eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
261 ویدیو
24 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
اثبات ائدیب دی گردش ایام روزگار مظلومین آهی ظالمین آخر ائوین یخار.
ترجمه فارسی این ابیات آذری👆👇 دورِ فلکی یکسَره بر مَنْهَجِ عدل است خوش باش که ظالم نَبَرد راه به منزل.
هیچ شادی نیست اندر این جهان برتر از دیدار روی دوستان هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر از فراق دوستان پُر هنر
مؤمنان معدود لیک ایمان یکیست جسمشان معدود لیکن جان یکیست غیرفهم و جان که در گاو و خرست آدمی را عقل و جانی دیگرست جان حیوانی ندارد اتحاد تو مجو این اتحاد از روح باد جان گرگان و سگان هر یک جداست متحد جانهای شیران خداست
آیین ظلم، پیشه هر آن ناصواب کرد برداشت تیشه، ریشه ی خود را خراب کرد بنیاد پایه ای چو بر آیین ظلم شد چون آن کسی بود که عمارت بر آب کرد ایمن مباش از عمل خود که ناگهان دیدی حساب، صاحب یوم الحساب کرد بر مهلت جهان نبود هیچ اعتماد دیدیم بس که مدت فرصت شتاب کرد رفتی به خواب مست و نترسی که داورت ناگه دعای نیمه شبی مستجاب کرد بسیار دیده ایم که شب خفت مقبلی بیدار گشت و بخت وی، آغاز خواب کرد -------- مُقبل: کسی که دنیا به او اقبال کرده و رو آورده است.
آیت الله جوادی آملی: این عنایت الهی بود که عزیزان ارتش و سپاه را موفق کرده است صهیونیست بین الملل و خائن را سر جای خود بنشانند. آری👇 رودها از خود نه طغیان میکنند آنچه میگوئیم ما، آن میکنند ما، به دریا حکم طوفان میدهیم ما به سیل و موج فرمان میدهیم نقش هستی، نقشی از ایوان ماست خاک و باد و آب، سرگردان ماست قطره‌ای کز جویباری میرود از پیِ انجام کاری میرود ما بسی گم گشته، باز آورده‌ایم ما، بسی بی توشه را پرورده‌ایم میهمان ماست، هر کس بینواست آشنا با ماست، چون بی آشناست ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت زاتش ما سوخت، هر شمعی که سوخت.
شعری که آیت الله جوادی آملی امروز در تشکر از سپاهیان عزیز خواند👇 بنازیم دستی که انگور چید مریزاد پایی که در هم فشرد.
علي آن شناساى پروردگار بعرفان حق شد چنين راهدار خدا را شناسم كه تصميم را بهم مى زند من ندانم چرا ز هم بگسلاند همه عقده ها بهم بشكند همّت اژدها.
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم باید این بار به غوغای قیامت برسم من به قد قامت یاران نرسیدم ای کاش لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم.
دانه را نشو و نمای ریشه رسوا می‌کند گر زبان در کام باشد راز دل پوشیده است
لذتِ افطار در دنبال باشد روزه را صبح اگر بندد دَری ایزد، گشاید وقت شام
گذشت و دلنوازی را عزیزم از درخت آموز  که سایه از سر هیزم شکن هم وا نمی گیرد  خطا پوشی بود شکر توانایی خدا را بین : که هر دم صد خطا می بیند و بر ما نمی گیرد. ارسالی از استاد طویلی
گر مُراقب باشی و بیدار تو ●بینی هر دم پاسخِ کردارِ تو ●این بلا از کودنی آید تو را ●که نکردی فهم نکته و رمزها
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی پرسش حال دوستان گاه به گاه کردن است.
جائی که بزرگ بایدت بود فرزندی کس نداردت سود چون شیر به خود سپه شکن باش فرزند خصال خویشتن باش.
مرد سیرت را به صورت کار نیست، جامه گر صد وصله باشد، عار نیست صـورت زیبـا نـمی‌آیـد بـه کـار، حــرفـی از مـعـنـی اگـر داری بـیــار.
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم.
این قدر گفتیم باقی فکر کن  فکر اگر جامد بود رو ذکر کن   ذکر آرد فکر را در  اهتزاز ذکر را خورشید این افسرده ساز.
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل، ندارد که ندارد به خداوند اقرار این همه نقش عجب، بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح‌اند نه همه مستمعی، فهم کنند این اسرار خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند: آخر ای خفته، سر از خواب جهالت، بردار؟ تا کی آخر چو بنفشه، سر غفلت در پیش؟ حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار که تواند که دهد میوه الوان از چوب؟ یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟
دين نگذارد كه خيانت كنى ترك درستى و امانت كنى  صدق و سعادت ثمر دين بود هر كه خوش اخلاق ، خوش آيين بود  فتنه آفاق ز بى دينى است زشتى اخلاق ز بى دينى است.
شاهِ خوبانی و منظور گدایان شده‌ای قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟
زهرا همان کسی است که بیت محقرش طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش او را خدا برای خودش آفریده است تا اینکه هر سحر بنشیند برابرش شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست آن کس پیمبراست که زهراست دخترش مانند احترام خداوند واجب است حفظ مقام فاطمه حتی به مادرش یک نیمه اش نبوت و نیم اش ولایت است حالا علی صداش کنم یا پیمبرش دست توسل همه انبیاء بود بر رشته های چادر فردای محشرش.
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر گر بگویم که مرا حال پریشانى نیست رنگ رخساره نشان مى دهد از سرّ ضمیر.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام صادق علیه السلام: اَرْوَحُ الرَّوْحِ اَلْيَأسُ مِنَ النّاسِ؛ بهترين راحتى و آسودگى، بى توقعى از مردم است. دیگر نمی‌دهند رفیقان مرا محل از بی کسی گرفته ام آینه را بغل! استاد مقدم عاصی خراسانی
لولاک اگرنبود ،افلاک نبود از خاک،امیدباده وتاک نبود بی نام محمد وطنین صلوات در عا لم لفظ واژه ی پاک نبود. «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»