eitaa logo
•| رِیْحانَةُ‌النَّبْی |•
1.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
746 ویدیو
50 فایل
مآدرساداٺ! فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛ ❞ اینجاهمہ‌مهمان‌حضرٺ‌زهرا{س}هسٺیم:) ❞ ارٺبآط‌با‌خآدم‌کآناݪ⁦ @jahad59 ❞ ڪربـلا⁦❤ ⁩http://app.imamhussain.org/tour ❞ 【 شـرایـط 】 @shurot •|ڪانال‌تحفہ‌ای‌به‌محضر‌آقاست{عج}|•
مشاهده در ایتا
دانلود
شب‌وفات‌عمه‌جانمونه....
وقتی از آقاصاحب‌الزمان(عج) سئوال کردن برا کدوم روضه فرمودید ؛ یا جدا اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه میکنم..... روضه ی عموتون عباس بود؟فرمود:نه ؛ اگه عموم هم بود خون گریه میکرد.... روضه ی جد غریبتون بود؟فرمود:اگه جد غریبم بود خون گریه می کرد.... کدوم روضه بود آقا جان؟ روضه ی علی اکبر؟نه.اگه علی اکبر و قاسم همه برادر های قمربنی هاشم هم بودن با من خون گریه میکردن....
•| رِیْحانَةُ‌النَّبْی |•
وقتی از آقاصاحب‌الزمان(عج) سئوال کردن برا کدوم روضه فرمودید ؛ یا جدا اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه
پس آقا کدوم روضه است؟ فرمود: من برا اون روضه ای خون گریه میکنم ؛ که عمه جان من زینب و سه روز و سه شب؛ پشت دروازه های ساعات نگه داشتن😭💔 رقاص های شهر شام رو خبر کردند....😭 امان امان امان...💔
یا‌این‌دل‌شکسته‌ی‌ما‌را‌صبورکن یا‌؛لااقل‌به‌خاطر‌زینب‌ظهور‌کن
وقتی امشب با عمه جان ؛ زینب آه میکشی.... تمام آه کشیدنت رو ثواب و تسبیح مینویسند....
•| رِیْحانَةُ‌النَّبْی |•
وقتی امشب با عمه جان ؛ زینب آه میکشی.... تمام آه کشیدنت رو ثواب و تسبیح مینویسند....
روضه‌خوانی‌خواهرت‌باتوست نوبت‌توست‌وقت‌تلقین‌است اما حسین جان♥️ روضه‌ها‌را‌بخوان‌بلند‌چون‌که گوشهایم‌هنوز‌سنگین‌است😭
•| رِیْحانَةُ‌النَّبْی |•
روضه‌خوانی‌خواهرت‌باتوست نوبت‌توست‌وقت‌تلقین‌است اما حسین جان♥️ روضه‌ها‌را‌بخوان‌بلند‌چون‌که گوشهایم
وقتی عبدالله(همسر خانم زینب) سئوال کرد ؛؛؛ خانم،نشنیده بودم،دست به دیوار بگیری راه بری ؛ دلیلش چیه!؟ خانم فرمود : عبدالله دست از دلم بردار.... عبدالله اینقدر تو مسیر کربلا تا شام ؛ با تازیانه به سرم زدند اینقدر سیلی زدند😭 اگه می بنی چشمام دیگه‌کم میبینه....💔 اگه میبینی گوش هام سنگین شده....💔 بخاطر ضرب تازیانه ها و دستای سنگینشونه😭😭
•| رِیْحانَةُ‌النَّبْی |•
تو نبودی و در نبودن تو.... حرمت بین صد حرامی بود💔 بعد تیغ کشیده ی کوفی... نوبت نیزه های شامی بود😭
خانم فرمود : عبدالله ؛ نفسای آخرمه... حلالم کن ؛ بگو کنیزا بسترم رو ببرند داخل حیاط زیر آفتاب پهن کنند.... کنیزا اشاره کردن اقا نه!!! عبدالله گفت:من نوکر زینبم.... از اولم همین بوده ؛ شوهر چیه!؟ هرچی خانم بگه.... فقط گفت:چرا بی بی جان؟ فرمود : عبدالله تو میدونی ؛ من حسینیم رو یادم نمیره💔 دیدم داداشم آروم پنچه‌هاش‌رو‌خاک میکشه😭 منم باید مثل داداشم زیر آفتاب جون بدم 💔
•| رِیْحانَةُ‌النَّبْی |•
خانم فرمود : عبدالله ؛ نفسای آخرمه... حلالم کن ؛ بگو کنیزا بسترم رو ببرند داخل حیاط زیر آفتاب پهن ک
دیدی روضه خون ها کنار هم باشن ؛ میگه تو روضه بخون من دیگه نفس ندارم ؛؛؛ لحظه های آخر روضه هارو زینب خوند حالا،گفت: روضه خوانم بخوان که با نفست ؛ بوی پیراهن تو پیچیده💔😭 میشوم من به دستی که ؛ بوریا برتن تو پیچیده😭💔
•| رِیْحانَةُ‌النَّبْی |•
دیدی روضه خون ها کنار هم باشن ؛ میگه تو روضه بخون من دیگه نفس ندارم ؛؛؛ لحظه های آخر روضه هارو زینب
کسی جرأت نداره ؛ نزدیک خانم بشه.... زیر آفتاب شیئی رو روی سینه قرار داده.... مثل جونش از خودش جدا نمیکنه....💔 همچین که دست بیجونش افتاد ؛ عبدالله جلو اومد ؛ دیدن پیراهن خون آلود حسین(ع) رو روی سینه گرفته😭💔
•| رِیْحانَةُ‌النَّبْی |•
کسی جرأت نداره ؛ نزدیک خانم بشه.... زیر آفتاب شیئی رو روی سینه قرار داده.... مثل جونش از خودش جدا نم
خدایا به حق صبوری حضرت زینب کبری ؛ ظهور امام زمانمان را بر ما نزدیک نزدیکتر بگردان..... خدایا به حق دل صبور عمه جانمون رهبر عظیم الشأن مارو درپناه خودت سالم و سلامت حفظ بفرما.... خدایا به حق نگاه حضرت زینب(س) به ما نوکرا ؛ این بیماری منحوس کرونا رو از سراسر جهان پاک و طاهر بگردان.... عمه جان ؛؛؛ شب وفاتتونه.... خوبه ما نوکرا رو از خدا بخواین.... دعاکنید عاقبت بخیر بشیم خانم♥️ 💠به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد💠