🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
مهدے جان❤️
من نشانے از شما ندارم...
اما نشانےام را برایتان مےنويسم
تا سراغ دل تنگم بیایید...
در شب هاے انتظار...
بہ حوالے بے ڪسے قدم بگذارید...
خيابان غربت را پيدا ڪنید مولایم...
و وارد ڪوچہ پس ڪوچہهاے تنہايیش شوید...
ڪلبہے غريبےام را...
ڪنار مرداب آرزوهاے دیدارتان...
ڪنار بيد مجنونے خزان زده...
پيدا خواهید ڪرد
بہ سراغ بغض خيس پنجره ڪہ بیایید...
حرير غمش را ڪہ ڪنار بزنید...
عاشقے منتظر،با بغضے سرد و پاییزے مےبینید
ڪہ غرق دنیاے فانیش شده...
و نجات غریق مےخواهد...
دریابیدش ڪہ همہے دنیایش شمایید آقــــا
🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊
[ #تلنگر]
إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ
تنها گروه کافران👺 از رحمت خدا
ناامید میشن...
رفیق!
نکنه از رحمت خدا ناامید شی🤭
بگی دیگه خدا منو نمیبخشه
دیگه نمیتونم توبه کنم😞
و...
که ناامیدی از بزرگترین گناه هاست👹
〖🌸'!🖇 〗
.
•
بیاییدباخدازندگیڪنیم'^^🖐🏻
نہاینڪھگاهیبہشسربزنیم؛
تاباڪسیزندگینڪنی،نمیتونیاونروبشناسے((:
باهاشاُنسبگیر🌱'!
یہمدتشبوروزباڪسی
زندگیڪنی،بہشمأنوسمیشی . . .
اگرباخدااُنسپیداڪنی،
شدیداًبہشعݪاقمندمیشی🌼•°
خداتنہااَنیسیاستڪھ
مأنوس خودش رو هیچوقت
تنہا نمیذارھ'💞
.
🕊| #استادپناهیان
🌼| #خدا_جانمـ
▄▅▇█▇▅▄
بـهمذهبـیهـابفھمـان
کـهمذهـباگـرپیـش
ازمـرگبـهکـارنیایـد
پـسازمـرگبـههیـچکـارنخـواهـدآمـد✋🏻 :)
ـــــدکتـرعلـیشریعتـیـــــ
#منتظـرمنجے
▀▇▄▄▇▀
•-----------°•[🖇]•°-------------
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
🌱• روزی در نماز جماعت،موبایل
یک نفر زنگ خورد
🚨• زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر به نماز نرفت!
🥀• همان مرد به کافه ای رفت
🍁• و ناگهان قلیان از دستش افتاد
و شکست...
مرد کافه چی با خوشرویی گفت :
اشکال نداره، فدای سرت...!
☁️• و او از آن روز مشتری دائمی
آن کافه شد - 🌿 -
.
🔥• حکایت ماست :
جای خدا مجازات می کنیم...
• جای خدا می بخشیم ؛-)
•
#تلنگرانھ
ـ ـ ـ ــــــــــ❁ــــــــــ ـ ـ ـ
🍃ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺪﺍ
ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ ﺗﻮ...
ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...
🍂ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮ
ﮔﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ...
🍃ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺗﻮ
ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻭ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﺭﺍ میپوﺷﺎﻧﺪ...
🍂ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺗﻮ
ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ...
🍃ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ،
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ،
ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ...
دلنوشته🌻🌼
••
« اِنَّ مَعيَ رَبّی »
خدا با من است❤️
۶۲شعراء
_و من خدایی دارم که در تاریکی ها،روزنه ای از نور برایم آشکار میسازد!
|🌼|دلنوشته🌻🌼
# تلنگر✨
هروقتخواستـیگناهڪنـے 🙃
اینسوالروازخودتبپرس☺️
مَّا لَڪُم لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارَا..؟
« شماراچهشدهاستڪهبرای خــدا
شأنومقاموارزشـےقائلنیستید ..؟😇💔
۞﴿سورهمبارڪهنوحآیه۱۳﴾۞
#گره_کور_ظهور💔
••
خدایِ من و تو
دنبال بهانه ای یا دلیلی میگردد
که ببخشد خطاهایمان را!
گاهی به بهانه یک دعا🌱
|🌼|دلنوشته🌻
••
+ وهرکس تقوای الهی را پیشه کند؛خداوند برای او راه نجاتی قرار میدهد💚🌱!
طلاق²
|🌼|دلنوشته🌻
✍امام صادق علیه السلام :
🌴🍃تَخَیَّر لِنَفسِڪَ مِنَ الدُّعاءِ ما أحبَبتَ واجْتَهِد ، فإنَّهُ (یَومَ عَرَفَه) یَومُ دُعاءٍ و مَسألَهٍ🔻
🌴هر چه میخواهی برای خود دعا بخوان و [در دعا کردن] بکوش که آن روز [ #روز_عرفه ]روز دعا و درخواست است👌✅
📚{التهذیب الأحکام ، ج 5 ، ص 182 }
التماس دعای فراوان🌻🌼
◍⃟♥️
*همیشه چشمی⇝ ✿*
*که قشنگه پاک نیست⇝ ✿*
*ولی ؛ چشمی که⇝ ✿*
*پاکه همیشه قشنگه⇝ ✿*
*پاکترین نگاه ها⇝ ✿*
*مال پاکترین چشم هاست⇝ ✿*
*و پاک ترین چشم ها⇝ ✿*
*مال پاک ترین دل هاست ❤️✿*
°•🔗📓•°
•
خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید بهسر میبرند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
بخشےازوصیتنامہسردارشهید
حاجقاسمسلیمانے
•
📓⃟🔗¦⇢ #حاجقاسم
📓⃟🔗¦⇢ #آسمانی
ـ ـ ـ ـــــــــ❁ـــــــــ ـ ـ ـ
•••❀•••
فـࢪاز؎ازوَصیتنـٰامہۍحـٰاجے(:
عزٺدستِخداست؛
وبدانیداگـࢪگمنـٰامتࢪینهمباشید
ولے...
نیتِشمایاࢪ؎مࢪدمباشدمےبینیدخدٰاوند؛
چقدࢪبـٰاعزتوعظمتشمآࢪا
دࢪآغوشمےگیࢪد...🙂♥️
#همینقدرقشنگ(:
-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•
#کلام_شهدا💚͜᷍🎋
#آسمانی
‹🦋💙›
•
حسیــݩجاݩ❤️
جز
آستان توام
در جهان
پناهی نیستـــــــ...
•
💙🦋¦← #اربابم_حسین
💙🦋¦← #خادم_الحسین
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
‹🦄🦋›
•
چشم آلوده کجا... دیدن دلدار کجا...
دل سرگشته کجا... وصف رخ یار کجا...
مَتی ترانا وَ نَراک یا اباصالح المهدی
اللهم عجل لولیک الفرج🤲🏻✨♥️
•
🦋🦄¦← #امام_زمانم
🦋🦄¦← #آسمانی
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹🐝🍯›
•
📲 ویژه #استوری
🖤 می زنه قلبم
🖤 داره میاد دوباره
🖤 باز بوی محرم ...
🌷 #یا_حسین (ع)🖤
•
🍯🐝¦← #اربابم_حسین
🍯🐝¦← #حسینی_ام
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ
°•🤍🕊•°
بعضیا❗️
بند ِ #ࢪوسریشونو بازکردن.!👩🏻
ࢪفتنجلودوࢪبین.📸!
واسهلایک👍🏻!•}
اما...🍂
بعضیاهم✌️🏻!
بندپوتینشونوبستن🌱!
#ࢪفتنࢪومین.💣!
واسهخاک...🥀!•]
ـــ~ـــ~ـــ~ـــ~ـــ~ـــ~ـــ~ـــ
|🕊| #شهیـدانهـ
|✨| #تلنگرانهـ
ٵللِّھُمَ؏َـجِّݪلِوَلیڪَالفَرج♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#یاامامرضا 🌱
○° منوّر است به گیتی
همیشه بارگه تو♥️✨
📸 #استوری |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚⃟✨
اصلونسبومذهب
ماراچوبخواهید
آغازمسلمانۍماروزغدیراست
🎞|↫ #استورے
💚|↫ #منغدیریام
❌ لطفابادقت تاآخربخونید👇
✍ روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
✍پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
✍راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
✍ سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی(علیه السلام) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی بهمراه پسرانش امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
✍ ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (علیه السلام) بپرس!
راهب رو به امام علی (علیه السلام) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (علیه السلام) فرمودند : نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
✍ امام (علیه السلام) فرمودند : او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
✍ امام علی (علیه السلام) پاسخ دادند :
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
🔹آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
🔹و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️ به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (علیه السلام) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠 عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید ؛ زیرا :
⬅️ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود :
✍ هر کس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) را نشردهد ، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند
📖 الإحتجاج طبرسی