eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تبیین‌ نظریه‌ 🔻 : اگر مرکزیت امام نبود هیچکدام از این اثرات انقلاب نبود؛ همه این تلاشها شکست میخورد و همه این انسانها از نفس میافتادند. آن کسیکه از نفس نمیافتاد، او بود و دیگران هم به نیروی او قوّت و نیرو میگرفتند. بعد هم هدایت حقیقی یک حرکت انقلابی و یک نهضت بزرگ در طول مدت ۱۴سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طوری شد که افکار غیراسلامی و ضدّ اسلامی به انزوا گراییدند و به حاشیه رانده شدند؛ روزبه‌روز فکر اسلامی و این تفکّر منطقی و مستحکم و قوی، غلبه خود را بر افکار دیگر ثابت و آشکار کرد. در همه قضایای مهم، حضور امام محسوس بود. در سال ۱۳۴۷، امام در نجف - مرکز فقاهت - فکر «ولایت فقیه» را با اتّکاء به مایه‌های محکم فقهی از آب درآورد. البته «ولایت فقیه» جزو مسلّمات فقه شیعه است. این که حالا بعضی نیمه‌سوادها میگویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشی از بی‌اطّلاعی است. کسیکه با کلمات فقها آشناست، میداند که مسأله «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. کاری که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجّه به آفاق جدید و عظیمی که دنیای امروز و سیاستهای امروز و مکتبهای امروز دارند، مدوّن کند و آن را ریشه‌دار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنی به شکلی درآورد که برای هر انسان صاحب نظری که با مسائل سیاسی روز و مکاتب سیاسی روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد. ۷۸/۳/۱۴ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۷بهمن‌ماه ، گرامی باد. 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🍃🌹 فرزند مرتضی در تاریخ 1336/12/05 در استان همدان در شهرستان ملایر به دنیا آمد. دوران شیرین کودکی را سپری کرد و راهی مدرسه شد. این بانوی نمونه روزهاي شيرين کودکي را در زادگاهش ملاير پشت سر گذاشت. 🍃🌹پس از دوران دبیرستان و اخذ مدرک ديپلم ادبی به استخدام اداره بهداشت و درمان نیروی زمینی ارتش درآمد و در بيمارستان خانواده ارتش مشغول خدمت شد. 🍃🌹بحبوحه‏ی انقلاب بود. هیچ‌کس از سرانجام مبارزه خبر نداشت. قرار بود چند روز دیگر امام خمینی(قدس سره) به ایران بیاید. دختران و پسران و زنان و مردان زیادی در تکاپوی استقبال از امام بودند. روزهای سرد بهمن 1357 در آتش و خون سپری می‏شد و اوضاع کشور ناآرام بود. اقدس هم می‌خواست سهمی در این انقلاب مقدس داشته باشد. تظاهرات مردمی اوج گرفته و هر روز مجروحان زیادی را به بیمارستان می‌آوردند. او که در بیمارستان مشغول کار بود با دیدن مجروحان بیش از بقیه به عمق فجایع پی می‌برد و تنفرش از رژیم منحوس پهلوی بیشتر می‏شد. او بعد از رسیدگی به مجروحان در تظاهرات ضد رژیم شرکت می‏کرد. رییس بیمارستان که متوجه انزجار او از رژیم شده بود بارها او را تهدید کرد که حق ندارد در تظاهرات شرکت کند اما او نهراسید و به حضور خود در جمع مردم ادامه داد. 🍃🌹سرانجام اقدس رسیدگی به مجروحان را در بیمارستان به اتمام ‌رساند ولی نتوانست خود را برای رفتن به منزل راضی کند. عقل او را نهیب می‏زد که تو وظیفه‏ی خودت را به عنوان یک پرستار در بیمارستان انجام داده‏ای و اکنون لازم است به منزل رفته استراحت کنی ولی روح ناآرامش او را که باردار بود، به سمت تظاهرکنندگان در منطقه‏ی پیچ شمیران کشاند و سرانجام عقل فهمید که عشق درست می‏گوید. 🍃🌹خانم احمدوند به میان مردم رفت و بی مهابا مشغول امداد رسانی به مجروحان شد. او مهياي لقاء پروردگارش شده بود. ایثار و تلاش وی ادامه داشت تا زمانی که از ناحیه‏ی گردن مورد اصابت گلوله‏ی مزدور پهلوی قرار گرفت و برای همیشه از 🍃🌹این دنیای خاکی رخت بربست. سرانجام این شهیده مظلوم و دلاور پس از نمایش جلوه‌ای از ایثار، خود از جام عشق سیراب گشت و اولین بانوی شهید ارتش شد و در تاریخ 1357/10/07 به دیدار معبودش شتافت. پیکر مطهر این زن فداکار در بهشت زهرای تهران، قطعه 21، ردیف 5، ش 18 در دل خاک آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد🌹🍃 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۷بهمن ماه معروف به از گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
(علی شارجی) تلاش بچه ها در شهرک "ملیحه" حومه دمشق به بن بست رسیده بود! یک ساختمان بتنی هفت طبقه با خاکریزی در اطرافش راه فتح را بسته بود، با سلاح 23 و 14/5 تمام طبقاتش رو کوبیدیم ولی بازهم تکفیریها در زیرزمین مستحکم ساختمان موضع داشتند و امکان نزدیک شدن نبود. چند دفعه بچه ها به ساختمان زدند و با دادن چند شهید و مجروح برگشتند، همه کلافه شده بودند، هیچ راهی به ذهنمون نمیرسید که یکباره یک رزمنده بلند شد و گفت راه تصرف این ساختمان دست منه!!! او کسی نبود جز خدابخش خاوری جوان افغانستانی که از منطقه گلشهر(مشهد) آمده بود و معروف بود به "علی شارجی" گفتیم: علی شارجی باز به سرت زده!؟ چطوری این زیرزمین مخوف رو تصرف کنیم؟ علی شارجی با اطمینان گفت: یک راه بیشتر نداره! من با تانک از روی خاکریز عبور میکنم و لوله تانک رو داخل زیرزمین میفرستم و شلیک میکنم! شما هم سریع وارد عمل بشید و کار رو یکسره کنید. طرح خوبی بود، شلیک تانک در زیرزمین باعث نابودی تکفیریها میشد اما یک مشکلی وجود داشت؛ شلیک در محیط بسته باعث برگشت موج به داخل تانک میشد و احتمال شهادت راننده تانک بسیار بالا بود!!! علی شارجی گفت: بالاخره باید یک کاری کرد و من با تانک میرم و شلیک میکنم. علی شارجی با تانک از خاکریز عبور کرد، تا خاکریز با صدای گلوله تانک لرزید همه بچه ها به سمت زیرزمین حرکت کردند، تصرف و پاکسازی حدود نیم ساعت طول کشید و ساختمان رو گرفتیم، تازه فرصت پیدا کردیم و رفتیم سراغ تانک... درب تانک رو که بازکردیم دیدیم "علی شارجی" را به شدت موج گرفته، به سختی بیرونش آوردیم. قهرمان دوتا کلیه شو از دست میده و بشدت مجروح میشه. تحمل جراحت دراثر عفونت شدید زخمهاش شهید میشه. علی شارجی یک سال و نیم در بستر جانبازی بود و عمل های متعددی انجام داد و در آخرین عملش وقتی بیهوشش کردند دیگر به هوش نیامد و پیش رفقای شهیدش رفت... علی شارجی علاوه براینکه فرمانده زرهی بود فرمانده محور حندرات هم بود. خیلی شجاع بود. شاید یکی از شجاع ترین راننده های تانک تو منطقه. بارها شده بود که عملیات های شکست خورده رو با شجاعت و فداکاری بی نظیرش تبدیل به پیروزی میکرد. روحش شاد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تبیین‌ نظریه‌ 🔻 : قاعده ولایةفقیه در جامعه مدینة النّبی، در رأس همه‌ی امور است؛ چون در مدینةالنّبی، حکومت، حکومت دین است و ولایت فقیه هم به معنای ولایت و حکومتِ یک شخص نیست؛ حکومتِ یک شخصیت و يک معیار است. معیارهایی وجود دارد که این معیارها در هر جایی تحقّق یابد، این خصوصیت را میتواند پیدا کند که در جامعه به وظایفی که برای ولی فقیه معیّن شده، رسیدگی کند. بنظر من به این نکته باید توجّه و افتخار کرد که بر خلاف همه مقرّرات عالم در باب حکومت در نظام اسلامی، آن کسی که به‌عنوان ولی فقیه مشخص میشود، چون اساساً مسؤولیت او مبتنی بر معیارهاست، چنانچه این معیارها را از دست داد، به خودی خود ساقط میشود. وظیفه‌ی مجلس خبرگان، تشخیص این قضیه است. اگر تشخیص دادند، میفهمند که بله؛ ولی‌فقیه ندارند. تا فهمیدند که این معیارها در این آقا نیست، میفهمند که ولی فقیه ندارند؛ باید بروند دنبال یک ولی فقیه دیگر. محتاج نیست عزلش کنند؛ خودش منعزل میشود. به نظر ما این نکته‌ی خیلی مهمّی است. ۷۷/۱۲/۴ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۸ بهمن ماه ، گرامی باد .🥀 🗓 ولادت : ۱ فروردین ۱۳۳۹ 👈 گذراندن تحصیلات ابتدایی در دبستان های «ضرغام» و «جمال الدین» بروجن 👈 سپری کردن تحصیلات دوران راهنمایی در مدرسه کورش قدیم («ارشاد» فعلی) 👈 تحصیلات متوسطه در دبیرستان های شهدا «خشایار سابق» بروجن و «ادیب اصفهان» 👈 از مبارزان دوران ستمشاهی پهلوی 👈 گذراندن خدمت سربازی در ارتش 👈 متأهل و دارای ۲ فرزند 👈 دانش آموخته مقطع کارشناسی رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی از دانشگاه علوم پزشکی ایران (۱۳۶۵) 👈 مسئول امور دارویی سپاه دوم سیدالشهداء (علیه السلام) 👈 فرمانده بهداری رزمی لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام) 👈 فرمانده بهداری سپاه دوم سیدالشهدا (علیه السلام) / نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🗓 شهادت : ۸ بهمن ۱۳۶۵ 🔹 اصابت ترکش به سر و سینه 🔹 عملیات ۵ 📌 منطقه :شلمچه، پنج ضلعی 📍 مزار : روضه الشهدای بروجن 📝 فرازی از : 👈 خود را به زلال راه شهيدان سپرديم و خواستيم تا جرعه نوش عشق و ايمان و جهاد باشيم و در ادامه حيات طيبه خود، بندگی، رزمندگی و حسينی بودن را از آنان بياموزيم و در مسير همه عمر ثبات و پايداری و ايثار را به معرفت و اخلاص بياموزيم و در اين راه سعادت دنيا و اخرت را دريابيم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۸ بهمن ماه س گرامی باد. 🥀 دوازدهم اسفند 1344، در روستای درم از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. پدرش علیجان و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح1) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هشتم بهمن 1365، در شلمچه به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه برجا ماند و سال 1374 پس از تفحص، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد . «آخرين خداحافظي» هيچ وقت براي رفتن به جبهه اين طور التماس نمي‌كرد و قربون صدقه من نمي‌رفت، با اين كه هفت بار به جبهه اعزام شده بود، ولي اين آخرين بار خيلي مهربان و رئوف شده بود و براي رفتن به دشت و پام افتاده بود و از من كسب اجازه كرد. شب قبل از رفتن به همراه پدرش به حمام رفته بود و بعد از اين كه پدرش به خانه آمده همه مارو در خانه منتظر گذاشت كه بعدها فهميديم براي خداحافظي از اهالي محل به منزل تك تك آنها رفته بود. موقع رفتن زُل زد تو چشمام و از من خداحافظي كرد و رف و ديگر برنگشت. من هيچ وقت اين طرز خداحافظي پسر شهيدم را فراموش نمي‌كنم، خداحافظي عجيبي بود. «به نقل از مادر شهيد» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
۸ بهمن ماه س#الروز_شهادت #طلبه_شهید #مهدی_ساوخی گرامی باد. 🥀 #زندگینامه دوازدهم اسفند 1344، در ر
سپاس بي‌كران خداوند يكتا را كه به ما هستي بخشيد تا نثار مكتبمان كنيم. درود بر پيامبران بزرگ الهي به ويژه پيامبر بزرگ اسلام كه ما را به نور ايمان هدايت فرمود و چگونه زيستن را به ما آموخت و درود بر شهيدان تاريخ پرفراز و نشيب، بر آنان كه براي استقرار مكتب تشيّع سرخ علوي و تماميت ارضي خود جهاد كردند و تن به ذلت ندادند و با خون خويش وضو ساختند و بر سجاده خاك به نماز ايستادند و بر گور هميشگي خويش نماز خواندند. درود بر امام خميني اين نور الهي تابيده بر زمين و اين روح خروشان الله كه با قيام پيامبرگونه خويش ما را به خويشتن اسلامي‌مان باز گرداند و از اسارت چندصد ساله طاغوت رهايي بخشيد و مي‌رود تا پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله را بر بلندترين قله گيتي به اهتزار درآورد و درود بر امت مسلمان و انقلابي كه به زودي وارث زمين شده و مدال افتخار و سرافرازي را از دستان مبارك حضرت مهدي(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) دريافت خواهد داشت.«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا». به راستي صبح نزديك است و خط سرخ حسين تا قيام مهدي (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) ادامه دارد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
۸ بهمن ماه س#الروز_شهادت #طلبه_شهید #مهدی_ساوخی گرامی باد. 🥀 #زندگینامه دوازدهم اسفند 1344، در ر
🕊 «من مطمئنم پسرم شهيد شده» تابستان سال 1370 بود كه از ستاد آزادگان استان به ما خبر دادند اسم مهدي در ليست آزادگان ديده شده از آن جايي كه ما لباس مهدي را تشييع كرده و باور كرده بوديم كه مهدي شهيد شده، ديگر باورمان نمي‌شد مهدي تا به حال اسير بوده و الان در حال آزاد شدن مي‌باشد، ولي با اين حال همه از شنيدن اين خبر خوشحال بوديم و در تدارك مراسم استقبال از پسرم به شهر رفتيم، يادم هست كه تمام همرزمان، دوستان و آشنايان مهدي جمع شده بودند؛ همسرم به اتفاق چند تن از بزرگان محل و دوستان و آشنايان براي استقبال به فرودگاه ساري رفته بودند. يكي از آنها برايم تعريف مي‌كرد همين كه هواپيماي حامل آزادگان به زمين نشست پدر آقا مهدي گفت: پسرم توي اين هواپيما نيست و من مطمئنم كه پسرم شهيد شده، ولي ما حرف‌هاي مرحوم عليجان را نشنيده به حساب مي‌آورديم، ناگهان جمعيت به جلو هجوم آورد و هر كس به سراغ فرزند خويش مي‌رفت ولي مرحوم عليجان از جايش تكان نخورد. آزادگان يكي پس از ديگري از جلوي چشمان ما گذشتند و ما مهدي را نديدم، ناگهان يكي از ما صدا كرد كسي به نام مهدي در جمع شما نيست؟ در همين حال يكي از آزادگان به جاو آمد و اظهار داشت نامش مهدي است اما وقتي نام فاميلي‌اش را شنيديم گويي كوهي از غم و ناراحتي بر ما سوار شده باشد، به زمين نشستيم و شروع به گريه كردن كرديم، بله نام اين آزاده مهدي ساوجي بود نه مهدي ساوخي و فقط اختلاف در نقطه باعث شد كه ما باور كنيم مهدي زنده است. «به نقل از مادر شهيد» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۸ بهمن سالروز قتل عام جمعی از مردم انقلابی ایران به دستور مستقیم آمریکایی در سال ۱۳۵۷ ، گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
♦️شرح ماجرای ۸ بهمن ۵۷ به کلام (مدظله) : « قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه به‌وسیله‌ی دولت دست‌نشانده‌ی آمریکا انجام گرفت، به جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستاده‌ی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یک‌جوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند ♦️ او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه‌ی با مردم لوله‌ی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتل عام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لوله‌ی تفنگها را پایین آوردند، عدّه‌ای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قره‌باغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایده‌ای نکرد، مردم عقب نرفتند، آن‌وقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرال‌های شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند. ♦️ ببینید این رژیمِ دست‌نشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتل‌عام هم‌وطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیه‌ی او عمل میکند و چون فایده‌ای ندارد، میرود به او میگوید فایده‌ای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچّه‌اند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصه‌ی حکومت پهلوی در ایران است.آمریکایی‌ها این‌جوری با ما شروع کردند؛ با انقلاب این‌جوری شروع کردند. بعد هم در طول این مدّت هرچه توانستند توطئه کردند.» 📚بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان، ۱۳۹۴/۰۸/۱۲ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
💢 تصویری از سخنرانی در جمع روحانیون متحصن در دانشگاه تهران/٨ بهمن ۱۳۵۷ در اعتراض به بستن فرودگاه‌ها 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۸ بهمن ماه گرامی باد.🥀 نام و نام خانوادگی : سید فاضل (مهدی)موسوی امین تاریخ تولد : 1364/2/5 محل تولد : هویزه تاریخ شهادت : 1396/11/8 محل شهادت : سوریه-البوکمال شهید سید فاضل موسوی امین فرزند سید جلال نخستین شهید مدافع حرم شهرک رزمندگان اهواز است که در اردیبهشت ‌ماه سال ۱۳۶۴ به ‌عنوان فرزند نخست خانواده، دیده به جهان گشود. پس از هجوم تکفیری ‌ها به کشورهای اسلامی این جوان باغیرت عرب به کشور سوریه رفت و به دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه(س) پرداخت. این دلیرمرد جوان پس از حضور در سوریه در هشتم بهمن‌ ماه سال ۱۳۹۶ به شهادت رسید و پیکر پاکش بعد از پنج ماه به وطن بازگشت. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
راوی : همسر شهید : همسرم بسیار ساده زیست بودند، به مسائل مادی و دنیوی خیلی اهمیت نمی‌داد، وقتی به بازار می‌رفتیم می‌گفت چیزهایی که واجب و ضروری است را بخریم، همیشه توصیه می‌کرد از تجمل و اسراف دوری کنیم، یک گوشی تلفن همراه خیلی ساده و قدیمی داشت، من همیشه به سید فاضل می‌گفتم یک گوشی جدید بگیر، صفحه این گوشی شکسته و به درد نمی‌خورد؛ اما ایشان می‌گفت این گوشی هنوز کار می‌کند چرا اسراف کنم⁉️ لباس‌هایش همیشه تمیز اما خیلی ساده بود، من بعضی وقتها اصرار می‌کردم که برای خودش کت و شلوار بخرد؛ اما قبول نمی‌کرد. می‌گفت اگر خدا به من پسر بدهد دوست دارم که مثل خودم باشد، تابستان‌ها او را سر کار می‌گذارم، نه به خاطر پول و دستمزد، فقط به خاطر اینکه دوست دارم مرد باشد و قدر پولی که به دست می‌آورد را بداند، من می‌گفتم بچه کوچک گناه دارد که سر کار برود؛ اما سید فاضل عقیده داشت از بچگی باید به بچه‌ها مسئولیت داد تا مسئولیت‌پذیر بار بیایند. سید فاضل بسیار خانواده دوست، مهربان و خوش اخلاق بود و رفتار محترمانه‌ای داشت، در خانه به من کمک می‌کرد و به بچه‌ها می‌رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۸ بهمن ماه ، ، بر اثر بمباران ظالمانه شهر قم توسط رژیم بعث عراق ، گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
راوی : شهید فاطمه سادات چاووشی در سن ۲۱ سالگی در بمباران رژیم بعث عراق به همراه کودکان ۲ و ۶ ساله‌اش جام شهادت را سر کشید. فاطمه طبقی از نور بود ۴ ماه قبل از شهادتش خواب دیدم در امام‌زاده علی بن جعفر بودم و متعجب بودم که چرا هیچ‌کس اینجا نیست به همین دلیل همان‌جا روی تلی از خاک نشستم، به ناگاه دیدم طبقی از نور به سمت من می‌آید از دیدن آن طبق جاخورده بودم و پیوسته سؤال می‌کردم چه کسی این طبق را به اینجا آورده است؟ اما هیچ‌کس جوابی به من نمی‌داد تا اینکه بار سوم طبق به نزدیکی من آمد و ندایی به من گفت این طبق نور، فاطمه توست. در آن ایام فاطمه نیز خوابی مشابه دیده بود به این صورت که پدربزرگ مرحومش را در باغی بزرگ دیده بود که از او درخواست می‌کرد به وی بپیوندند اما فاطمه در جواب گفته بود بدون کودکانم هیچ کجا نمی‌روم. راکتی که به خانه تک دخترم اصابت کرد صدای مهیبی از کوچه آمد و باعث شد از منزل خارج شوم، همسایه‌ها مدام باهم پچ‌پچ می‌کردند اما چیزی به من نمی‌گفتند با التماس از آنان خواستم چه اتفاقی افتاده که یکی از آن‌ها خانه دخترم را نشان داد و گفت راکتی به خانه فاطمه خانم اصابت کرده و با کودکانش شهید شده‌اند. سراسیمه خود را به آنجا رساندم اما با بدن تکه‌تکه شده فاطمه روبه‌رو شدم به‌طوری‌که تکه‌های بدنش را در یکپارچه پیچیده بودند و فرزند کوچکش امیرحسین نیز سر نداشت. سه روز از خانه بیرون نیامده بود همسر فاطمه پاسدار بود و به جبهه رفت‌وآمد می‌کرد و تعصب عجیبی هم نسبت به خانواده‌اش داشت به همین دلیل به فاطمه تأکید کرده بود که کمتر به بیرون از خانه رفت‌وآمد کند، البته چون مادرش پیش خودشان زندگی می‌کرد نگرانی چندانی بابت تهیه مایحتاجشان نداشت. یک روز یکی از همسایه‌ها پیش من آمد و گفت فاطمه سه روز است از خانه بیرون نیامده و مادر شوهرش هم به خانه دخترش رفته و خبری از آنان نیست، همین حرف او مرا نگران کرد و باعث شد سریع خود را به خانه آنان برسانم وقتی دیدم فاطمه و بچه‌ها سالم هستند خدا را شکر کردم؛ فاطمه به دلیل نداشتن اذن از همسرش سه روز متوالی در خانه‌مانده بود و بیرون نیامده بود چراکه به همسرش قول داده بود برای کارهای بی‌اهمیت از خانه خارج نشود. عروسی‌اش ساده بود مانند خانم فاطمه زهرا خانواده همسرش وضعیت مالی خوبی نداشتند بنابراین بااینکه فاطمه تنها دخترم بود تصمیم را به خود ایشان واگذار کردم تا هر طور که می‌خواهند مراسم را برگزار کنند. فاطمه هنگام عروسی تنها ۱۶ سال سن داشت اما فهم و شعورش بسیار بالابود و به خانواده همسرش گفته بود من نیازی به جشن و مراسم باشکوه ندارم و از شما نیز توقع چنین چیزی را ندارم. مراسم عروسی آنان بسیار مختصر بود یک عقد و یک عصرانه با حضور ۱۰ یا ۱۵ نفر که همگی اقوام درجه‌یک بودند و بعد اثاثیه‌شان را به منزلشان منتقل کرده و زندگی خود را آغاز کردند. فاطمه را در خواب دیدم، کربلا نصیبم شد خواب دیدم فاطمه در حال تمیز کردن خانه است، به او گفتم مادر مگر شما شهید نشده‌ای رو به من باحالت جدی گفت مادر جان مگر شهدا می‌میرند؟ من آمده‌ام تا خانه‌ات را صفا دهم. بعد سیدی را دیدم که به من گفت آیا دوست داری به کربلا بروی؟ بسیار خوشحال شده و با وی به راه افتادم به وسط کوچه رسیده بودیم که از خواب بیدار شدم. دو ساعت بعد زنگ زدند و گفتند برای سفر کربلا آماده شو و مدارکت را حاضر کن. دختری به نام زهرا اوج عشق و علاقه به بانوی کرامت وقتی دخترش را به دنیا آورد گفتیم خوب اسمی برایش انتخاب کن، رو به ما کرد و گفت انتخاب کردن نمی‌خواهد نام او زهرا است. به او گفتم مادر جان اسم خودت فاطمه است بهتر نیست نامی متفاوت برای دخترت انتخاب کنی؟ کمی ناراحت شد و گفت اصلاً به همین خاطر است که نامش را زهرا می‌گذارم چون نذر کرده‌ام همیشه به جدم خدمت کند، همین هم شد، زهرا هنگام شهادت مانند جدش خانم فاطمه زهرا از ناحیه پهلو آسیب دید و شهید شد. شهادت را نمی‌خواهم مگر با کودکانم همیشه حرف از شهادت می‌زد و می‌گفت دوست دارد شهید شود اما امکان جبهه رفتن را نداشت چون کودکانش خردسال بودند و از طرفی هم همسرش راضی نبود، بنابراین تمام تلاش خود را پشت جبهه و برای تدارکات انجام می‌داد. همیشه می‌گفت شهادت را نمی‌خواهم مگر با کودکانم زیرا بی‌مادری درد بزرگی است. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠تبیین‌ نظریه‌ 🔻 : سابقه‌ی فقه سیاسی در شیعه، سابقه‌ی عریقی است؛ لیکن یک چیز جدید است و آن، نظام‌سازی بر اساس این فقه است؛ که این را امام بزرگوار ما انجام داد. قبل از ایشان کس دیگری از این ملتقطات فقهی در ابواب مختلف، یک نظام به وجود نیاورده بود. اولْ کسی که در مقام نظر و در مقام عمل - توأماً - یک نظام ایجاد کرد، امام بزرگوار ما بود؛ که مردم‌سالاری دینی را مطرح کرد، مسئله‌ی ولایت فقیه را مطرح کرد. بر اساس این مبنا، نظام اسلامی بر سر پا شد. این، اولین تجربه هم هست. چنین تجربه‌ای را ما در تاریخ نداریم؛ نه در دوران صفویه داریم، نه در دوره‌های دیگر. اگرچه در دوران صفویه کسانی مثل «محقق کرکی» ها وارد میدان بودند، اما از این نظام اسلامی و نظام فقهی در آنجا خبری نیست؛ حداکثر این است که قضاوت به عهده‌ی یک ملائی، آن هم در حد محقق کرکىِ با آن عظمت بوده است؛ ایشان میشود رئیس قضات، تا مثلاً قضات را معین کند؛ بیش از اینها نیست؛ نظام حکومت و نظام سیاسی جامعه بر مبنای فقه نیست. ایجاد نظام، کاری است که امام بزرگوار ما انجام داد. امام مسئله ولایت فقیه را در نجف استدلالی کردند و بحث کردند؛ بعد هم در مقام عمل، این را پیاده کردند و آوردند، شد یک نظام اسلامی. ۹۰/۶/۱۷ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔰 ۳۲۵ | خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار 🔻 شماره سیصد و بیست و پنجم هفته نامه‌ی خط حزب الله با عنوان «خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار» منتشر شد. 👈 چرا امروز مقاومت یمن، مدافع تمامی ملتهای مستقل غرب آسیا و مستضعفان جهان است؟ «گزارش هفته» این شماره حزب‌الله با عنوان «خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار» ضمن پاسخ به این سؤال، مروری بر هفت سال ایستادگی ملت یمن و مقاومت رزمندگان یمنی در برابر ائتلاف آمریکایی-سعودی داشته است. 🔍 «یادداشت هفته» خط حزب‌الله به مناسبت بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل بیت علیهم‌السلام و تأکید ایشان بر موضوع «جهاد تبیین»، نقش تبیین و روشنگری در پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی را بررسی کرده است. 🌷 شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور تقدیم می‌شود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
4_6025858551015017319.pdf
1.19M
۳۲۵ : خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار جهت مطالعه ی این شماره از نشریه این فایل را دانلود کنید . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani