eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
288 ویدیو
26 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
شریح قاضی کیست؟!(۳) خطای بزرگ شریح جناب ابی مخنف در مقتل خود می نویسد: ✍هنگامی که ابن زیاد هانی بن عروه را دستگیر کرد او فریاد می‌زد: کجا هستند دینداران و اهل این شهر که مرا در برابر دشمنشان تنها گذاردند. این سخن را می‌گفت در حالی که خون بر محاسن او جاری بود در این هنگام صدای فریادهایی بر در قصر دار الاماره شنیده شد و معلوم شد به طایفه بنی مذحج خبر داده اند که بزرگ آنها هانی کشته شده آنها حرکت کردند و قصر را احاطه نمودند عبیداللّه بن زیاد به شریح قاضی گفت: بیا تماشا کن هانی زنده است سپس بیرون رو و به مردم خبر بده که او زنده است و او را دیده ای شریح هم این کار را انجام داد و مردم پراکنده شدند (سپس ابن زیاد) هانی را به قتل رساند. در واقع شریح که می‌دانست جان هانی در خطر است چرا یاران و حامیان او را امر به بازگشت کرد و رضایت ابن زیاد را بر رضایت خدا مقدم داشت.! موضع گیری‌های نامناسب یا سکوت معنادار در برابر امر شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت اسیران در آن زمان که در کوفه بود نیز نشانه دیگری از خباثت و ضعف نفس اوست و اگر او قبیله بنی مذحج را به هنگامی که دار الاماره را در محاصره خود داشتند امر به بازگشت نمی کرد اوضاع کوفه و آینده یاران امام حسین علیه السلام به شکل دیگری رقم می‌خورد. ---------- مفصل این جريانات در تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۷۴ در باب حوادث سال ۶۰ قمری.
غیبت گریزی: آیت الله مظاهری : ✍من سی سال با استاد ارجمندم، رهبر بزرگوار انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه الله بودم. به جان این شخصیت بزرگوار قسم می‌خورم، مطلبی که شبیه غیبت باشد، از ایشان ندیدم. غیبت که نه، شبه غیبت هم ندیدم. فراموش نمی کنم، یک روز وقتی ایشان برای تدریس به مسجد سلماسی آمدند، نَفَس ایشان به شماره افتاده بود. فرمودند: «والله! تا حال این قدر نترسیده ام» و افزودند: «نیامده‌ام که درس بگویم، آمده‌ام که قدری حرف بزنم. » من که تقریباً ده پانزده سال در درس ایشان شرکت می‌کردم، هیچ گاه جسارتی از ایشان به طلبه‌ها ندیدم. امام آن روز فرمود: «اگر علم نداری، اگر عقل نداری، اگر دین نداری، عاقل باش و نخواه که هویت انسانیت را به هم بزنی. » سپس به خانه رفتند و تب مالت ایشان عود کرد و سه روز برای تب مالت در خانه ماندند. دلیل این سخن امام این بود که شنیده بودند طلبه ای پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده است. امام خودش غیبت نکرده، بلکه طلبه ای پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده بود، ولی نفس امام به شماره افتاده و ایشان ناراحت شده بود.
از این دو خصلت مراقب باش حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: إیّاکَ وَ الاْذاعَهَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَهِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَی الْهَلَکَهِ. از شایعه پراکنی و رياست طلبى بپرهيز كه اين دو [آدمى را] به هلاكت مى كشانند. «بحارالأنوار، ج. ۵۰، ص. ۲۹۶ روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
مردم بنده دنیایند؟! امام صادق(علیه السلام): «لَمَّا وُلِّیَ أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی قُحَافَةَ قَالَ لَهُ عُمَرُ إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ هَذِهِ الدُّنْیَا لاَ یُرِیدُونَ غَیْرَهَا ، فَامْنَعْ عَنْ عَلِیّ وَأَهْلِ بَیْتِهِ الْخُمُسَ، وَالْفَیْءَ، وَفَدَکاً، فَإِنَّ شِیعَتَهُ إِذَا عَلِمُوا ذَلِکَ تَرَکُوا عَلِیّاً وَأَقْبَلُوا إِلَیْکَ; هنگامى که ابوبکر به خلافت رسید عمر به او گفت: مردم بنده دنیا هستند و غیر از آن را نمى خواهند، بنابراین خمس و فىء و فدک را از على و اهل بیتش باز گیر، زیرا پیروانش هنگامى که این امر را ببینند او را رها کرده به سوى تو مى آیند». بحار الانوار جلد ۲۹ ص۱۶۹
دو پیام مهم امیر مومنان: «و لا تعجلن الی تصدیق ساع، فانّ السّاعی غاشّ و انّ تشبّه بالنّاصحین.»  نهج البلاغه نامه ۵۳ ۱-در تأیید سخنان کسی که بدگویی دیگران را می‌کند، شتاب مکن، زیرا فرد بدگو و سعایت کننده، پوشاننده ی حقیقت است، گرچه به ناصحان شباهت داشته باشد.   لا تُؤَخِّرْ إنالَةَ المُحتاجِ إلى غَدٍ؛ فإنَّكَ لا تَدري ما يَعرِضُ لَكَ و لَهُ في غَدٍ. ۲-عطا كردن به نيازمند را به فردا مينداز؛ زيرا نمى دانى كه فردا براى تو و او چه پيش خواهد آمد. ( غرر الحكم : ۱۰۳۶۴ ) روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
عمروعاص کیست؟!(۱) همه ما با نام این مرد آشنا هستیم و هر کس گوشه ای از شیطنت‌های او و نقش تخریبی اش را در تاریخ اسلام شنیده است و معروفترین داستانی که همه از او به خاطر دارند، داستان سر نیزه کردن قرآن هاست که در جنگ«صفّین»هنگامی که لشکر«معاویه»در آستانه شکست قرار گرفت، او با یک نیرنگ عجیب، لشکر را از شکست نجات داد، دستور داد قرآن‌ها را بر سر نیزه کنند و بگویند ما همه پیرو قرآنیم و باید به حکمیّت قرآن، تن در دهیم و دست از جنگ بکشیم. این لشکر امیرمؤمنان علی علیه السّلام مؤثّر افتاد که مولا را سخت در فشار قرار دادند، تا دست از جنگ بکشد و تن به حکمیّت دهد. به هر حال، او تقریبا سی و چهار سال، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله تولّد یافت. پدرش که بود؟! پدرش«عاص بن وائل»از دشمنان سر سخت اسلام بود که قرآن مجید در نکوهش او می‌فرماید: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» ؛دشمن تو، بریده نسل و بی عقب است. » او پیوسته خوشحالی می‌کرد که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرزندی که از او یادگار بماند، ندارد و بعد از وفاتش همه چیز پایان می‌گیرد و لذا آیه فوق در حقّ او نازل شد. مادرش که بود؟! مادرش- طبق تصریح مورّخین-بدنام ترین زن در«مکّه»بود، به گونه ای که وقتی«عمرو» متولّد شد، پنج نفر مدّعی پدری او بودند، ولی مادرش ترجیح داد که او را فرزند «عاص»بشمرد، چرا که هم شباهتش به او بیشتر بود و هم«عاص»بیشتر از دیگران به او کمک مالی می‌کرد و لذا بعضی از مورّخان، از او به عنوان فرزندی نامشروع یاد کرده اند و حتّی شاعر معروف«حسّان بن ثابت»در قصیده ای که هجو او را می‌کند، به همین معنا اشاره کرده است. 👈در مورد پدرش نکات عبرت آموز دیگری هم هست بحول الله در پست های بعدی تقدیم می‌شود.
عمروعاص کیست؟!(۲) آیا او مسلمان بود؟! هنگامی که جمعی از مسلمانان مکّه بر اثر فشار شدید مشرکان قریش، به «حبشه»مهاجرت کردند، او از طرف بت پرستان با شخص دیگری به نام«عماره» مأموریت یافت به حبشه برود(داستان رفتن او به حبشه و سخنرانی جعفر در مجلس نجاشی و معرفی اسلام خود یک تاریخ بسیار شیرین و عبرت آموز دارد ) و اگر بتواند«جعفر»رئیس مهاجران را به قتل برساند و یا حکومت حبشه را بر ضدّ آنها بشوراند، او سرانجام در«حبشه»ظاهرا مسلمان شد، در حالی که شاید می‌خواست از این طریق، ضربات بیشتری بر اسلام وارد کند. بعضی نیز معتقدند که سفر«عمرو عاص»به حبشه در جریان جنگ«خندق» بود که به جمعی از دوستانش گفت: من معتقدم بهتر این است به حبشه برویم، اگر قوم ما پیروز شدند، بازمی گردیم و اگر محمّد پیروز شد در«حبشه»می مانیم، زیرا اگر تحت حکومت نجاشی باشیم، بهتر از این است که تحت حکومت محمّد باشیم! هنگامی که به«حبشه»وارد شد، هنوز«جعفر بن ابی طالب»و گروهی از مسلمین در «حبشه»بودند. «عمرو»و یارانش هدایایی برای«نجاشی»آورده بودند، که مورد توجّه او واقع شد، از فرصت استفاده کردند و از او تقاضا کردند اجازه کشتن«جعفر» را به آنها بدهد. «نجاشی»که در باطن اسلام آورده بود، سخت برآشفت و به آنها هشدار داد، «عمرو»که چنین انتظاری را نداشت، اظهار کرد: «من نمی دانستم محمّد چنین مقامی را دارد، هم اکنون مسلمان می‌شوم»و او در ظاهر مسلمان شد. 👈مرحوم«علاّمه امینی رحمه اللّه»در شرح حال«عمرو بن عاص»می گوید: «ما هیچ تردیدی نداریم که او هرگز اسلام و ایمان را نپذیرفته بود، بلکه هنگامی که برای کشتن«جعفر بن ابی طالب»و یارانش به«حبشه»رفت و از یک سو خبرهای تازه ای از پیشرفت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در حجاز به گوش او رسید و از سوی دیگر حمایت صریح «نجاشی»را نسبت به مسلمانان«حبشه»مشاهده کرد، به ظاهر اسلام آورد و هنگامی که به حجاز بازگشت، منافقانه در میان مسلمانان می‌زیست، به این امید که به مقامی برسد و سخن امیرمؤمنان علی علیه السّلام درباره او (و امثال او) کاملا صادق است، می فرماید: «و الّذی فلق الحبّة، و برأ النّسمة، ما أسلموا و لکن استسلموا، و أسرّوا الکفر، فلمّا وجدوا أعوانا، رجعوا إلی عداوتهم منّا، به خدا سوگند! آنها هرگز مسلمان نشدند بلکه اظهار اسلام کردند و کفر را در باطن، پنهان ساختند و هنگامی که یارانی پیدا کردند (کفر درونی خود را آشکار نمودند و) به دشمنی با ما (خاندان پیامبر) بازگشتند ». ---------- الغدیر، جلد ۲، ص ۱۲۶.
عمروعاص کیست؟! (۳) دو حکایت در مورد عمروعاص از زبان ابن ابي الحدید ۱-ابن ابی الحدید می‌گوید: «عمرو بن عاص، از کسانی بود که در«مکّه»پیامبر را آزار و دشنام می‌داد و در مسیر او سنگ می‌ریخت تا آسیبی به پیامبر برسد، زیرا آن حضرت در شب‌های تاریک از منزل بیرون می‌آمد و طواف کعبه می‌کرد و«عمرو بن عاص»یکی از کسانی بود که هنگامی که«زینب» دختر«رسول اللّه»به قصد هجرت به«مدینه»، از«مکّه»خارج شد، به تعقیب او پرداختند و او را چنان تهدید کردند و ترساندند، که جنین خود را ساقط کرد، هنگامی که این سخن به گوش پیامبر رسید، بسیار ناراحت شد و تمام آن گروه را لعن و نفرین کرد. » ---------- ۲-او برای رسیدن به مقصد خود، یعنی: ابراز دشمنی و عداوت با علی علیه السّلام از هیچ چیز ابا نداشت. می‌گویند: «روزی به«عایشه»گفت: «ای کاش در روز جنگ«جمل» کشته شده بودی! »«عایشه» (تعجّب کرد و) گفت: «و لم لا أبا لک، چرا؟ ای بی پدر! » «عمرو»گفت: «تو به مرگ الهی می‌مردی و داخل بهشت می‌شدی! و ما (بعد از مسئله پیراهن عثمان) مرگ تو را، بزرگترین وسیله برای مذمّت«علیّ بن أبی طالب» قرار می‌دادیم. ». ---------- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد ۶، صفحه ۲۸۲.۲۸۳
با این دو چیز به همه خوبی ها برس👆 روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
بده يا بگير‼️ استاد مطهرى(ره) : ما هميشه وقتى دعا مى‌كنيم به خدا مى‌گوييم: خدايا به ما بده، هيچ وقت دعا نمى‌كنيم: خدايا از ما بگير. در صورتى كه ما به اين دعا بيشتر احتياج داريم. بايد بگوييم: خدايا اين حبّ جاه و مال را از ما بگير، اين حسادت‌ها را از ما بگير، اين كينه‌ها، حسدها و عقده‌ها را از ما بگير، اين پرده‌ها را از جلوى چشم ما بردار. اول، آنچه را كه بايد از تو بگيرند آنها را بيرون بريز، آنگاه بگو: بده. آن وقت است كه دعاى تو مستجاب مى‌شود‌. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
رحمت يا زحمت؟! از نگاه مردم، مراجعه گرفتار به برادر مؤمن زحمت است ولى در فرهنگ اهل‌بيت(ع) رحمت محسوب مى‌شود على بن جعفر مى‌گويد: از امام موسى بن جعفر شنيدم كه فرمود: مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِي حَاجَةٍ فَإِنَّمَا هِيَ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى. كسى كه به خاطر حاجتى به برادر مؤمن خود مراجعه كند رحمتى است از خداوند متعال. اسماعيل بن عمار مى‌گويد: خدمت امام صادق(ع) عرض كردم: الْمُؤْمِنُ رَحْمَةٌ عَلَى الْمُؤْمِنِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ أَتَى أَخَاهُ فِي حَاجَةٍ فَإِنَّمَا ذَلِكَ رَحْمَةُ اللَّه آيا مؤمن رحمت است بر مؤمن؟ حضرت فرمود:بلى؛ عرض كردم چگونه؟ حضرت فرمود: هر مؤمنى كه به خاطر حاجتى به برادر دينى خود مراجعه كند
مغز قوى و دل ضعيف ✍دانشمندى گويد: مغزها خيلى پيش رفته‌اند، اما افسوس كه دل‌ها هنوز ضعيف است. دل را فقط ايمان قوى مى‌كند. تمام مفاسد بشر از اين است كه مغزها نيرومند شده و دل‌ها ضعيف و ناتوان باقى مانده است. بزرگی هم میگفت: اگر مغز های خالی مثل شکم های خالی صدا می دادند در عالم جاهلی باقی نمی ماند. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖معرفی یک کتاب ناب 👆 کتاب هنر تبلیغ دین (باید ها و نباید ها) روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
چقدر فاصله داریم؟! آیت الله مظاهری حفظه الله : 🔸 من خیلی دلم برای طلبه‌های مبتدی می‌سوزد. در دوره طلبگی ما کسی به‌عنوان سیاست، آبروریزی و اهانت نمی‌کرد. در جلسات عمومی و خصوصی، غیبت نبود، تهمت نبود، شایعه نبود. 🔹 در زمان جوانی ما، همه به مستحبات اهمیّت می‌دادند. قبل اذان صبح که به حرم مطهّر حضرت معصومه (س) مشرّف می‌شدیم، مسیر مدرسه تا حرم، مثل روزها خیلی شلوغ بود. گاهی مرحوم آیة ‌الله مرعشی نجفی را می‌دیدیم که در هوای سرد، در حالی که هنوز درب حرم بسته بود، پشت درب نشسته‌اند تا درب باز شود و به داخل حرم بروند. 🔸طلبه‌ها واقعاً تقیّد به نماز شب داشتند. آن وقت‌ها ننگ بود کسی نماز شب نخواند یا نماز صبحش را قدری مانده به طلوع آفتاب بخواند. 🔹انس نداشتن طلاب با قرآن ننگ بود، نقص بزرگی محسوب می‌شد. 🔸 مهم‌تر از آن، در جلسات عمومی و خصوصی، غیبت نبود، تهمت نبود، شایعه نبود. در حالی که ما به قول عوام، سیاست ‌مدار هم بودیم، امّا کسی به‌عنوان سیاست، آبروریزی و اهانت نمی‌کرد. 🔹متأسفانه گاهی هنگام اتمام درس، فوراً چند نفر دور همدیگر جمع می‌شوند، یک نفر می‌گوید چه خبر؟ ناگهان تهمت و غیبت و شایعه شروع می شود.
دستور العمل روز جمعه مرحوم آیت الله ملکی تبریزی میفرمایند: خلاصه اخبار و روایات در مورد روز جمعه این است که : در روز جمعه صد نسیم یا رحمت نازل می شود ۹۹ تای آن مال کسی است که سوره قدر را "صد" بار در "عصر" جمعه بخواند که حتی در یک رحمت باقیمانده هم‌ نصیب دارد. قد ورد فى الأخبار ما حاصلُه: إنّه يُنزَل يومَ‌ الجمعة مأةُ‌ نفخة أو رحمة، تسعٌ‌ و تسعونَ‌ منها لِمَن قرأها مأةَ‌ مرّةٍ‌ فى عصرها و له نصيبٌ‌ فى الواحد أيضًا.. کتاب شریف اسرار الصلاه. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
وای بر ما! پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: کسی که انسان با ایمانی را غمگین کند و دلش را بشکند ، و بخواهد در مقام عذرخواهی تمام دنیا را به او دهد، کفّاره گناه او نخواهد شد. شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست که این صدا به قیامت بلند خواهد شد. ----- این شیشه دل که متصل می‌شکنی آهسته که دل نه آب و گل می‌شکنی هشدار که قلب مومنان عرش خداست بیدار خدا باش که دل می‌شکنی ------ مَنْ أحْزَنَ مُؤْمِناً ثُمَّ أعْطَاهُ الدُّنْیَا لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ کَفَّارَتُهُ بحارالأنوار، ج 75، ص 150. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
در این دو آیه تأمل کنیم! ۱-إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ اگر به شما [مومنین]آسيب و جراحتى رسيد، آن گروه را نيز [دشمنان شما] آسيب و جراحتى مانند آن رسيد و ما اين روزها [ىِ پيروزى و ناكامى] را [به عنوان امتحان] در ميان مردم مى گردانيم [تا عبرت گيرند] و خدا كسانى را كه [از روى حقيقت و خلوص] ايمان آورده اند، مشخص كند و از ميان شما گواهانى [نسبت به پيروزى ها كه نتيجه طاعت و تقواست، و شكست ها كه محصول نافرمانى و بى تقوايى است] بگيرد؛ و خدا ستمكاران را [كه با سستى و بى تقوايى بر خود ستم مى كنند] دوست ندارد. "۱۰۴ سوره آل عمران" ۲-وَلَا تَهِنُواْ فِي ٱبۡتِغَآءِ ٱلۡقَوۡمِۖ إِن تَكُونُواْ تَأۡلَمُونَ فَإِنَّهُمۡ يَأۡلَمُونَ كَمَا تَأۡلَمُونَۖ وَتَرۡجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا يَرۡجُونَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا. و در تعقيب و جستجوى دشمن سستى نكنيد اگر شما [در رويارويى با دشمن] درد و رنج مى بينيد، آنان نيز چون شما درد و رنج مى بينند، و شما چيزى را [چون پيروزى و پاداش] از خدا اميد داريد كه آنان اميد ندارند؛ و خدا همواره دانا و حكيم است. "۱۰۴ سوه نساء"
دستور العمل روز جمعه مرحوم آیت الله ملکی تبریزی میفرمایند: خلاصه اخبار و روایات در مورد روز جمعه این است که : در روز جمعه صد نسیم یا رحمت نازل می شود ۹۹ تای آن مال کسی است که سوره قدر را "صد" بار در "عصر" جمعه بخواند که حتی در یک رحمت باقیمانده هم‌ نصیب دارد. قد ورد فى الأخبار ما حاصلُه: إنّه يُنزَل يومَ‌ الجمعة مأةُ‌ نفخة أو رحمة، تسعٌ‌ و تسعونَ‌ منها لِمَن قرأها مأةَ‌ مرّةٍ‌ فى عصرها و له نصيبٌ‌ فى الواحد أيضًا.. کتاب شریف اسرار الصلاه. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
اي غزالي گريزم از ياري                                   كه اگر بدكنم نكو گويد مخلص آن شوم كه عيبم را      همچو آيينه روبه رو گويد نه كه چون شانه با هزار زبان                            پشت سر رفته ،موبه مو گويد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عظمت و جایگاه حضرت معصومه سلام الله علیها آیت الله وحید خراسانی روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
ابوذر غفاری(۷) 💠در زمان خلافت عثمان، نظر به اين که عثمان، بيت المال را به دلخواه خود به افراد مي داد، به خصوص به بستگان خود چندين برابر مي داد و همان ها را از فرمانداران و استانداران بلاد مسلمين کرده بود، ابوذر با لحن و زباني تند از عثمان انتقاد مي کرد، و با خواندن آيه 34 سوره توبه، او را آماج پياپي تيرهاي سرزنش خود قرار مي داد که: ❣✨«و الّذين يکنزون الذّهب و الفضّة و لا ينفقونها في سبيل الله فبشرّهم بعذاب اليم؛ 🌸 و آناني را که طلا و نقره، ذخيره مي کنند، و آن را در راه خدا، انفاق نمي کنند، به عذاب سخت، بشارت بده» 🔷تا روزي به مردمي که در حضورش بودند، گفت: «آيا براي امام و رهبر، روا است، مالي را (از بيت المال) براي خود بردارد، تا آن گاه که برايش ممکن شد، قرض خود را ادا کند؟!». کعب الاحبار (که در خانواده يهودي بزرگ شده بود و به ظاهر در صف مسلمين بود و از ياران مخصوص عثمان به شمار مي آمد) گفت: «اشکالي ندارد». ابوذر که در مجلس حضور داشت، سخت بر آشفت، و کعب الاحبار را مخاطب قرار داده و گفت: «اي يهودي زاده، آيا تو دين ما را به ما مي آموزي؟!» 🔷عثمان ناراحت شد و گفت: اي ابوذر، چقدر آزارت به من، و زخم زبانت به ياران من زياد شده است؟! از اين پس حق نداري در مدينه بماني، برو به شام. 🌸ابوذر غفاري به جرم حق گوئي، به شام تبعيد شد، و تحت نظر استاندار شام يعني معاويه قرار گرفت. ابوذر در شام نيز در فرصت هاي مختلف بر ضد روش هاي طاغوتي معاويه، سخن مي گفت و به افشاگري مي پرداخت. سرانجام معاويه احساس خطر کرد، و نامه اي براي عثمان نوشت و از وي خواست که ابوذر را به مدينه باز گرداند. وقتي نامه به عثمان رسيد، عثمان در جواب نامه نوشت ابوذر را به مدينه باز گردان، و پس از رسيدن جواب نامه، معاويه ابوذر را با دشوار ترين وضعي به مدينه باز گرداند، به گونه اي که گوشت ران هايش از بدنش جدا شد.
خداوند چگونه از پولدار بی دین انتقام میگیرد؟! این دو روایت ناب رو ملاحظه بفرمایید 👇 ۱-امام صادق( ع) فرمودند: هر کس مالی را از راه نامشروع به دست آورد، خداوند ساختمان سازی و آب و گل را بر او مسلط می‌کند. روایت بعدی این روایت اولی رو کمی توضیح میده👇 ۲- امام صادق (ع) فرمودند: خدا را در روی زمین بقعه‌هایی با نام منتقم و انتقام گیرنده است؛ اگر به کسی مالی داد اما او حق خداوند را در آن مال نداد، خداوند متعال از این بقعه‌های منتقمة بر او مسلط می‌کند؛ به شکلی که مال خود را در آن بقعه خرج می‌کند و بعد می‌میرد و از آن استفاده هم نمی‌کند. معلوم می‌شود که این یک سنت الهی مهم است که خداوند متعال کاری می‌کند که این اموال نامشروع این‌گونه خرج شوند. مَنْ کَسَبَ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلٍ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْبِنَاءَ وَ الْمَاءَ وَ الطِّینَ. ----------   ان لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِقَاعاً تُسَمَّی الْمُنْتَقِمَةَ فَإِذَا اَعْطَی اللَّهُ عَبْداً مَالًا لَمْ یُخْرِجْ حَقَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ بُقْعَةً مِنْ تِلْکَ الْبِقَاعِ فَاَتْلَفَ ذَلِکَ الْمَالَ فِیهَا ثُمَّ مَاتَ وَ تَرَکَهَا.»  هر دو روایت را شیخ صدوق در خصال و امالی نقل می‌کند. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
پیامبر اکرم این دو نفر را در خواب ديد! ابو علقمه می‌گوید: پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله بعد از نماز صبح رو به ما کرد و فرمود: اصحاب من! دیشب عمویم حمزه و برادرم جعفر (طیار) را در خواب دیدم. به آن دو نزدیک شدم و گفتم: «کدام عمل را بر‌تر یافتید؟»   پاسخ دادند: پدر و مادر ما فدایت، ما ۱-صلوات بر تو ۲- تشنه را سیراب کردن ۳-و محبت علی بن ابی طالب علیه السلام را بر‌ترین اعمال یافتیم. "عَنْ أَبِی عَلْقَمَةَ قال: صَلَّی بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الصُّبْحَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَینَا فَقَالَ: مَعَاشِرَ أَصْحَابِی رَأَیتُ الْبَارِحَةَ عَمِّی حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَخِی جَعْفَرَ بْنَ أَبِی طَالِبٍ... فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَُما أَی الاْءَعْمَالِ وَجَدْتُمَا أَفْضَلُ؟ قَالا: فَدَینَاک بالآبَاءِ وَالامُّهاتِ وَجَدْنَا أَفْضَلَ الاْءَعْمَالِ الصَّلاةَ عَلَیک وَ سَقْی الْمَاء وَ حُبَّ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام." بحار الانوار جلد ۷۱ ص۳۶۹ روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
از مردم افتاده مدد جوی که این قوم با بی پر و بالی پر و بال دگرانند صائب نظر عاقبت اندیشی اگر هست بی برگ ونوایان جهان خوش ثمرانند