eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
288 ویدیو
26 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
در مورد این آیه☝️ نکاتی توضیحی هست بفرمایید👇👇 https://eitaa.com/MA1371
🌹باسلام محضر شما 🟢برداشت مولانا ازآیه شریفه: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ‌(بقره/۱۵۵) و قطعاً شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، زيان مالى و جانى و كمبود محصولات، آزمايش مى‌كنيم و صابران (در اين حوادث و بلاها را) بشارت بده. 🔸حق تعالی گرم و سرد و رنج و دَرد 🔸بر  تنِ  ما می نَهد  ای  شیرِ مرد ▪️ای دلاور ، حق تعالی گرمی و سردی و رنج و درد را بر جسم ما چیره می سازد . 🔸خوف و جُوع و نقصِ اموال و بَدَن 🔸جُمله  بهرِ  نقدِ  جان،  ظاهر شدن ▪️ترس و گرسنگی و کاستی در دارایی و جسم ، تماماً برای اینست که سکه روح ما ظاهر شود و به عرصه فعلیّت در آید . 🔸كاشكی آن زخم بر جسم آمدى 🔸تا بُدی كايمان و دل سالم بدُی ▪️ای کاش آن آسیب، بر جسم وارد می شد و ایمان و دل از آن، مصون می‌ماند.( ناراحتی ها و آلام جسمانی، زودگذر است و ناپایدار. لیکن آلام روحی و باطنی، عمیق است و موثّر ،ای بسا کسان که رنج را می خرند تا روح ، سالم و سرخوش باشد.) ▪️منظور از زخم مقصود كيفر الهي است كه بنده را فرا مي‌گيرد. اين كيفر گاه زيان در مال و تن است كه برابر زيان دين چيزي نيست، و بلكه جاي سپاس دارد. 🔹چنان كه سعدي از آن پارسا كه زخم پلنگ داشت آورده است كه مي‌گفت: «شكر آن كه به مصيبتي گرفتارم نه به معصيتي»  ▪️زيان مال و مردن اهل و عيال، آزمايشي است از جانب خدا و آن كه در اين آزمايش شكيبايي پيش گيرد پاداش خواهد يافت.
فعلا در مورد خوف مطلبی دارین بفرمایید👇👇👇 https://eitaa.com/MA1371
خوف (۱) بچه نباید از نمره کم آوردن و تحقیر شدن توسط دیگران و رفو زه شدن بترسد . با استرس او را وادار به درس خواندن نکنید چرا که یک سری محفوظات کسب می‌کند که فقط در شب امتحان به یاد او است. چرا اکثر دانشجویان دانشمند نمی‌شوند. با اینکه دانشمند شدن کار سختی نیست. برخی بچه‌ها که از دست مدرسه‌ها در می‌روند دانشمند می‌شوند. هر چه سن بالا می‌رود عامل ترس هم عوض می‌شود. اول عامل ترس ما درس است و بعد سربازی و بعد شغل. پدر و مادر از کار کردن منع نمی‌کنند بلکه از مذمّت مردم می‌ترسند. ترس از عقب ماندن از دیگران و ترس از مذمت دیگران ترس از همه چیز به قدری این ترس فراگیر است. اکثر مردم زندگی آن‌ها مبتنی بر ترس است و توجهی هم ندارند. نیازی نیست که از ترس فقر کار بکنید و از بی اعتباری درس بخوانی..... به بچه‌هایمان بگوییم که در کنکور هم قبول نشدی یک ذره نزد من کم ارزش نمی‌شوی. مبنای زندگی را نمی‌فهمیم و نمی‌فهمانیم. اگر او را از استرس رها کنیم او دانشمند خواهد شد. بنا نیست که در ترس بمیریم بلکه بناست که در ترس زنده شویم. انسان از عجله آفریده شده است پدر مادر هم از انسان‌ها هستند و وقتی انسان عجول می‌خواهد از ابزارها استفاده کند از اولین ابزار استفاده می‌کند و آن هم ترس است برای رساندن به ضرورت بحث. از هیچ‌کسی و چیزی غیر از خدا نترسیم. از مقام الهی بترسیم نه از عذاب الهی اما خوب می‌شود از عذاب هم ترسید ولی کم ارزش تر است. برخی خوش گل می‌ترسند و برخی هم بدگل می‌ترسند و بی‌جا از خدا می‌ترسند. حضرت می‌فرماید گناه نکن تا نترسی. ترس از خدا متفاوت از این ترس‌هایی است که ما اکنون با آن‌ها زندگی می‌کنیم.
اون چیزی که من از خوف میفهمم: انسان در حیات دنیوی مبتلا به خوف هست؛یکی از این مصادیق خوف جزم گرا نبودن نسبت به آتیه در زندگی هست.نمیتوان بصورت جزمی زندگی آینده را ترسیم کرد،وخداوند این را با فسخ عزائم به ما فهمانده است. واین خوف در همه مسائل مورد ابتلای ما هست یک اضطراب درونی ایجاد میکنه که بعدش مارا به توکل برسونه.
خوف (۲) استاد پناهیان خوف یکی از عوامل حال بد انسان است، بلکه باید گفت اولین عاملی که حال آدم را بد می‌کند-حتی پیش از حزن- خوف است و در قرآن هم می‌بینید که معمولاً خوف مقدّم شده است: «لا خَوفٌ عَلیهِم و لا هُم یَحزَنونَ» از نظر سنی هم انسان اول خوف را تجربه می‌کند، غالباً به سادگی، غم دل‌ کودکان را نمی‌گیرد، لااقل می‌توان گفت به‌سادگی غمِ عمیقِ نابودکننده سراغ‌شان نمی‌آید ولی خوف به سادگی سراغ‌شان می‌آید. در سنین رشد، آدم اکثراً خوف را اول تجربه می‌کند. همچنین در امتحانات الهی نیز خوف بر بلاها و امتحانات دیگر، مقدم شده است، می‌فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ .....» (بقره،155) بلاها و امتحانات دیگر، معمولاً غم ایجاد می‌کند. گرسنگی و از دست دادن دوستان و دارایی‌ها معمولاً برای انسان حزن ایجاد می‌کند، قرآن این موارد را بعد از خوف بیان کرده و خوف را اول قرار داده است. خداوند متعال اول انسان‌ها را با ترساندن، با ترسیدن و نترسیدن امتحان می‌کند، پس ما بیشتر با مسئلۀ خوف درگیر هستیم. وقتی می‌فرماید «لا خوفٌ» تقدّم خوف بر غم یک معنای خاصی دارد و از طرفی یکی از عوامل مهم غم، خود خوف است، خود ترسیدن انسان را به مرور محزون می‌کند و دچار اندوه‌های مختلف خواهد کرد. أمیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند عجیب‌ترین چیزی که خدا در انسان خلق کرده قلب اوست، یکی ‌از ویژگی‌هایی که برای قلب توضیح می‌دهند این است که: «وَ إِنْ نَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحُزْن‏» (تحف العقول/ص95) اگر خوف انسان را در بر بگیرد انسان مشغول اندوه می‌شود، یعنی خوف یکی از عوامل اندوه است.
خوف (۳) اولاً ترس یک عکس‌العمل طبیعی و نجات‌بخش است پس ذاتاً چیز بدی نیست که در وجود انسان قرار دارد، انسان از چیزهایی مثل خطر و ضرر می‌ترسد و از اینها پیش‌گیری می‌کند لذا فرار می‌کند تا لطمه نخورد. اگر کسی از بلا و خطر نمی‌ترسید، مدام در بلا می‌افتاد، اصلاً هیچ رفتار دفاعی‌- به معنای درست کلمه- و هیچ فرار درست از خطر انجام نمی‌داد. پس خیلی بد است که انسان از خطر نترسد. یکی از ویژگی‌های کودک این است که هنوز خیلی از خطرات را تجربه نکرده است لذا راحت به سمت آبجوش می‌رود تا وقتی که خدای‌نکرده آبجوش را لمس بکند و یک ضرر هنگفت سراغش بیاید. به همین خاطر مادرها سعی می‌کنند کودکان را بترسانند. ترس چیز خوبی است، ترس در واقع عکس‌العمل انسان در مقابل ضررها و خطرهای هولناکی است که در محیط زندگی او فراوان است. ولی اینکه انسان فقط بترسد، در اثر ترس کنجکاوی‌اش را کنار بگذارد، در اثر ترس قدرت ریسکش از بین برود، در اثر ترس، هیچ احساس امنیتی در وجودش راه پیدا نکند، در اثر ترس هیچ لحظۀ شادی را تجربه نکند، خیلی چیز بدی است. انسان نباید ترس را در دل خودش تکرار بکند، که به یک روحیه و صفتی که بر دیگر صفات انسان غلبه دارد تبدیل بشود. ترس اندازه دارد، موارد لازم برای ترس مشخص است، ترس چیز خوبی است، آنچه بد است این است که انسان در ترس بماند و زیادی داخل ترس بیفتد، از چیزهایی که نباید بترسد بترسد، زمانی که نباید بترسد در اندیشۀ ترسیدن باشد، هرچند ترسش بجا باشد.
خوف (۴) یکی از تهدیدهایی که در روایات برای انسان مطرح شده می‌فرماید اگر انسان از چیزی بترسد (طبیعتاً منظور ترس‌های نابجا است) خدا همان را بر او مسلط می‌کند. این یک مجازات است که در سنت طبیعت و حیات انسان قرار داده شده است. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «ما سلّطَ اللَّهُ على‏ ابنِ آدَمَ إلّا مَن خافَهُ ابنُ آدَمَ» (میزان‌الحکمه/5486) تسلط پیدا نمی‌کند بر انسان مگر چیزی که انسان از آن بترسد.
عامل خوشبختی یک جامعه این است که مسئولینش از خدا بترسند؛ ولا غیر
خوف (۵) خداوند ما را می‌ترساند و خود می‌گوید که چه جایی باید بترسیم و چه جایی نباید بترسیم. می‌فرماید از آن‌ها نترسید از من بترسید!!! «ْ فَلَا تخَشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ»
خوف (۶) زبیر کسی است که در جنگ‌های صدر اسلام یک بار هم نترسید و کسی است که هنگام آتش زدن درب خانه حضرت علی دست به شمشیر برد و خیلی رشادت‌ها از خود نشان داده است) دلیل اینکه چرا روبروی حضرت علی (ع) ایستاده بود و راضی نمی‌شد که به حضرت روی نمی‌آورد گفت می‌ترسم که زن‌های بصره بگویند که او پیش‌رفت و ترسید و پا پس کشید. خداوند می‌فرماید اگر از من نترسی من از همه چیز تو را می‌ترسانم گاهی خداوند از پست‌ترین چیزها ما را می‌ترساند تا ما را به خود متوجه کند. اگر از من بترسی من همهٔ عالم را از تو می‌ترسانم. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم: »مَنْ خَافَ اللهَ عزَّوجلَّ أخَافَ اللهُ مِنْهُ کلَّ شَی ءٍ وَ مَنْ لَمْ یخِفِ اللهَ عزَّوجلَّ أخَافَهُ اللهُ مِنْ کلِّ شیءٍ (میزان الحکمه، ج 3، ص 294 ). هر کس از خدای بزرگ بترسد خداوند خوف او را در دل هر چیزی قرار می‌دهد یعنی همه از او می‌ترسند، و هر کس از خدای بزرگ نترسد، خداوند ترس همه چیز را در دل او قرار می‌دهد و از همه کس می‌ترسد.
خوف (۷) پیامبر اکرم (ص) ما سلّطَ اللّه ُ على ابنِ آدَمَ إلاّ مَن خافَهُ ابنُ آدَمَ ، و لَو أنّ ابنَ آدَمَ لَم يَخَفْ إلاّ اللّه َ ما سَلّطَ اللّه ُ علَيهِ غَيرَهُ خداوند بر آدمى مسلّط نكرد مگر كسى را كه آدمى از او مى ترسد . اگر آدمى از كسى جز خدا نمى ترسيد خداوند جز خود كسى را بر او مسلط نمى كرد کنز العمال
نیَم ثابت قدم در کفر و ایمان از دو رنگی‌ها گهی بیت الحرام خویش و گه بتخانه خویشم
۱۷ ام ماه مبارک سالروز معراج پیامبر اکرم و سالروز جنگ بدر است. هر دو اتفاق در تاریخ صدر اسلام بسیار مهم و بسیار پرنکته اند. امروز انشالله از هر دو موضوع نکاتی را تقدیم می دارم.. عزیزانی که منبر و محفل دارند بجاست که امروز به یکی از این دو موضوع بپردازند.
معراج : یکی از علما را پرسیدند اثبات معراج پیامبر به چه نحو است؟! فرمود: معراج پیامبر به بالا اثبات نمی خواهد شما اثبات کنید که آن وجود آسمانی چگونه در زمین مانده بود!!! یکی از مباحث بسیار جالب معراج پیامبر بیان درب های بهشت و جهنم و نوشته های آنان است‌ حضرت فرمود : من بهشت را دیدم ۸ درب داشت جهنم را دیدم ۷ درب داشت.. بر هر درب بهشت ۴ جمله نوشته شده بود و بر هر درب جهنم ۳ جمله نوشته شده بود. که حضرت همه را یکی یکی بیان کرده اند. علمای بزرگوار ضمنا این بحث را باز کرده اند که چرا بهشت ۸ درب دارد و جهنم ۷.. و هر درب را با قوای انسانی تطبیق داده اند... علاقمندان رجوع کنند.
معراج : یکی دیگر از معارف بلند معراج حدیث مشهور معراج هست. نکات معرفتی دقیقی در این حدیث بیان شده است. شرح حدیث معراج از آیت الله سعادت پرور داریم. همچنین از آیت الله مصباح یزدی هم داریم. بنده پیش یکی از اساتید بزرگوار فقره اول حدیث معراج را خواندم: «رُوِىَ عَنْ اَميرِالْمُؤْمِنين(عليه السلام) إِنَّ النّبى(صلى الله عليه وآله) سَأَلَ رَبَّهُ في لَيْلَةِ الْمِعراجِ، فَقالَ: يا رَبِّ اَىُّ الأَْعْمالِ اَفْضَلُ؟ فَقالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: لَيْسَ شَئٌ عِنْدى اَفْضَلَ مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَىَّ وَ الرِّضى بِما قَسَمْتُ» ‌‌ حضرت از خداوند سؤال مى‌كند: خداوندا؛ كدامين عمل، از ساير اعمال برتر است؟! خداوند متعال در پاسخ مى‌فرمايد: هيچ چيز نزد من از توكل بر من و رضايت به آنچه من قسمت كرده‌ام برتر نيست. ایشان از بنده پرسیدند: پیامبر از اعمال سوال کرد! عرضه داشت کدامین عمل افضل است! ولی خداوند متعال از دو حقیقتی که عمل نیستند پاسخ داد. توکل یک امر قلبی است رضا یک امر قلبی است. حالا این رو چگونه حل کنیم؟! اونجا یک بحثی شد الحمدلله خیلی هم مفید بود. حالا شما جواب بدین 👇👇👇 https://eitaa.com/MA1371
معراج : در حدیث معراج ۲۰ صفت و شاخصه برای اهل دنیا بیان شده ۲۰ صفت هم برای اهل آخرت. بهترین فرصته با آن شاخصه ها خودمان با بسنجیم ببینیم از اهل کدامین هستیم!!!!!
معراج این دو فقره از حدیث معراج می تواند عنوان منبر شما باشد👇👇 اى احمد! به عزّت و جلالم سوگند، هیچ بنده اى نیست که چهار صفت را براى من تضمین کرده باشد، مگر این که او را به بهشت برم: 1⃣زبانش را بر بیهوده گویى بسته و جز بر سخن مفید نگشاید، 2⃣ دلش را از وسوسه و واردات شیطانى نگه دارد، 3⃣به توجه و آگاهى من بر خودش، توجه دائمى داشته باشد 4⃣ و گرسنگى، نور چشمش باشد. یا أَحْمَدُ! وَ عِزَّتی وَ جَلالی، ما مِنْ عَبْدٍ ضَمِنَ لى بِأَرْبَعِ خِصالٍ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ الجَنَّةَ: یَطْوی لِسانَهُ فَلا یَفْتَحُهُ إِلَّا بِما یُعینُهُ [ظ: یَعْنیهِ]، وَ یَحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الوَسْواسِ، وَ یَحْفَظُ عِلْمی وَ نَظَری إِلَیْهِ، وَ یَکُونُ قُرَّةُ عَیْنِهِ الجُوع. اى احمد! از سه بنده در شگفتم: 1⃣بنده اى که به نماز مى ایستد و مى داند دست به سوى چه کسى دراز کرده و در برابر چه کسى ایستاده است، امّا چرت مى زند 2⃣و در شگفتم از بنده اى که خوراک روزش از گیاه یا غیر آن فراهم است و در غم روزى فرداست 3⃣ و در شگفتم از بنده اى که نمى داند من از او راضى هستم یا بر او خشمگینم، امّا غافلانه مى خندد. یا أَحْمَدُ! عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَةِ عَبید: عَبْدٌ دَخَلَ فِى الصَّلاةِ وَ هُوَ یَعْلَمُ إِلَى مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَ قُدّامَ مَنْ هُوَ، وَ هُوَ یَنْعَسُ، وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَهُ قُوتُ یَوْم مِنَ الحَشیشِ أَوْ غَیْرِهِ، وَ هُوَ یَهْتَمُّ لِغَدٍ، وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لا یَدْری أَنّی راضٍ عَنْهُ أَوْ ساخِطٌ عَلَیْهِ، وَ هُوَ یَضْحَکُ.
پنج ویژگی از ویژگی های اهل دنیا در حدیث معراج لا یَعْتَذِرُ إِلَى مَنْ أَساءَ إِلَیْهِ، وَ لا یَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ. 1⃣از کار بد خویش عذر خواهى نمى کنند 2⃣و عذر پوزش خواهان را نمى پذیرند. یَحْمَدُونَ أَنْفُسَهُمْ بِما لا یَفْعَلُونَ، وَ یَدَّعُونَ بِما لَیْسَ لَهُمْ، وَ یَذْکُرُونَ مَساوِىَ النّاسِ. 3⃣به واسطه آن چه نکرده اند خود را تعریف می‌کنند. 4⃣و ادعاى بیش از حد و انتظار مدح و ستایشى دارند که شایسته اش نیستند 5⃣و همواره به برشمردن و یادآورى عیبهاى مردم مشغولند.
امام صادق عليه السلام: مَنْ أَنْكَرَ ثَلاَثَةَ أَشْيَاءَ فَلَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا اَلْمِعْرَاجَ وَ اَلْمُسَاءَلَةَ فِي اَلْقَبْرِ وَ اَلشَّفَاعَةَ. هركس سه چيز را انكار كند،از شيعيان ما نيست. نخست معراج پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و ديگر پرسش در قبر و سوم شفاعت. امالی صدوق
ای جانم ❤️☝️👍
🌹باسلام محضر شما ◾️تقدیم به همه عزیزانی که درفراق  ازدست دادن عزیزی وعزیزانی؛در سوگ ماتم بسر می برند! ⚫️تنهاشمع خاموش ●شربتی از لبِ لَعْلَش نچشیدیم و برفت ●روی مَه پیکر او سیر ندیدیم و برفت ●گویی از صُحبت ما نیک به تنگ آمده بود ●بار بربَست و به گَردش نرسیدیم و برفت 🟡مردی که همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله‌اش را بسیار دوست می‌داشت. ●دخترک به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا کودک، سلامتی خود را دوباره به‌دست بیاورد، هر چه پول داشت، برای درمان او خرج کرد، ولی یبماری جان دخترک را گرفت.  ●پدر گوشه‌گیر شد با هیچ کس صحبت نمی‌کرد و سرِ کار نمی‌رفت. دوست‌ها و آشناهای او خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند، ولی موفق نشدند.  ●شبی پدر رؤیای عجیبی دید، او دید که در بهشت است و صف نامنظمی از فرشته‌های کوچک در جاده‌ای طلائی به سوی قصری باشکوه در حرکت هستند. ●هر فرشته شمعی در دست داشت و شمع همهٔ فرشته‌ها به‌جز یکی از آنها روشن بود، او جلوتر رفت و دید فرشته‌ای که شمع او خاموش است، دختر اوست. ●پدر، فرشته‌ٔ غمگینش را در آغوش گرفت و نوازرش کرد از او پرسید: ”دلبندم، چرا غمگینی؟ چرا شمعت خاموش است؟“  ●دخترک به پدرش گفت: ”بابا جان! هر وقت شمع من روشن می‌شود، اشک‌های تو، آن را خاموش می‌کند و هر وقت تو دلتنگ می‌شوی، من هم غمگین می‌شوم“.  ●پدر در حالی که اشک در چشم‌هایش حلقه زده بود، از خواب پرید، اشک‌هایش را پاک کرد، تنهائی را رها کرد و به زندگی عادی خود بازگشت.  ●بلبلی خون دلی خورد و گُلی حاصل کرد ●بادِ غیرت به صَدش خار پریشان دل کرد ●طوطی ای را به خیال شَکری دل خوش بود ●ناگَهش سیلِ فنا نقشِ اَمَل باطل کرد ●قُرة العین من آن میوه دل یادش باد! ●که چه آسان بِشُد و کار مرا مشکل کرد
قبول دارین این حرف رو؟!!!👇 https://eitaa.com/MA1371
297.4K
نطفه حضرت زهرا