ـ4⃣ـ زحر‌بن‌قیس هم همراه ۵۰۰ نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران‌ِحضرت‌ِاباعبدالله‌علیه‌السلام را ببندد.

ـ5⃣ـ روزِ‌پنجم، ابنِ‌زیاد برای عمرِسعد پیکی فرستاد و طی آن، بر او سختگیری کرده و مورد فشار و تهدید قرار داده بود تا بر امام‌حسین‌علیه‌السلام به شدت سخت بگیرد و راه را برای آن حضرت ببندد 💔

-6⃣ـ در همین روز بود که اباعبدالله‌علیه‌السلام با یاران خود گفت‌و‌گو کرده و با تشریحِ‌اوضاع، یارانِ‌خود را تصفیه کردند.

خوب‌ها را مشتری بسیار باشد در جهان آن‌که دَرهم می‌خرد تنها حسین‌بن‌علی است • • • التماس دعا 🖤 تیم ریحانه ولایت رو از دعای خیرتون بی نصیب نزارید|دعاگوی شما هیئت عشاق الزهرا [@reyhanehvelayat]

<< شب و روز ششم محرم >> حضرت قاسم، پسر امام حسن (پسر امام علی) بود که در اوائل سال 48 هجری قمری به دنیا آمدند حضرت قاسم ‏علیه السلام از نظر ظاهری شباهت بسیاری به پدر بزرگوارش امام حسن ‏علیه السلام داشت به طوری که امام حسین (ع ) را به یاد برادرش می انداخت. چهره حضرت قاسم بسیار زیبا و دل ‏انگیز بود و او را به پاره‏ ی ماه یا ستاره‏ ی زیبا تشبیه می کردند. شب عاشورا، امام حسین(ع) به اصحاب فرمود:فردا همه ی شما کشته خواهید شد، قاسم(ع) نزد عمویش آمد و عرض کرد:عمو جان من هم فردا کشته خواهم شد؟ امام او را به سینه اش چسباند و فرمود:مرگ در نظر تو چگونه است؟ قاسم(ع) جواب داد:از عسل شیرین تر است. امام به او فرمود:تو بعد از بلایی عظیم کشته می شوی و عبدالله شیرخوار هم شهید می شود. بعد از آن که قاسم ع از امام حسین ع اذن جهاد گرفت ، راهی میدان شد . حمیدبن مسلم نقل می کند:پسری را دیدم که برای جنگ از خیمه ها بیرون آمد، گویی رخسارش همچون پاره ی ماه بود، شمشیری در دست و پیراهن و شلواری بر تن و نعلینی در پای خود داشت که بند یکی از آنها پاره شده بود و فراموش نمی کنم که بند نعلین چپش بود... سپس عمروبن سعد بن نفیل اَزُدی گفت:به خدا سوگند به این پسر حمله می کنم، گفتم سبحان الله این چه قصد و اراده ای است که نموده ای؟ این گروهی که پیرامون او را فراگرفته اند، برای او بس است آن مرد گفت:سوگند به خدا، بر او می تازم. پس بر قاسم (ع) تاخت تا آنگاه که شمشیری بر فرق مبارک آن مظلوم زد و سر او را شکافت.💔

#story یک شب در این لباس عزایت مرا بخر 🏴 شاید به چشم مادرت آیم با این لباس 🥀

#عکس‌نوشتار|در کربلا چه گذشت ... اولین محاصره فرات در کربلا: [@reyhanehvelayat]

[ روزِشــشــم‌مــحـــرم‌الـ‍ـحــرام ] ‌📜 | #روایت_محرم - #محرم

ـ1⃣ـ نامه‌عبیدالله‌بن‌زیاد‌ در روزِ‌ششم‌ِ‌محرم به دستِ‌عمر‌سعد رسید. در این روز ابن‌زیاد لشکری بالغ بر پنج‌هزار‌سرباز‌ِ‌تازه‌نفس با فرماندهی عمرو‌بن‌حجاج به کربلا فرستاده بود.

-2⃣ـ عمر‌بن‌سعد هم به عمروبن‌حجاج دستور داد فرات را در محاصره خودش بگیرد و او هم با سربازانش، کمربندی در حاشیه فرات به وجود آورد تا هیچ کسی از یارانِ‌امام‌حسین‌علیه‌السلام نتواند از آب استفاده کند.

ـ3⃣ـ در برخی منابع نوشته شده است که در فاصله‌ی شب‌هایِ‌چهارم‌ تا ششمِ‌ماه‌محرم، میان‌امام‌حسین‌علیه‌السلام و عمر‌بن سعد صحبت هایی انجام می‌شد، بدون حضور هیچ کدام از یاران دو‌طرف، البته گزارشی اعلام کرده است که دریکی از صحبت‌ها، چند نفر از خانواده‌امام‌علیه‌السلام و نزدیکان با فاصله حضور داشته اند.

ـ4⃣ـ خولی‌بن‌یزید‌اصبحی که دشمنی و کینه سختی با اهل‌بیت‌پیامبر‌اسلام‌صلی‌الله‌علیه و امام‌حسین‌علیه‌السلام داشت، برای ابن‌زیاد از این گفت‌و‌گو گزارشی ارسال کرد تا او بر عمر‌سعد سخت‌ بگیرد و کار به آزار و شهادت اباعبدالله‌علیه‌السلام بینجامد.