✍ چشمانِ زیبابین، اولین ثروتِ هر انسانی است، که در جاده ی دینداری، بدست می آورد...
به نماز ایستادن های طولانی،
پیشانی های پینه بسته،
حجاب محکم و حیایِ ظاهری؛
اگر چشمانت را بروی زیبایی های دیگران باز نکنند؛
💥یعنی غذایِ قلبت نبوده اند....
آمده اند و سرگرمت کرده اند و رفته اند!
اگر خنده های دیگران، قند در دلت آب نمی کند ،
اگر قدم هایِ تند و تیزشان بر نردبانِ صعود و پیشرفت ،
حال قلبت را خوش نمی کند؛
اگر نمی توانی خوبیهای آن کس را که در چشمِ تو خوار می آید، ببینی؛
اصلاً به حریــمِ دین، مشرّف نشده ای!
⚠️ یادت باشد؛
تشرّف به دینِ زیبای ما، چشمان زیبابین میخواهد...
چشمانی که زیباییِ همه ی انسانها را ببیند؛
نه فقط زیبایی هایِ خودت را❗️
🌸
@javane🌱
🌱دختـــــ ریحانه ـــــران🌱
✍ چشمانِ زیبابین، اولین ثروتِ هر انسانی است، که در جاده ی دینداری، بدست می آورد... به نماز ایستادن
حال دلت را بهشت
زیبا
لطیف
و مهربان کن ...
عشقی از خدا قرض بگیر
به همه لبخند بزن
خودت را جلو آیینه ورانداز کن
لبخندی گوشه ی لبت بچکان و
مهری در دلت بکار
آن وقت هست که میتوانی بگویی صحبم آغازشده
به خیر شده
دل انگیز شده
اصلا میتوانی بگویی صبحم بهشت شده🤗🤗🤗 😊😊
#صبحتون_بهشت
#مثل_خیلی_ها
🌸
@javane🌱
تغییر علاقه مندی ها در انسان....
به طرف میگی این علاقه ای که تو به نامحرم پیدا کردی رو باید بذاری کنار!
میگه اصلا نمیتونم! اگه کنار بذارم میمیرم...
نترس بابا هیچیت نمیشه! فقط حیوانات هستن که نمیتونن علاقه هاشون رو تغییر بدن.. اما انسان میتونه!
نمیشه تو برای یه مرغ دونه بریزی..بعدش بگی خواهش میکنم به خاطر خواهرات، این دونه ها رو نخور!
اما تو انسانی متوجهی رفیق؟
پس میتونی علاقت رو تغییر بدی !
🌸
@javane🌱
وقتی شيطان اصرار داره كه تو رو پرت کنه به گذشتت
یعنی یه چیزایی تو حال و آیندت هست که نمیخواد ببینیش ...
🌸
@javane🌱
ڪاش آدمها
چون آینه بودند!
آنوقـت
انعڪاسِ دوستداشتـن، همـان
دوستداشتـن بود؛
نه سڪوت
نه تنـهایے
نه دلتنگی
نه حتی فریاد ، خشم و بی حوصلگی ...
🌸
@javane🌱
#رمان_از_کدام_سو
#قسمت_سی ونهم
آدم هـا هیـچ مشـکلی بـا خدا ندارند. مشکل شـان با خودشـان اسـت. بفهمنـد کـه هسـتند، چـرا هسـتند، قـرار اسـت چـه کننـد، کجـا بروند و در ایـن دنیـای رو بـه مـرگ دارنـد چـه غلطـی می کننـد کـه لذت شان را خراب کرده! درسـت می شـود البتـه. جـواد باید برگردد بـه خـودش. خـودش را بیـن خوشـی های کوچـک گـم کرده. باید بریزد دور آن هـا را و خودش را پیدا کند.
محبوبـه دفتـر را آرام از زیـر دسـتم می کشـد و زیـرش می نویسـد:« ایـن آقا معلم که شوهر من و بابای بچه هامون هم هست، اگر یه کم بیشتر حواسـش به ما، مخصوصا شـخص من باشـد، ما هم از خوشـی های
زندگی بهره ی بیشتری می بریم.»
***
- خوب جواب می دادا.
- شغلشه بابا. کلی کتاب خونده که بتونه باهاش ما رو خر کنه.
- خب تـو خر نباش آرشام خان. کسـی کـه جلوتـو نگرفتـه، حرفاشـو قبول نکن.
- هـان... تـو می خـوای قبـول کنـی؟! اون وقـت بـا این تعریفـی که اون می گه، کدوم کارای تو با دین می خونه؟
- ایـن یـه بحـث دیگـه اس. مـن خـودم دارم یـه مـدل دیگـه زندگـی میکنم، دلیل نمی شه حرف حق رو قبول نکنم.
- حق شناس شدی؟
- نه، حق شـناس اگه بودم که با تو نمی گشـتم. دور لذتم هم نمی تونم خط بکشم.
- هه همین آق معلم بهت می گه: رذل، فاسد.
- تا حالا که نگفته.
- بذار به وقتش زبونش هم باز می شه.
دعوای وحید و آرشـام تمامی ندارد. حوصله شـان را ندارم. نی قلیون را پرت می کنم و می گویم:
- می شه چند دقیقه ببندید.
- وحیـد نـی را برمـی دارد و پـک عمیقـی می زنـد و دود را حلقه حلقـه بیرون می دهد.
- ولـی خدا وکیلـی خیلـی خوش انـدام بـود لامصـب. چـی داره ایـن معلم تون؟ جواد!
دستم را به نشانه ی برو بابا، توی هوا پرت می کنم.
- خیلـی هـم باحـال بـود کـه خونه و زندگی شـو گذاشـت زیر دسـت ما بی جنبه ها و آخرش پشت و رو تحویل گرفت.
- کاش ازش پرسـیده بـودم دیـن کـه همه ی لذت هـا رو حروم می کنه، به چی دل مون خوش باشه.
- جواد، یه زنگ بزن، ببین کجاست. بگو بیاد جواب این لذت های علیرضا را هم بده.
- فکر کردی مثل من و تو علافه؟ کار و زندگی داره.
- کار و زندگی چیه؟ وظیفه شه!
دلم می خواهد یک مشت بکوبم پای چشم آرشام تا هم کور بشود هم دلم خنک بشود!
- علیرضا گوشی اش را می گذارد کنار گوشش!
- به به سلام بر آقای مهدوی.
چاق سلامتی اش را با تعجب گوش می دهم. نه انگار، راستی راستی تماس گرفته است. یادم می آید که دیشب شماره گرفت.
- آره... ا خوب کی...؟ آخر هفته؟ باشه. پس قرار می ذاریم.
تـا آخـر هفتـه بشـود چنـد بـاری بحـث می کنیم. سـر اینکه بالاخـره آدم اسـت و لذت بردنش، نمی شـود که جلوی همه چیز را ببندیم که راه و روش غلط است و نباید و باید ها هم کلافه می کند آدم را. اگر لذت بردن خوب نبود، خود خدا چرا خلقش کرد و از این دسـت سـؤال ها.
بچه ها هم گاهی به قول خودشان عقلانی حرف می زدند که:
- جلوی لذت رو که نگرفته. گفته از مسیر صحیحش برو. دیگه فقط لذت آدم کم میشه.
🌸
@javane🌱
وقتی که از خواب بیدار می شوی؛
در نظر بیاور چه سعادتیست
زنده بودن...
نفس کشیدن...
محبت کردن و عشق ورزیدن...
شکر کن خدایت را برای بیداری دوباره...
الحمد لله رب العالمین...
🌸
@javane🌱