eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5911383533544276703.pdf
435.7K
📜شرح عملیات کربلای 4 4 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه وداع غواصان دفاع مقدس قبل از عملیات. غواصانی که برای عملیات کربلای ۴ به آب زدند و ۳۰ سال بعد بازگشتند😔 4 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
📎اگر چنانچه از سیم خاردار میخواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم... رهبر انقلاب ۹۵/۱۲/۱۶ 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
🌷كلاس شلمچه🌷 چه كنم ديگه؟ منم دلم خوشه به اين يه مشت خاك. چه‌قدر خوب شد اين خاك‌ها رو آوردم. خاك نيست تربته. اون روز كه منم مي‌خواستم مثل بقيه‌ي بچه‌ها يه مشت خاك تبركي از شلمچه بردارم نزديك بود شيطون گولم بزنه و از ترس اين‌كه كلاسم پايين بياد، دستام رو خاكي نكنم... من از شلمچه چيزي نمي‌دونستم... من كه خيلي چيزي يادم نمي‌آمد، اما داداشم مي‌گه وقتي جنگ شروع شد، بابا همه‌ي ما رو فرستاد آمريكا بعدش هم خودش اومد اون‌جا... وقتي رفتيم شلمچه خيلي از بچه‌ها از حال و هوش رفتن... زيارت عاشورا خوانديم و بعد همه‌ي بچه‌ها از خاك اون‌جا تبركي برداشتن. منم مي‌خواستم بردارم ولي يه دفعه گفتم بابام و دوستام مسخره‌ام مي‌كنند؟ ولي وقتي ياد اون‌جايي افتادم كه مي‌گفتن فقط چهارصد شهيد رو يه جا از زمينش بيرون آوردن، دلم آتش گرفت و خودم رو سرزنش كردم. افتادم رو خاك‌ها، يه پلاستيك كه توش خوراكي بود از ته كيفم بيرون آوردم. خوراكي‌هايش را ريختم بيرون. دو سه تا مشت برداشتم و ريختم توي پلاستيك. بعد هم كه از جنوب برگشتم فكر اون‌جا دست از سرم برنمي‌داشت. پيش خودم مي‌گفتم: «ما كجا و جبهه كجا؟» اگر خدا قبول كند حالا ديگه عوض شدم. حالا وقتي كه دلم مي‌گيره و مي‌خوام به خاطر گذشته‌ها استغفار كنم. مي‌روم توي اتاقم و چفيه‌اي كه قبلاً به جاي روسري‌ام استفاده مي‌كردم و موهايم از زيرش بيرون مي‌ريخت رو باز مي‌كنم و تربت شلمچه رو مي‌ريزم روش، زيارت عاشورا مي‌خوانم و از خدا مي‌خواهم مرا ببخشد و پيش شهدا روسفيدم كند. هروقت مي‌روم تا با تربت شلمچه و چفيه‌ام خلوت كنم، مادر مي‌پرسد كجا مي‌روي؟ منم مي‌گم مي‌رم درس بخوانم. به خدا دروغ نمي‌گم... من مي‌روم توي كلاس چفيه و از معلم شلمچه درس مي‌گيرم... كم‌كم دارم بچه‌هاي كلاس رو عادت مي‌دم كه ديگه منو پريوش صدا نكنن. به بچه‌ها گفتم به من بگن زينب... منبع: كتاب خاك وخاطره - صفحه: 42 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
4_5996870811711963171.mp3
5.17M
📡 پادکست معجزه ي اشك 📍روایت حاج حسين كاجي از ميوندار هيئت،شهيد محمدرضا شفيعي 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
ارسالی از همسنگران 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از شهدای اهواز قبل از رفتن به رژه وممانعت دختر خردسال او 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 🎥 معرفی‌نامه‌ای از طرف خدا حجه الاسلام والمسلمین ماندگاری 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
💫مسلمان شدن دختر مسیحی به سبب آشنایی با شهید ابراهیم هادی. ✍ راوی: خواهر شهید 💠مهمان برادر💠 خانم جوانی با من ارتباط گرفت و گفت: باید ماجرایی برای شما نقل کنم. ابراهیم نگاه من را به دنیا و آخرت تغییر دادو... تغییری در روند زندگیش ایجاد شده و... اما تغییرات این خانم شگفت آور بود. این خانم جوان گفت: من دینم مسیحی است از اقلیت های مذهبی ساکن تهران و وضعیت مالی ام خیلی خوب بود. به هیج اصول اخلاقی و حتی اصول دین خودم پایبند نبودم. هر کار زشتی نبود که در آن وارد نشده باشم! هرروز بیشتر از قبل در منجلاب فرو می رفتم. دو سه سال قبل؛ در ایام عید نوروز با چند نفر از دوستان، تصمیم گرفتیم که برای تفریح به یک قسمت از کشور برویم. نمی دانستیم کجا برویم شمال. جنوب. شرق. غرب و... دوستانم گفتند بریم خوزستان هم ساحل دریا دارد و هم هوا مناسب است. از تهران با ماشین شخصی خودمون راهی خوزستان شدیم بعد از یکی دو روزی به مقصد رسیدیم. شب که وارد شهر شدیم؛هیچ هتلی و یا مکانی را برای اقامت پیدا نکردیم. یکی از همراهان ما گفت: فقط یه راه داریم بریم محل اسکان راهیان نور. همگی خندیدم. تیپ و قیافه ما فقط همان جا رو میخواست! کمی طول کشید تا مسئول ستاد راهیان نور ما رو پذیرفت. یک اتاق به ما دادند وارد شدیم؛ دور تا دور آن پر از تصویر شهدا بود. هریک از دوستان ما به شوخی یکی از تصاویر شهدا را مسخره میکرد و حرف های زشتی میزد و... تصویر پسر جوانی بر روی دیوار نظر من را جلب کرد من هم به شوخی به دوستانم گفتم: این هم برای من! صبح که خواستیم بار دیگه به چهره این جوان شهید نگاه کردم. برخلاف بقیه نام اون شهید نوشته نشده بود. فقط زیر عکس این جمله بود: [ دوست دارم گمنام بمانم] سفر خوبی بود. روز بعد در هتل و... چند روز بعد به تهران برگشتیم. مدتی گذشت و من برای تهیه یک کتاب به کتابخانه دانشگاه رفتم دنبال کتاب مورد نظر میگشتم؛ یکباره بین کلی کتاب یکیشون نظرم جلب کرد. چقدر چهره این جوان روی جلد برای من آشناست!؟ خودش بود. همان جوانی که در سفر خوزستان تصویرش را روی دیوار دیدم. یاد شوخی های آن شب افتادم ؛ این همان جوانی بود که میخواست گمنام بماند. این کتاب از مسئول کتابخانه گرفتم. نامش بود. و نام او ابراهیم هادی بود. همینطوری شروع به خواندن کردم. به اواسط کتاب رسیدم ؛ دیگر با عشق میخواندم. اواخر کتاب که رسیدم. انگار راه جدید در مقابل من ایجاد شده بود. من آن شب به شوخی میخواستم ابراهیم را برای خودم انتخاب کنم؛ اما ظاهرا او مرا انتخاب کرده بود! او باعث شد که به مطالعه پیرامون شهدا علاقمند شدم و شخصیت او بر من تاثیر گذاشت ومن مسلمان شدم. 🌺🌺 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
«می دانم كه در جبهه تأثير چنداني ندارم اما آمده ام که تکلیفم را ادا کنم و من هم می خواهم در صف ابراهيميان زمان باشم.» 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
آنانی که در ایستادند، اگر در کربلا بودند ایستادگی کردند. 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
1_42951768.mp3
4.98M
🖇 صحبت های زیبای شهید حاج عبدالله ضابط در یادمان 🌹تقدیم به محضر و همرزمانش🌹 #۱۶_دی_۵۹ ( حماسه کربلای هویزه ) 🆔 @Radiopelak 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
نهار خونه پدرش بودیم، همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول غذا خوردن.🍝 رفتم تا از آشپز خونه چیزی برای سفره بیارم. چند دقیقه طول کشید. برگشتم دیدم همه نصف غذایشان را خورده اند ولی آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنی 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
📺مستند «قصه های حمید» 🔹داستان عجیب😳 شهیدی که خواندن هم بلد نبود... 🌸کانال روایتگری شهدا http://eitaa.com/joinchat/4112187404Ce6ecf3a915
30.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺مستند «قصه های حمید» 🔹داستان عجیب شهیدی که خواندن هم بلد نبود... 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
❤️ طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد... یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر شهید دیگري را كه لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت, معلوم بود که شهيد دراز کش مجروح شده بوده است. خوب، پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است... پدری سر پسر را به دامن گرفته است... شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر... کاش از ما نپرسند که بعد از شهدا چه کردی؟ 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
🌹چهارمین نشست لاله پژوهی🌹 "خانوادگی" 🌸انقلابی برای همیشه🌸 به روایت: حجت‌الاسلام والمسلمین مهدوی ارفع و خاطرگویی: حاج رضا خاکباز از فرماندهان لشکر ۱۷علی بن ابی طالب علیه السلام 🔸چهارشنبه ۲۶ دی ماه همزمان با نماز مغرب و عشا 🔸گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام ،سالن امام خامنه ای حفظه الله روابط عمومی مؤسسه روایت سیره شهدا 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت سردار از نحوه نام‌گذاری «مدافعان حرم» 💐شادی ارواح طیبه شهدای مدافع حرم صلوات 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 روایتی از زندگی جانباز مدافع حرم که با چشم‌هایش حرف می‌زند 🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
جوشقانیان 97.10.12.mp3
27.87M
🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani
kaji.mp3
13.46M
🌸کانال ارائه محتوا به راویان 👇👇👇👇 🆔 @ravianerohani