
"یالیتنا کنا معکم"
شادی روحش #صلوات
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
در روز #سوم_آبان #حضرت_امام در دیدار با عده ای از #معلولین و بسیجیان عازم به #جبهه ، ضمن تمجید از روحیه آنان ، گفتند : … این منظر ه ها را که می بینم و این عزمهای راسخ و تصمیم های جزم که در شما جوانان می بینم ، از وضع شما هم ابتهاج دارم و هم متأثرم . ایتهاج به اینکه یک ملتی آن طور متحول شده است که در راه خدا همه چیز خودش را نثار می کند و با آغوش باز دنبال مرگ می رود . این در طول تاریخ اگر نمونه ای داشته باشد ، در صدر اسلام است ، بعد از آن ، نمونه ای ندارد و مثل شما جوانها نمونه ای نیست . و تأثر برای اینکه این جوانهای عزیز ما که باید برای ملت ما خدمت کنند و برای اسلام خدمت کنند ، به دست اشرار شهید شدند یا معلول ، این موجب تأثر بسیار است . و تأثر دیگر اینکه این گروه های منحرف و این اشخاصی که طرفدار ابرقدرت ها هستند و می خواهند همان وضع سابق را پیش بیاورند ، یا درصدد قدرت طلبی هستند ، چطور می خواهند با خون این شهیدان ما و با این معلولان ما ، اینها را ندیده بگیرند و برای قدرت خودشان یا برا ی ابرقدرت ها خدمت کنند و از روی خون این جوانهای ما بگذرند و خدمت به امریکا و شوروی بکند ؟ الان باز هم در هر گوشه ای از مملکت ما این گروههای منحرف وارد شدند و مشغول توطئه هستند و مشغول شرارت ، البته نه شرارت آنها و نه توطئه آنها در مقابل ملت ما و در مقابل قوای مسلح ما کاری از آنها نمی آید .
منبع : وزارت ارشاد اسلامی ، صحیفه نور ، مجموعه رهنمودهای امام خمینی ( ره ) ، جلد 13 ، ( تهران : مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1362 ) ص 223 .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
4_582493935813787884.mp3
2.71M
◀️ کلیپ صوتی :
راوی : علمدار روایتگری #حاج_عبدالله_ضابط :
🌺امام فرمودند #شهدا ذخائر عالم بقا اند...
کاش ما میدونستیم امام اون موقع ها چی میگفت..
بیخود نبود که #آیت_الله_مدنی و #آیت_الله_دستغیب اون دوتا فقیه،عالم،استاد اخلاق، پاشدن اومدن پیش امام رضا گفتن یا امام رضا این همه جوونا دارن میرن #جبهه مارو که پیرمردیم راه نمیدن...
یاامام رضا گناه ما چیه؟ماکه سالها درس دین خودیم گناه ما چیه که مارو راه نمیدن یاامام رضا ماهم شهادت میخوایم...
میخوایم تکه تکه بشیم خدارو دیدار کنیم..
#امام_رضا هم دعای این دوتا پیرمرد رو مستجاب کرد شدن #شهید_محراب ...
به به چه شهادتی...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#یلداے_جبهه
شبهاے طولانے
فقط در #جبهه بود!
وقتے از عملیات مےآمدند،
و رفیقے را جا گذاشته بودند..
مگر صبح مےشد آن #شب؟؟
اصلاً عجیب #طولانے بود،
آن #یلداے_فراق_یاران...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
👈 سردار #شهید_علی_محمودوند
ولادت: ۶ تیر ۱۳۴۳ ، #تهران
مادرش همیشه با وضو و موقع اذان به او شیر می داد.
پدرش خیلی اهل حرام و حلال بود.
به شدت اهل اذان و قرآن بود.
همیشه در مسجد دنبالش می گشتند.
حرف گوش کن و کسی را نمی رنجاند.
بالاخره رضایت مادر را گرفت و از طریق #بسیج ثبت نام کرد و همزمان با شروع عملیات #رمضان در تیر ۶۱ پایش به #جبهه باز شد.
کارش را با گردان #تخریب #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله شروع کرد.
در #والفجر_مقدماتی مجروح شد. در #خیبر و #بدر هم حضور داشت.
در #والفجر۸ برای همیشه پایش را از دست داد و با وجود ۷۰درصد جانبازی(شیمیایی،موجی،قطع پا،و۲۵ساچمه در بدنش) باز هم خستگی را خسته کرد. علی صبر عجیبی داشت.
سال ۶۷ ازدواج کرد.
در سال ۷۱ ، با سمت مسئول گروه #تفحص #لشکر۲۷_محمد_رسول_الله وارد #فکه شد.
و بلاخره سرباز گمنام تفحص در عصر ۲۲بهمن ماه ۱۳۷۹ با سجده ای خونین بر خاکهای #فکه بوسه زد و از همانجا زائر شهر شهادت و همنشین شهدای قطعه ۲۷ گردید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
شهید ۱۳ ساله گیلانی را بیشتر بشناسیم
شهید «جمشید داداشی» در یک خانواده متدین در تاریخ ۱ تیر ۱۳۴۸ در شهرستان رودسر دیده به جهان گشود در سنین کودکی پدرش را از دست داد و او را برای فراگرفتن قرآن به مکتب فرستادم تا بتواند قرآن را به طور کامل فراگیرد.
این شهید بزرگوار بسیار مردم دوست بود و کوچکترین درآمد خود را در اختیار نیازمندان قرار می داد، بعد از اینکه به سنی رسیده بود که می توانست هدف و راه خود را انتخاب نماید عازم تهران شد در آن جا مدتی مشغول به کار بود.
زمانی که جنگ شروع شد شوق رفتن به #جبهه در او زبانه می کشید و چون سنش کم بود اجازه رفتن را نداشت برای همین بلیط اهواز تهیه نمود. به دوستان خود گفت خواهرم در اهواز است و می خواهم بروم و به او سری بزنم در حالی که او اصلاً خواهری نداشت.
بدین ترتیب او به جبهه رفت و مدت ۶ ماه در اهواز و جبهه بود. او در جبهه علاوه بر خدمت کردن درس نیز می خواند تا از نظر علمی نیز به پیشرفت بالایی دست یابد. به امام علاقه زیادی داشت و پس از حضور در عملیات فتح المبین منطقه شوش – اهواز در تاریخ ۲ فروردین ۱۳۶۱ در سن ۱۳ سالگی به #شهادت رسید.
قبل از شهادتش خواب دیدم که دستش روی سرش است به او گفتم: چه اتفاقی برایت افتاده است؟ گفت: مادرم سرم درد می کند وقتی به سرش نگاه کردم دیدم زخمی شده و بعد از چند روز خبر شهادتش را همانگونه که به خواب دیده بودم برایم آوردند.
#شهدای_نوجوان
#دانش_آموز
#ایام_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌺 خواهرانه ای به مناسبت شهادت #شهید_عبدالحسین_نوروزی_نژاد:
می رفت و مَنَش گرفته دامن در دست
گفتا که دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست!
آخرین باری که عازم #جبهه شد خیلی خوشحال بود. دلیل روشنی داشت چون پدر رضایت نامه اش را امضاء کرده بود . مادر شب قبل لباس هایش را آماده کرده و خواهر پوتین هایش را با واکس براق انداخته بود.
برادرم عادت داشت همیشه آراسته باشد، لباسش مرتب و پوتین هایش واکس زده ....
24 فروردین 1361 صبح زود مادر او را از زیر قرآن رد کرد و کاسه آبی دنبالش . یکی یکی اعضای خانواده با او خداحافظی کردند و سر و صورتش را غرق بوسه...
من اما دل آشوب! من خواهر کوچکترش بیشتر از بقیه به او احساس نزدیکی داشتم. دوران کودکیمان و بازی و شیطنت های آن روزهایش، دوره نوجوانی و جنب و جوش هایش باعث شده بود بیش از پیش به هم نزدیک باشیم.
هنگام رفتن اجازه نداد کسی از اعضای خانواده جلوی در خانه او را بدرقه کند، گفت همین داخل حیاط کافی است!
و من اما طاقت نداشتم و نمی خواستم این بار حرفش را گوش بدهم! چادرم را سر کرده و در آستانه در ایستادم و به رفتنش نگاه می کردم.
خیابان خلوت بود و #عبدالحسین هر از چند قدمی که می رفت برمی گشت و نگاهی و لبخندی .
آنقدر رفت تا از افق دیدم خارج شد و من همچنان منتظر بر آستانه در ایستاده ام!
سی و هفت سال انتظار آمدنش را می کِشم! آخر این انتظار می کُشَدَم ...
این چشمهای شیدایی
#شهادت را فریاد میزنند.....
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🍃هنوز هم از شناسنامه های دست کاری شده رزمنده های #جبهه و رضایت نامه هایی که خودشان امضا می کردند خاطره هایی به یادگار مانده است .
🍂این روزها شناسنامه دستکاری نمی شوند اما گاهی برای رسیدن به پرواز #دمشق و #دفاع از حرم بانوی دمشق ، هویت ها و نام ها #مستعار می شود...
.
🍃برادران بختی ، برای رفتن به #سوریه به هر دری زدند ، آخرین تلاششان ختم شد به یادگیری زبان افغانی و نام های مستعار #مصطفی_بشیر_زمانی و #مجتبی_جواد_رضایی و پیوستن به هیئت و هیبت #فاطمیون ...
.
🍂مادر هم برای آرزوی فرزندانش زبان افغانی آموخت و با هر تماس فرزندانش در پشت دلتنگی ها و دلواپسی های مادرانه اش برای مجتبی #مادر بود و برای مصطفی خاله...
.
🍃از جاروکشی حرم #امام_رضا و #قضاوت دل هایشان رسیدند به تک تیراندازی در جمع #مدافعان_حرم...
شانه بر شانه هم شهید شدند و مادر با #داغ دو فرزند، لبخند صبری که همنشینش شد...
.
🍂کاش به جای مصطفی شاهد دل هایمان باشیم و به جای مجتبی قاضی ...
چند نام مستعار در زندگی داشته ایم و چند بار #هویت عوض کردهایم ...کاش #بازنده نام های مستعار نباشیم...
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
🕊به مناسبت #شهادت شهدای مدافع حرم #مصطفی_بختی و #مرتضی_بختی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
مصطفی دعای کمیل را در بهترین حالت خواند و به قول معروف سیم بچه ها وصلِ وصل بود.
پس از یکی دو ساعت که دعا تمام شد، مصطفی بدون اینکه از حالت دعا خارج شود، با پای برهنه و با گریبان چاک شده به طرف بیابان در جهت شرق
که در انتها به آب گرفتگی هور شادگان ختم می شد، مهدی گویان شروع به دویدن کرد.
یاران او نیز هم صدا و گریان حرکت می کردند. حالت عجیبی بود.
صدای سربازان امام(عج) در بیابان می پیچید:
« یابن الحسن کجایی، آقا چرا نیایی؟...»
چند کیلومتر این دویدن و استغاثه در زیباترین صورت ادامه داشت.
مصطفی آن قدر رفت تا حتی از هیاهوی #جبهه هم دور شد و آنها که کشش داشتند با او همراه بودند.
در نقطه ای سجاده ای پهن کردند، بسیار تمیز و زیبا، زیر سجاده نیز پتویی سیاه از همان پتوهای سربازی و بچه های امام گرداگرد سجاده را احاطه کردند و صدای آنها به عرش می رسید.
مصطفی توسل را رها نمی کرد و می گفت:
« آقاجان! باید در جمع حاضر شوید، ما غریبیم. بی یار و یاوریم.»
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#صدیقه_رودباری
.
🍃همان روزی که نامش را از القاب #حضرت_زهرا انتخاب کردند، به برکت صاحب نام، زندگی اش ختم به خیر شد.
.
🍃راهش را انتخاب کرد به قول خودش جهیزیه اش #تفنگش بود و فارغ از دلخوشی های هم سن و سال هایش، به #شهادت فکر می کرد.
.
🍃فعال فرهنگی و #بسیجی به تمام معنا، گاهی معلم آیه های نور و گاهی تیمار بیماران و سالمندان، گاهی #زائر شهدا هرچه که بود برای رضای خدا بود.
.
🍃عاشق و پیرو رهبرش بود وقتی سرباز شاه به #امام_خمینی بی حرمتی کرد جوابش سیلی صدیقه شجاع و با غیرت بود.
.
🍃در #بانه بدون خستگی #جهاد می کرد..
در #جبهه پا به پای رزمنده ها می جنگید تا جایی که منافقان پیغام داده بودند
"اگر دستمان به تو برسد پوستت را از کاه پر می کنیم".
.
🍃فرقی نمی کند #مرد باشی یا #زن ، عاشق #امام_زمان که باشی و برایش سربازی کنی ، با عزت خریدارت می شود مثل صدیقه.
.
🍃در جوانی #شهید شد همچون حضرت مادر.در #وصیت_نامه ی از جنس #عفت و حیا گفته بود" از جنازه ام #عکس نگیرید و به جایش #شعرها و نوشته هایم را چاپ کنید"
.
🍃خوش به حال صدیقه ها، چشم هایشان برای #رضای_خدا به این دنیا باز شد و برای رضای خدا هم از این دنیا بسته شد.
.
🍃وای بر ما که هرروز فرصت #بندگی داریم اما حواسمان به این زندگی روزشمار نیست و غرق در لذت های کوتاه دنیایی راه را گم کرده ایم .
.
#خوش_به_حال_صدیقهها...
.
✍نویسنده:#طاهره_بنائی_منتظر
.
#شهیده_صدیقه_رودباری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنزجبهه😁
#لبخند_بزن_بسیجی
تیروترکش درد داره 😄👍
#دفاع_مقدس
#جبهه
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
#شهید_فرامرز_رضازاده در اول شهریور سال 1348 در خانواده ای مذهبی و دارای ریشه ی دینی در روستای منجنیق از توابع باغملک دیده به جهان گشود.
#شهید بزرگوار فرامرز رضازاده در پاسخ به ندای (هل من ناصر ینصرنی)
امام خمینی(ره)لبیک گفته و با عشق و علاقه وصف ناشدنی درعملیات های خیبر، بدر، والفجر8، کربلای4، کربلای5، نصر4، نصر8 و بیت المقدس شرکت فعال نموده و رشادت ها از خودشان نشان دادند و شرکت در دفع پاتک های سنگین دشمن بعثی در شلمچه- جزیره فاو و عملیات حلبچه و... گواه اخلاص، صلابت و مردانگی ایشان در میدان های نبرد می باشد .
همزمان با آغاز جنگ #سوریه، همواره دل نگرانی به شیعیان مستضعف و علاقمند انقلاب اسلامی داشتند و در بیست و پنجم آبانماه 1394برای دفاع از حرم های آل الله(ع)و یاری #جبهه ی #مقاومت با #اختیار خود و #آگاهانه عازم سوریه شدند.
این فرزند دلیر خوزستان که برای #دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه خاتون(س) عازم سوریه شده بود و در روز یکشنبه 29 آذر ماه سال 1394 همزمان با هشتم ربیعالاول سال 1437 هجری قمری سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) در استان حلب سوریه به #شهادت رسید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_شهید
#شهید_علی_یزدانی
علی یزدانی میگفت:
"مادرم ساکم رو بست و به زور دستم داد و گفت: یاالله برو #جبهه!
گفتم: مادر، اجازه بده درسم رو بخونم.
گفت: راه بیفت، راه بیفت، اونجا به تو بیشتر نیاز دارند".
گاهی دوستان به شوخی میگفتند:
«علی آقا تو چرا مجروح نمیشی؟!»
با لبخندی زیبا پاسخ میداد:
«بابا ما که مثل شما نیستیم.☺️
میگفت که، ما رو به زور فرستادند؛
هروقت هم شلوغ بازار میشه، ما سرمون رو پناه میگیریم.😉»
در حالی که همه میدونستند در حین عملیات، علی یک رزمنده خستگیناپذیر بود.👌
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#محتوای_روایتگری
مجموعه #روایت_ناب
راوی #حاج_یوسف_غلامی
#روایت_نهم
در اوایل تابستان 64 شب ، #شهید_حجتالله_طالبی_نتاج مرا دید سوالاتی از #جبهه کرد جوابش را دادم. متحول می شود و از من خواست اعزامش کنم.
ترتیب اعزامش داده شد ، آنقدر ماند تا در عملیات کربلای 8 تکه تکه شد...
مادرش خیلی به او وابسته بود، هربار مرا می دید داد و بیداد می کرد .
خدایا خریدار تو بودی صبرم بده....
غروب پنج شنبه بود داشتم به مزار شهدا می رفتم ، از دور دیدم مادرش دارد بطرفم می آید، خدایا کمکم کن صبورباشم ...
آمد روبروی من ایستاد سلامش کردم ... دیدم گریه می کند و درحال گریه می گوید مرا می بخشی؟!
گفتم تو مادر منی، مگر فرزند از مادر دلگیر هم می شود ؟
دیدم اصرار دارد ، می گوید با زبانت بگو تورا بخشیدم!
گفتم مادر چه شده بگو ؟!
گفت دیشب پسرم حجت در خواب از من گله داشت و می گفت مادر خیلی اذیتم می کنی آزارم می دهی! مادر من خودم راهم را انتخاب کردم ... چرا به یوسف توهین می کنی؟! مادر اگردلش را بدست نیاوری من از تو راضی نخواهم شد...
مادرشهید اشک درشت می ریخت و گریه می کرد...
گفتم مادر بگذار کف کفشت را ببوسم، من اصلا ناراحت نشدم ، تو مادری ...
باز اصرار می کرد که بگو از من راضی هستی ....
والله والله زنده اند دست جا مانده ها را میگیرند.
#روایتگری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#نماز_جماعت در #جبهه به امامت #شهید_محمود_كاوه
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
.
✉️ نامههای تکاندهنده شهید 17 ساله به مجله «زن روز»
نامه دوم شهیدامیر به مجله «زن روز» در 1365/10/01
در آستانه اعزام به جبهه و چهار روز قبل از شهادتش در #عملیات_کربلای۴
بسم رب الشهدا و الصدیقین
خدمت خواهران عزیز و گرامیام در مجله زن روز
سلامی به گرمای آفتاب خوزستان و به لطافت نسیم بهاری از این راه دور برای شما میفرستم. مدتهاست که منتظر #نامه شما هستم، ولی تا حالا که عازم #دانشگاه_اصلی هستم، جوابی از شما دریافت نکردهام. البته مطمئن هستم که شما نامهام را جواب خواهید داد، ولی وقتی شما جواب بدهید من امیدوارم در این دنیای فانی نباشم.
حدود یک هفته بعد از اینکه برای شما نامهای نوشتم و گفتم خواهر خواندهام من را ترغیب به #گناه_کبیره زنا میکند، شبی در خواب دیدم که مردی با کت و شلوار سبز در خیابان من را دیده است و به من میگوید: امیر برو به دانشگاه اصلی، وقتت را تلف نکن. من این خواب را از #روحانی مسجدمان سوال کردم و ایشان گفتند که دانشگاه اصلی یعنی #جبهه. من هم از اینکه خدا دست نیاز من را گرفته بود و راهی به روی من گشوده، خوشحال شدم و حال عازم جبهه نور علیه تاریکی هستم. البته این نامه را به کادر #دبیرستان میدهم تا اگر خوشبختانه شهید شدم و بعد از شهادت من نامه شما آمد، این نامه را برایتان #پست کنند تا از خبر شهادت من آگاه شوید.👇
.