مدح و مرثیه زیبا امام حسین علیه السلام از چشم‌ گریه مانَد و از گریه عزتش از جام باده مانَد و از باده لذتش فرمود امام صادق ما روضه جنت است دنیا جهنم است برو سمت جنتش ما را حسین، بهر خودش انتخاب کرد اینجا کسی نیامده الا به دعوتش عرفان ناب چیست؟همین گریه بر حسین صدسال فیض ریخته در نیم ساعتش! تا زنده ای به هرنفسی یا حسین‌ بگو فردا میان قبر تو هستی و حسرتش یک روز هم شبیه به حر میخرد مرا بخشیده میشویم همه در نهایتش انکس که کار کرد برای عزای او حتی عبادت است دم استراحتش صدبار قهر کردم و دنبالم آمده ماندم دگر چکار کنم از خجالتش خون حسین قاطی کرببلا شده صد مرده زنده میشود از بوی تربتش جان داشت و به خیمه او حمله ور شدند فابک علی الحسین! شکستند حرمتش سید پوریا هاشمی 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)

  #امام_حسین #گودال_قتلگاه #یونس_وصالی_خوراسگانی شده برپا لب گودال چه جنجال حسین و تو هم روی زمین تشنه و بی حال حسین بشکند دست کسانی که تو را در آن وقت بی هوا میزدنت در ته گودال حسین 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)

#حضرت_ام_کلثوم #وفات_حضرت_ام_کلثوم در کربلا تو ، همراهِ زینب بر نیزه دیدی ، سرِ بُریده صد پاره پیکر ، دیدی حسین را در قتلگاهش ، در خون تپیده یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم خون گریه کردی ، در سوگ اکبر دیدی چو او را ، صد پاره پیکر ناله زدی تا ، دیدی بُریده تیرِ سه شعبه ، گلویِ اصغر یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم با کام عطشان ، در آن بیابان آتش گرفتی ، از داغ عباس رنجِ اسارت ، زندان و غارت را کرده ای چون ، زینب تو احساس یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم سروده از شاعر آستان اهلبیت علیهم السلام ، #استاد_محمد_حسن_زاده (راضی) 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)

#حضرت_ام_کلثوم #وفات_حضرت_ام_کلثوم سوزد این دل در عزای ام کلثوم دیده ام خون شد برای ام کلثوم نازنین گوهر ، حضرت فاطمه آخرین دختر ، حضرت فاطمه نور چشمان حیدر ، راحت جان حیدر بود صبرش ، مثل زینب ، مثل زهرا دیده داغِ جانگدازِ کربلا را دیده است او کتک خوردنِ مادرش بردنِ حیدر و ماندنِ مادرش گشته گریانِ مادر ، نورِ چشمانِ حیدر نوحه گر بر ، زخمِ فرقِ مرتضی شد خون جگر در ، پیشِ چشمش ، مجتبی شد بوده در هر عزا ، همنوا با حسین همرهی کرده در ، کربلا با حسین بوده یارِ برادر ، راحتِ جانِ حیدر تا شد اکبر ، از دَمِ تیغ ، اِرباً اربا شورِ غم در ، ماتمِ او ، کرده بر پا وقتِ تشییعِ او ، کرده یاد از پدر چونکه دیده دوتا گشت از او فرقِ سر بر دلش داغِ اکبر ، راحتِ جانِ حیدر تا که چشمش بر گلوی ، اصغر افتاد ناله از دل ، با لبانِ تشنه سر داد در غمش با زبان ، کرده او همدلی گفته از سوزِ دل ، وای علی وای علی شد عزادار اصغر ، راحتِ جانِ حیدر بی پناهی بی کسی را ، کرده احساس تا به خیمه ، برنگشته ، دیگر عباس تا حسین آمد از ، علقمه قد کمان شور و دلواپسی ، شد به جانش عیان در فراقِ برادر ، راحت جانِ حیدر چون ز گودال ، شمر دون با ، خنجر آمد دستِ خالی ، رفته بود و با سر آمد شد زمین غرق خون ، آسمان تیره شد چشم گریانِ او ، بر حسین خیره شد دیده بُبریده حَنجَر ، راحتِ جانِ حیدر خیمه ها در ، پیش چشمش ، گشته غارت تازیانه ، خورده بر او ، در اسارت کربلا ، کوفه ، شام ، کرده مویش سپید طعن و دشنام و کف ، طاقتش را برید شد پریشان چو خواهر ، راحت جان حیدر سروده از شاعر آستان اهلبیت علیهم السلام ، #استاد_محمد_حسن_زاده (راضی) 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)