eitaa logo
ریحانه ولایت☘
279 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
55 فایل
ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت خراسان رضوی - کاشمر ☎️۰۵۱۵۵۲۴۹۴۴۳ 🌸Eitaa.com/reyhanevelayat ارتباط با مدیر کانال: @Adineh255
مشاهده در ایتا
دانلود
دو قسمت انتهایی
(بخش پایانی ۱) 🔰تصمیم «اگر محمد با اصحاب و یارانش راهی مباهله شد و جاروجنجال به راه انداخت، معلوم می‌شود چیزی در دست ندارد که هیاهو می‌کند. در این صورت با او مباهله می‌کنیم تا شکستش دهیم؛ اما اگر با خانواده و خویشانش بیاید، باید از او بترسیم و پا پس بکشیم.» این تصمیم بزرگان نصرانی بود. پیغام مباهله را به پیامبر رساندند. مکان: خارج از مدینه. زمان: صبح روز بیست‌وچهارم ذی‌الحجه. بسیار خب! پیامبر چندتن را انتخاب کرد و فرستادشان میان مردم تا آن‌ها را برای تماشای مباهله دعوت کنند. در ذهن همه یک‌سؤال چرخ می‌زد: «محمد با که می‌آید؟» ✨آیه چشم روشنی آفتاب بیست‌وچهارم ذی‌الحجه که سر زد، پیامبر عبا را بردوش نازنینش انداخت. به دامادش نگاه کرد، به عزیزترین و آشناترین مردم در چشم او. به دخترش نگاه کرد، به پارۀ تنی که بوی بهشت را از او استشمام می‌کرد. به نوه‌هایش نگاه کرد، به سروران جوانان اهل بهشت. همه‌شان را صدا زد. عبا باز کرد و آن‌ها را زیر آن، در آغوش گرفت. نگاهش را به افق دوخت و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص‌ترینِ خلق به او بوده‌اند. خداوندا، این‌ها اهل‌بیت من‌اند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و پاکِ پاکشان کن.» نگاه پیامبر به افق روشن شد. چهرۀ آشنایی رسیده بود. امین وحی! آیه‌ای آورده بود از حضرت دوست. آیه‌ای که بعدها، سندی عزیز شد و برهانی قاطع در شهادت به حقانیت آن‌ها. آیه، آیۀ تطهیر بود: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.» و با این آیۀ چشم‌روشنی، خداوند «اهل‌بیت» را به عالم معرفی کرد. بخش پایانی در پست بعدی موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت 🔖 🌐 @reyhanevelayat
(بخش پایانی۲) 🔰روز موعود چه جمعی بود! بزرگان نصرانی، اسقف اعظم، ابوحارثه و هفتاد‌تن از عالم‌ترین عالمان مسیحی، همه در کنار هم، کتاب به دست، آمادۀ مباهله، نبرد نفرین‌ها و قسم‌ها. مردم، گرداگرد عظمای نصرانی، چشم‌به‌راه پیامبری که نمی‌دانستند چگونه به این مصاف دشوار خواهد آورد. سایۀ عزیزترین‌خلق خدا از دور پیدا شد. پیش روی پیامبر، کسی می‌آمد؛ کسی که مردم ندیده بودند پیامبر کسی را از او گرامی‌تر بدارد. علی. پیامبر دست طفلی را در دست داشت و دست مبارک دیگرش، حلقه شده بود به در آغوش گرفتن کودکی دیگر و مادر آن دو، پشت سرشان می‌آمد. اهالی مدینه، پلک هم نمی‌زدند، مگر بهتر ببینند آن‌چه را که نمی‌توانستند باور کنند. این محمد بود که چنین باشکوه و مطمئن، با دختر، داماد و نوه‌هایش می‌آمد؟ محمد خانواده‌اش را انتخاب کرده بود برای اینکه در مباهله همراه او باشند؟ مقابل هفتاد‌تن از سران نصرانی؟! چه آرامش غریبی داشت چشم‌هایش! مردم در گوش هم می‌گفتند: «نمی‌ترسد نفرین این نصرانی‌ها دامان خانواده‌اش را بگیرد؟!» در چشم‌های مسیحیان اما، پیش از همۀ این سوال‌ها، چیز دیگری خودنمایی می‌کرد: وحشت. وحشت غریبی که تا آن روز، تجربه‌اش نکرده بودند. حرف بزرگانشان در گوششان تکرار می‌شد: «اگر محمد با خانواده‌اش آمد، از او بترسید که بر حق است که عزیزانش را برای مباهله آورده.» همۀ چشم‌ها به ابوحارثه دوخته شده بود. گفتند: «پیش برو و آغاز کن مباهله را.» در ابوحارثه اما، توان ایستادن در برابر محمد بود مگر؟ زمزمه کرد: «این‌ چهره‌ها که من می‌بینم، اگر دست به دعا بردارند که خداوند کوه‌ها را از جا برکند، هر آینه خواهد کَند. من مباهله نخواهم کرد که اگر مباهله کنم، یک‌نصرانی بر زمین باقی نخواهد ماند.» همه به نشانه تأیید سر تکان دادند. این مرد که این چنین نافذ و استوار به ما نگاه می‌کند، اگر ثانیه‌ای در به حق بودن خودش شک داشت، عزیزترین عزیزانش را به مصاف این نفرین نمی‌آورد. نصرانی‌ها پاپس کشیدند از مباهله و دست به دامان پیامبر شدند که «مصافحه» کند به جای «مباهله». او هم که پیامبر رحمت است! عذرشان را پذیرفت و قرار شد که به عنوان جزیه به حکومت اسلامی، هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد. اگر هم میان مسلمانان و کفار جنگی روی داد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند و پیامبر خود ضمانت کرد که عاریه‌هایشان را به سلامت بازگرداند. مباهله به مصافحه ختم شد و نصرانی‌ها به نجران بازگشتند، اما در ذهن‌ها یک‌جمله مدام چرخ می‌خورد: «آیه گفته بود «اَنْفُسَنا» و پیامبر یک‌مرد با خودش برده بود که کسی نبود جز علی علیه‌السلام. آیه گفته بود «نِساءَنا» و زنی همراه محمد نبود مگر جگرگوشه‌اش، فاطمه سلام‌الله‌علیها و برای «اَبْنائَنا»ی آیه، هیچ مصداقی نبود جز حسن و حسین علیهم‌السلام.» موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت 🔖 🌐 @reyhanevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣 قرار شبانه راس ساعت ۲۱. قرائت «» موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت ✨ 🌐 @reyhanevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️این صبح شورانگیزِ مست 🌿صبح ِ طرب خیزی که هست؛ ☀️آئینه ی مهر خداست 🌿یک جلوه از آئینه هاست 🌿برخیز و در آئینه ها لبخند را آغاز کن ☀️خورشید "روز" آورده است 🌿در را به رویش بازکن ☀️آه ای خدای صبح نو 🌿پروردگارِ روشنی! شکرت که در قلب توام❤️ شکرت که در قلب منی…❤️ موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت 🔖 🌐 @reyhanevelayat
110.mp3
567.8K
⌚️مدت زمان: ۳۴ثانیه 🌿ثواب تلاوت این سوره به پیشگاه حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین (ع) : یا ذالجلال و الاکرام موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت ✨ 🌐 @reyhanevelayat
بهترین نعمت...💞 🌐 @reyhanevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 کسب ۷ مدال رنگارنگ توسط ورزشکاران عزیز ایران در المپیک ۲۰۲۰ توکیو را تبریک عرض می کنیم 💖 خدایا شکرت مبارکمون باشه😍 موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت 🔖 🌐 @reyhanevelayat
عجیب است گاهی ما به کسی که در پُست و مقام یا ثروت از ما پیشی گرفته حسادت میورزیم اما هنگامی که کسی: در صف اول نماز یا در حفظ قرآن ازما پیشی گرفته، غبطه نمیخوریم و علت آن بسیار واضح است و آن عشق به دنیا و فراموش نمودن آخرت است. •{ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى }• 🔺بلکه شما زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایندتر است. موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت ✨ 🌐 @reyhanevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارباب صدای قدمت می آید باز دوباره محرمت می آید 1⃣ روز تا ماه محرم 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت 🏴🏴 🌐 @reyhanevelayat
▪️حسین گفت: که ای فرزدق، از کوفه می‌آیی؟ گفت: آری یابن رسول الله. گفت: مردم کوفه را چون گذاشتی؟ جواب داد که دل‌های ایشان با توست که راه حق تو داری امّا شمشیر‌های ایشان با بنی امیه است که مال دنیا ایشان دارند. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت 🏴🏴 🌐 @reyhanevelayat
📣📣 قرار شبانه راس ساعت ۲۱. قرائت «» موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت ✨ 🌐 @reyhanevelayat
ٺو یاد مایے و ما یاد هر کسے جــز ٺو... شبتون خدایی 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح ها☀️ صبح بخیرتان🌿 را بلندتر بگویید بگذارید زندگی 😍 جریان پیدا کند 🌱 در رگ‌های خشک🥀 شده‌ی دنیایمان !🌷 صبح است... باید بلند شد !🌾 در امتدادِ وقت قدم زد ؛👣 گل را نگاه کرد،🌸 زندگی را باید شنید!💤 باید دوید تا انتهای بودن🍄 موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت 🔖 🌐 @reyhanevelayat
110.mp3
567.8K
⌚️مدت زمان: ۳۴ثانیه 🌿ثواب تلاوت این سوره به پیشگاه امام حسن(ع) و امام حسین (ع) : یا قاضی الحاجات موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت ✨ 🌐 @reyhanevelayat
: به گاه پرسش ، برای فهمیدن بپرس نه برای آزمودن دیگران.. ۴۱۴۷ موسسه فرهنگی هنری ریحانه ولایت ✨ 🌐 @rehanevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یعنی معامله با خدا... (شهدا را یاد کنیم ولو با یک صلوات) ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت 🌷🕊 🌐 @reyhanevelayat
به نام که جنگید اسیر شد شهید شد 😭 🍃برشی از کتاب سربلند برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟ رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه‌اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند، تند حرف‌هایم را ترجمه می‌کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده‌اند «القائم» بپرسید. فهمیدم می‌خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می‌گوید اسیرتان را این‌طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریده‌بریده، جواب می‌داد و حاج سعید ترجمه می‌کرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود...!»... . . 🌾 می شود اسیر شد و با یک نگاه دشمن را از پای درآورد،از این چشمان چیزی جز غرور نمی بارد🌾 🌷 🌷 (شهدا را یاد کنیم ولو با یک صلوات) ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت 🌷🕊 📚 🌐 @reyhanevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا