ـ‌1⃣‌ـ در این روز، عمرِ‌سعد به محضِ‌ورود به کربلا پیکی را به خیمه‌گاهِ‌امام‌حسین‌علیه‌السلام فرستاد تا از آن حضرت درباره علتِ‌خروج از مکه سوال کند.

ـ2⃣ـ امام‌حسین‌علیه‌السلام به پیک عمر فرموده بودند :« مردمِ‌دیارِشما من را به کوفه دعوت کردند. حال اگر خوش ندارید، برمی‌گردم.» او بعد از دریافت جوابِ‌امام‌حسین‌علیه‌السلام، فورا نامه ای برای عبیدالله‌بن‌زیاد فرستاد و جوابِ‌امام را به او گزارش داد.

ـ3⃣ـ نامه عمرِسعد در روز چهارم #محرم به دستِ‌عبید‌الله رسید. وقتی عبیدالله نامه را باز کرد و خواند، با خودش این شعر را خواند که :« حالا که پنجه های ما در گلوگاه اوست به رهایی فکر می‌کند، اما دیگر گریزگاهی نیست !»

ـ4⃣ـ عبیدالله در پاسخ به نامه‌ی عمر‌ِسعد نوشت : از حسین و یاران او برای یزیدابن‌معاویه بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم. در بعضی از مقاتل هم ثبت شده که عبیدالله در نامه اش اضافه‌کرده بود : اگر بیعت نکرد، سر او و یارانش را جدا کن و بفرست.

و من دلم خوش است به اشکِ چشم‌هایم پایِ روضه های تو یا اباعبداللّٰه💔 - حسین‌جان . دعاگوی تک تک شما عزیزان|هیئت عشاق الزهرا [@reyhanehvelayat]

_ مثلا یه بلیط بدون برگشت 💔 #استورے ♥️- #محرم 🖤'

🏴#عکس‌نوشتار| در کربلا چه گذشت ... پیامبر اکرم(ص): بی گمان حسین دری از در های بهشت است. [@reyhanehvelayat]

[ روزِپـنـجـم‌مــحـــرم‌الـ‍ـحــرام ] ‌📜 | #روایت_محرم

ـ1⃣ـ امروز، روزی بود که موقعیتِ‌کربلا به مرور حال و هوای جنگ به خود می‌گرفت؛ جنگی که با رسیدن نیروهایِ‌تازه‌نفس از کوفه برایِ‌لشکرِ‌دشمن پررنگ‌تر و مهم‌تر‌ جلوه می‌کرد.

‍ـ2⃣ـ عبیدالله‌ابن‌زیاد‌ که می‌خواست عمرِ‌سعد را برایِ‌جنگ با اباعبدالله‌علیه‌السلام تشجیع کرده و او را در تنگنا گذاشته و تحت فشار قرار دهد، لشکری به تعداد چهار‌هزار‌نفر از سربازانِ‌مهارت‌دیده و تازه‌نفس به سوی کربلا فرستاد، تا در خدمت عمرِ‌سعد بوده و او را برای کشتنِ‌نوه‌رسولِ‌خدا یاری کنند!

ـ3⃣ـ در این روز همچنین ابن‌ِزیاد یکی از یارانِ‌خودبه نام زحر‌بن‌قیس فرستاد تا بر سرِراهِ‌کربلا بایستد و هر‌کسی را که قصدِیاری امام‌حسین‌علیه‌السلام داشته و بخواهد به سپاهِ‌آن‌حضرت ملحق شود، به قتل برساند.

ـ4⃣ـ زحر‌بن‌قیس هم همراه ۵۰۰ نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران‌ِحضرت‌ِاباعبدالله‌علیه‌السلام را ببندد.