eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد فرزند شهیدی که خودش هم به مقام #شهادت رسید #بسیجی دلسوخته و گمنام #شهیدمهدی_شکری شهادت #جزیره_مجنون / #عملیات_خیبر آه برادر، آیا می‌دانی این راه كه می‌سپری صراطی است كه از متن #جهنم به سوی #بهشت می‌رود؟ #صراط دوتاست و آن صراط بعد از مرگ، حقیقت همین صراطی است كه در عوالم دنیا می‌سپری.  آنجا در مغرب‌زمین، جهنمِ خور و خواب و #خشم و #شهوت است و در اینجا، در زیر همان‌ #آسمان ، این كوه‌ها و صخره‌ها و دشت‌ها قدمگاه امتی است كه نور #ولایت آل محمد از فاصله‌ی قرن‌ها تاریخ بر آینه‌ی فطرتش تابیده است و او در پرتو این نور، كه نور الانوار حق است، صراط مستقیم را باز یافته و بر باریكه‌ای باریك‌تر از مو و تیزتر از شمشیر، به سوی منتهای خویش، كه بهشت لقای #خدا و مقام #رضوان اوست، راه می‌سپرد.  برای شناختن این امت باید جایگاه آنان را در مجموعه‌ی #تاریخ نگریست و آنان را با دیگر اقوامی كه بر كره‌ی ارض زیست می‌كنند قیاس كرد؛ و به‌راستی چقدر نتیجه‌ی این قیاس حیرت‌انگیز است!  #شهیدآوینی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
روزهای سخت عملیات عاشورایی بود.... روزهایی که پیام امام رسیده بود که باید حفظ شود همان روزهایی که فرمان رسیده بود همه بروند جزیره و بجنگند تا جزیره مجنون سقوط نکند... توی این هیاهو وارد خط مقدم علیه السلام شدیم. قبل از اینکه به دهکده که اوج درگیری بود برسیم اونقدر آتش دشمن سنگین شد که مجبور شدیم به زمین بچسبیم. همه جا رو گرد و خاک گرفته بود. دهها تانک دور ما بودند و با گلوله مستقیم رزمنده ها رو نشونه می‌رفتند. توصیف اون غوغا برای من خیلی مشکله. یه مقدار گرد و خاک که خوابید سینه رو یه کمی از خاک بلند کردم و نگاهی به اطراف انداختم. یه تصویری توی ذهنم حک شد که تا عمر دارم یادم نمیره. یه رزمنده به صورت افتاده بود که از کمر به پائین رو نداشت. معلوم بود که یکی از گلوله های مستقیم تانک نصیبش شده... اما پشت لباس خاکی‌اش که با خونش گلگون شده بود یه جمله ای نوشته بود که شرح همه ی سرنوشتش بود... نوشته بود با خط خون… 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به همت گروه‌های تفحص شهدا روزگذشته ، یکشنبه ۹ خرداد ماه، پیکرهای مطهر دو شهید دوران دفاع مقدس از شرق دجله عراق و کشف گردید . 🕊شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
39.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت از تفحص شهیدی که در عالم رویا خود را مسئول گل‌های باغ (ع) در بهشت معرفی کرد... 💠 این خاطره در محل تفحص شهید بیان گردیده است. 🕊 شهید علیرضا کنی در سال ۹۴ در منطقه جنوبی گردید . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐کشف پیکر مطهر ۱ شهید دوران دفاع مقدس 💠 امروز چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ گروه‌های تفحص شهدا موفق شدند پیکر مطهر شهیدی را از منطقه شمالی تفحص نمایند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
. گفت وگو با علیرضا کمیلی، معلول جانباز؛ اجازه ندادم معلولیت محدودم کند. علیرضا کمیلی متولد 1338 است. در دوسالگی دچار از ناحیه پای چپ شد. وی از افراد فعال در زمان انقلاب بود و در انجمن اسلامی مدرسه فعالیت می کرد. در سال 1360 در درگیری با منافقان مجروح می شود. کمیلی در اوایل انقلاب و در زمان جنگ با ستاد خبری سپاه پاسداران و بخش فرهنگی آن همکاری می کرد و در حال حاضر در پایگاه بسیج شهید بهشتی حوزه 253 شهید بروجردی است. علیرضا کمیلی در مورد انگیزه اصلی رفتنش به جبهه چنین می گوید: «وقتی پیکر شهیدی را تشییع می کردند افسوس می خوردم که نمی توانم به خاطر معلولیت به جبهه بروم تا اینکه سال 1364 از طریق جهاد در پایگاه ابوذر ثبت نام کردم و در ستاد کربلا قسمت و پشتیبانی جبهه، اطلاعاتی در مورد مناطق مختلف از طریق هواشناسی کسب می کردم و به ستاد برای شروع عملیات اطلاع می دادم. به طور کلی پیگیری های مختلف و کارهای فنی از قبیل تعمیرات بی سیم و تلفن برعهده من بود و اجازه ندادم معلولیت محدودم کند.» کمیلی 2بار از طریق جهاد و هم سپاه به جبهه اعزام شده بود. وی در حالیکه با غرور و افتخار از آن لحظه یاد می کند افزود:« با درخواست بسیار از فرمانده خواستم به خط مقدم جبهه بروم. موقعی که به رفتم، به من گفتند وصیت نامه ات را نوشتی، اول برایم کمی عجیب بود اما وقتی ها و توپ هایی که در جزیره می زدند را دیدم تازه به اصل قضیه پی بردم. دوام آوردن در جزیره مجنون با آب و هوای شرجی و زیر آن همه توپ و گلوله واقعا مرد می خواست. در همان جزیره مجنون براثر ترکش خمپاره از ناحیه پای چپ که دچار معلولیت بودم شدم. هر سال به صورت متناوب از سال 67-1364 به جبهه می رفتم.» 📕منبع: روزنامه کیهان، پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۸۶، شماره ۱۸۹۱۰. 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══