28.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمدی ...
آمدی اما بی تاب!
اشکهایت امان نمی داد...
بی قراری میکردی...
در آغوش هیچ کس آرام نمی گرفتی...
انگار در آن روز بهاری و خوش یمن قرار بود فقط و فقط دستهای یگانه خواهرت "زینب" آب از دیدگانت بزداید و گرمی اشکهایت به دستهای کوچکش نفوذ کند، تا در آن لحظه آرام بگیری...
ارباب!
چه رابطه ی عجیبی ست میان شما و آب !!...
✨ازدلنوشته های قدیمی
#دلتنگ_حرم
#اربابم_حسین_علیه_السلام
انگشترم وقتی که سهم ساربان است
آغوش من با نعل اسبان مهربان است
#شب_جمعه
#سید_حمیدرضا_برقعی
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود، حیدر داشت می سوخت
#شهادت_مادرمان
31.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود، حیدر داشت می سوخت...
#شهادت_مادرمان
#استوری
الهی بشکنه دست مغیره
میان کوچه ها بی مادرم کرد..
#شهادت_مادرمان_زهراعلیهاالسلام
تصویر :
نمایش «ناله های بی صدا »