خدایا از خوان کرامت شما که کم نمیشه... کرامت شما بیانتهاست...
به جوونها یه مسکنی که محل رفت و آمد فرشتههاست عطا فرما.
وجدانا همینجوری زندگی سخته.
زندگی تو آخرالزمان سخت تر...
چرا زندگی رو بر مجردین سخت تر تر میکنید؟
خدایا یه زوج/زوجه صالح روزیشون بفرما.
گناه دارن
علامه امینی و آیت الله قاضی ارتباط خاصی با امیرالمومنین داشتن و دارن ...
یه خاطرهای از علامه امینی هست که دل هر عاشق امیرالمومنین رو میلرزونه 💔!
علامه امینی نویسندهی کتاب الغدیره، مگه میشه نورچشمی مولا نباشه؟
یه روز یه جوون اهل سنت میره پیش علامه امینی بهش میگه مادرم دارم میمیره.
علامه جواب میده: من که طبیب نیستم!
جوون اهل سنت با پررویی میگه: پس چی شد اون همه کرامات اهل بیت شما؟
جوون غیرت علامهی عاشق مولا رو برانگیخت.
علامه یه کاغذ برداشت داخلش چیزی نوشت و بست و داد به دست جوون و بهش گفتن:
این کاغذ رو بردار بذار به پیشونی مادرت اما داخلش رو باز نکن!
جوون کاغذ رو گرفت و رفت
چند ساعت بعد جمعیت زیادی اومدن جلوی درب منزل علامه امینی…
علامه پرسیدن: چه اتفاقی افتاده؟
شاگردان گفتند جوان به همراه مادرش و طایفهای اومدن؛ گویا مادرش شفا پیدا کرده.
مادر ماجرا رو تعریف کرد:
من درحال مرگ بودم و فرشتگان آمادهی انتقال من به آن دنیا بودند.
ناگهان مرد نورانی بزرگواری (باوقار و شکوه غیرقابل وصفی) تشریف آوردند و به ملائک دستور دادند که من را رها کنند…
و فرمودند: به آبروی علامه امینی ، او را شفا دادیم ...
سپس اطرافیان اصرار کردند و از علامه پرسیدند که:
در آن کاغذ چه نوشته بودید؟
علامه گفت: چیز خاصی ننوشتم .
باز کنید نگاه کنید!
کاغذ را باز کردند و دیدند علامه فقط این 3 جمله را نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
از عبدالحسین امینی
به مولایش امیرالمومنین(ع)
اگر امینی آبرویی پیش شما دارد، این مادر را شفا دهید
والسلام
:')💔