📚 معرفی کتاب اول 📚
امروز رفتیم برای خرید عید ولی باز طبق معمول نتونستیم جلوی خودمون رو بگیریم و سری به کتاب فروشی نزنیم
همین که رفتیم تو دوتا کتاب فوقالعاده دیدیم
کتاب بسیار جذاب و کاملا مستند
که خاطرات نویسندگان مطرح خارجی در مورد دولت پهلویها رو منعکس کرده و طبق ادعای گروه گردآورنده هیچ کتابی دیگه در دنیا نیست که در مورد پهلویها باشه و در تولید این دو کتاب مورد بررسی قرار نگرفته باشه
📌عنوان *خودِ خدا* در مورد رضا پهلوی و *خدازاده* در مورد محمدرضا پهلوی
بنظر میرسه چون تماما ارجاعات خارجکی داره میتونه تمام کننده حرف و حدیثها باشه
#رضا_افشار
_________
@reza_afshar
علی(ع) و طبقه سابقهداران سهمخواه
جناح اموی از قدرت با عظم مردمی کنار گذاشته میشوند و حالا دور دور ماست!
... نوبتی هم که باشد نوبت ماست بالاخره عمری مجاهده کردیم، هزینه دادیم، آن زمان که دیگران در بیخبری بودند ما در کنار امام، انقلاب کردیم علیه اشراف قریش!
و حالا کمترین مزدمان سپردن امارت یک استانی یا یک امتیاز انحصاریای، ویژهای، چیزی توسط علی بماست...
... با این خیالها طلحه و زبیر پیش امام میروند و با صحنهی خاموش کردن چراغ توسط امام مواجهه میشوند. نگاهی به هم میکنند و پیش خود میگویند "هنوز افکارش در سال ۵٧ مانده! کسی نیست بگوید بابا! زمانه عوض شده! ما دیگر آن یلاقباهای اول انقلاب نیستیم، ما حالا برای خودمان آلاف و اولوف و برو بیایی داریم".
بیراه هم نمیگفتند. جناب طلحه، حالا از زمینهای حاصلخیز رانتیای که در این سالها از عراق بدست آورده بود، روزی ١٠٠٠ دینار معادل تقریبا ١٠ میلیارد تومان درآمد داشت، یعنی آن یک ساعتی که پیش علی نشسته بودند بیش از ٩٠٠ میلیون تومان تنها از زمینهای عراقش سود کرده بود، زبیر هم دست کمی نداشت انقلابیای که بیش از ٣هزار میلیارد سرمایه جمع کرده بود حالا علی نگران چند سیسی روغن بیتالمال است. این چند سیسی کلی حرف برای گفتن دارد، یعنی من باندباز نیستم، قبیله گرا نیستم، من ویژهخوار خوب ویژهخوار بد نمیکنم که اگر امویان بخورند وااسلاما بگویم اگر جناح ما بخورند نادیده بگیرم، من همه همتم مستضعفین است و آن آرمانهایی که بخاطرش انقلاب کردیم، من نگران قضاوت کودکان حاشیه نشین هستم، نگران سفرههای خالی، نگران احساس عدالت مردمم، من تنها پیشرفت را هدف نمیدانم، پیشرفت در سایه عدالت را اصل میدانم و حاضر نیستم به قیمت نگه داشتم چهرههایی مثل شما آبروی خود، انقلاب و امید مردم را فدا کنم.
✍🏼 #رضا_افشار
_______
@reza_afshar
🔺هشدارهای تند و آتشین رهبری به مسئولین نظام
#بخش_اول
شما چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟
مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیتالمال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم - مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند! - و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بودهاند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترینهایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمیبینند که ما چگونه زندگی میکنیم؟
آن وقتی که جوان حزباللهی ما به جهاد یا به سپاه یا به فلان وزارتخانه میرفت و به او میگفتند که چهقدر حقوق میخواهی، میگفت این حرفها چیست، مگر من برای حقوق آمدهام؟ اصرار میکردند که بالاخره زندگی خودت و زن و بچهات باید بگردد؛ یک چیزی بگیر. به نظر شما اینها افسانه است؟ به نظرم اگر شما بروید در دنیا این را نقل کنید، چنانچه کسی وضع چند سال قبل ما را ندیده باشد، خواهد گفت که افسانه است؛ ولی این واقعیت است. این رویداد، در همین ایران و در همین تهران و در همین وزارتخانههای ما اتفاق افتاد؛ یکی، دو مورد هم نبود. نمایندهی مجلس وقتی اول بار به او حقوق دادند، خجالت کشید حقوق را بگیرد! بعضی از دوستان ما در دورهی اول نمایندگی مجلس، شرمشان آمد و ننگشان کرد که حقوق بگیرند! گفتند ما حقوق بگیریم!؟
برادران! من و شما داریم از آن ذخیره میخوریم؛ فراموش نکنید، آن را مردم دیدند. نمیشود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محرومند.
در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت. نمیگویم مثل پیامبر باشیم، نمیگویم مثل امیرالمؤمنین - که شاگرد پیامبر بود - باشیم؛ که انسان آن مطالب را که میخواند، تنش میلرزد. امیرالمؤمنینی که زهدش در زندگی و دنیا مَثَل سایر است و مسلمان و غیرمسلمان آن را میدانند، دربارهی پیامبر میگوید: «قد حقّر الدّنیا و صغّرها و اهون بها و هوّنها» (۱۶)؛ دنیا را تحقیر کرد - یعنی همین لذایذ و بهرهمندیها و برخورداریهای دنیا را کوچک کرد - به آنها توهین کرد و سبکشان نمود.
در قُبا برای پیامبر آب آوردند و چیزی هم مثل عسل قاطی آن کردند. پیامبر فرمود: من این را حرام نمیکنم، اما نمیخورم. این دو، دو چیز است؛ یا آب یا عسل. آن را از ما نخواستهاند. اگر از من و شما بخواهند، پدرمان درآمده است! .... اما در آن راه باید برویم، در آن راه باید قدم برداریم، کمتر خرج کنیم، کمتر بذل و بخشش بیجا کنیم، کمتر به زندگی شخصی خودمان بپردازیم.
من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همهمان اینطور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانهی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشتهایم، همین کافی است!؟ نه، ما هم مترفین میشویم. والله در جامعهی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیهی شریفهی «واذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها» (۱۷) بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش میآورد.
اندازه نگهدارید؛ دولت مخارجش زیاد و سنگین است. مخارج سنگین دولت منجر به این میشود که مثلاً در فلان بخش سوبسید را بردارند. این، سیاست درست و متین و منطقی هم است؛ شکی در آن نیست، باید هم انجام بگیرد، چارهیی هم نیست، روی مردم هم فشار میآید؛ اما این مخارج را منصفانه قرار بدهیم و خودمان به دست خودمان بر مخارج چیزی اضافه نکنیم.
اگر مبلغی از مخارج دولت، عبارت از تغییر دکوراسیون اتاق مدیر کل و معاون وزیر و وزیر و فلان مسؤول قضایی و فلان مسؤول در بخشهای گوناگون دیگر باشد، این جرم و خطاست. اگر یکی از مخارج دولت این باشد که فلان تعداد ماشین جدید بیاوریم و بین دستگاهها تقسیم بکنیم، ما حق نداریم این را جزو مخارج دولت حساب کنیم و به حساب آن از سوبسید مردم بزنیم. نه، این خلاف است. برای این کارها حد بگذارید. دستگاهها باید بخشنامه کنند و در مورد این تغییر دکوراسیونها و تغییر خانهها و خرجهای اضافی حدی معین بکنند. من نمیگویم مثل بعضی از تندروها باشیم که میگویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم؛ نه، در مسجد نمیشود.
ادامه دارد ...
__________
@reza_afshar
🔺هشدارهای تند و آتشین رهبری به مسئولین نظام
#بخش_دوم
وزارت کردن، یک ساختمان و چهار تا اتاق و تعدادی مسؤول و یکمقدار هم بالاخره امکانات برای زندگی آن آقایی که میخواهد خدمت بکند، میخواهد؛ اما باید در حدی باشد.
گاهی از جاهایی گزارشهای نومیدکنندهیی میرسد و در برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیش مینشیند؛ رعایت کنید. سؤال میکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ میگویند که اشکال امنیتی داریم! چه اشکال امنیتی!؟ آقایان مسؤول در شورای امنیت کشور یا جاهای دیگر، بنشینند معین کنند و مسأله را در جایی ببُرند؛ من هم اگر باید دخالت کنم، بگویید در جایی دخالت کنم. این چه وضعی است که همینطور بیحساب و کتاب جلوی هر وزارتخانه و ادارهیی، دهها ماشین به رنگهای گوناگون متعلق به مسؤولانِ آنجا به چشم میخورد!؟ چه کسی چنین چیزی را گفته است؟
گزارش آمده که روحانی عقیدتی، سیاسی در یکی از دستگاهها، خودش ماشین دارد، ولی ماشین دولتی سوار میشود! من نوشتم که حق ندارد این کار را بکند. برای من جواب آمد که این کار رویه است و همه میکنند! این آقا خودش یک ماشین دارد، که برای خودش لازم است؛ یکی هم خانمش دارد و نمیشود که خانمش از این ماشین استفادهکند! عجب! این چه حرفی است؟
من الان اعلام میکنم و قبلاً هم نوشتم و این را گفتم که آن وقتی که آقایان امکانات شخصی دارند، حق ندارند از امکانات دولتی استفاده بکنند. اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتی یعنی چه؟ والله اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمیگرفتم که مرتب ملاحظهی جهات امنیتی را توصیه میکنند، بنده با ماشین پیکان بیرون میآمدم.
به حد ضرورت اکتفا کنید و اندازه نگه دارید؛ اینها ما را از مردم دور میکند، روحانیون را از مردم دور میکند. روحانیون، به تقوا و ورع و بیاعتنایی به دنیا در چشمها شیرین شدند. بدون ورع و بدون دورانداختن دنیا، نمیشود در چشمها شیرین ماند. مردم رودربایستی ندارند؛ خدا هم با کسی رودربایستی ندارد.
بخشی از سخنرانی بسیار مهم ٢٣ مرداد ١٣٧٠ رهبری در جمع مسئولین نظام
پ. ن: این بخشی از متن است و حتما تمام متن جذابیت بیشتری دارد
حتما باید مراجعه کنیم و نسبت خود و مدل حزباللهیگری خود را با رهبری مقایسه کنیم
_________
@reza_afshar
تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ
ﺯﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻱ ﻭ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻱ ; ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﻲ ﺑﻲ ﺣﺴﺎﺏ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺩﻫﻲ .(آل عمران آیه ٢٧)
سپاس خداوندی را که هر سال زمین مرده را زنده میکند و نشانهای میسازد برای جامعه انسانی مرده و بدور از آرمانهای معنا دهنده به انسانیت، چون عدالت و آزادی و کرامت، جمهوریت و محبت و ولایت؛ که ای انسان زنده بودن به نفس کشیدن نیست بلکه به قیام برای انسانیت است و تو در هر شرایط فردی و اجتماعیی که باشی میتوانی روح تازهای در مغزهای جاهلیت زنگ زده بدمی.
در راه قیام لله و جهاد و ایثار برای اصلاح اجتماعی قدم برداری تا هم خود و هم جامعه را به سعادت برسانی.
پ. ن. عید نوروز را به تک تک شما تبریک عرض میکنم🌺
#رضا_افشار ١۴٠٢/١/١
________
@reza_afshar
⭕️ #امام_خمینی:
ما آن روز عید داریم که همه مستمندان و #مستضعفان ما به زندگی صحیح رفاهی و تربیتهای صحیح اسلامی و انسانی برسند. 🔺ممنون از رفقای مستضعفین tv ___________ @reza_afshar
مهم درک تفاوت ساخت حقوقی و ساخت حقیقی جمهوری اسلامی است!
👈🏼 آنچه که در مورد کلام رهبری سانسور میشود و وضعیت امروز ما را رقم میزند!
سخنرانی در دانشگاه علم و صنعت:
" آنچه مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهائی که مشاهده میکنید - است، که البته حفظ اینها لازم و واجب است؛ اما کافی نیست.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است.
آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است. اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزواء انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان کشور را دستکم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئلهی خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، سادهزیستی، خود را در سطح تودهی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلىِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهرىِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است.
و من به شما عرض بکنم که
👈🏼 تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، بتدریج و خیلی آرام حاصل میشود. توجه بعضیها به این، غالباً جلب نمیشود، یا خیلیها توجهشان جلب نمیشود. یک وقتی ممکن است همه متوجه شوند، که کار از کار گذشته باشد. 👉🏼
خیلی باید دقت کرد. چشم بینای طبقهی روشنبین و روشنفکر جامعه - یعنی طبقهی دانشگاهی - و چشم بینای دانشجویان باید این را همیشه برای خودش قائل باشد."
١٣٨٧/٩/٢۴
https://khl.ink/f/4992
سوال⁉️
اگر آن زمان که رهبری این تذکرات را میداد (در دولت نهم) نخبگان، حوزه علمیه و دانشگاه از خود سوال میکرد چرا رهبری چنین تذکراتی را میدهد و نقش ما در تحقق این آرمانها چیست، امروز شاید وضعیت طور دیگری بود
شاید امروز نیاز نبود اثبات کنیم (حتی در میان حزباللهیها) که رهبری مقصر وضع موجود نیست
ولی افسوس که از فریادهای رهبری، تنها توجیه عملکردهای خودمان را استنباط میکنیم...
#رضا_افشار
جمعه ۴ فروردین ١۴٠٢
٢ رمضان ١۴۴۴
__________
@reza_afshar
🔺پایه مشروعیت حکومت خواست مردم است
در تفکّر دینى، اساس حاکمیّت دین و نفوذ دین و قدرت دین، تکیهى به مردم است. تا مردم نخواهند، تا ایمان نداشته باشند، تا اعتقاد نداشته باشند، دین حاکم نمیشود. ... در قانون اساسى،... همهى مراکز قدرت هم، مستقیم یا غیر مستقیم با آراءِ مردم ارتباط دارند و مردم تعیینکننده و تصمیمگیرنده هستند و اگر مردم حکومتى را نخواهند، این حکومت در واقع پایهى مشروعیت خودش را از دست داده است.
رهبری عزیز ۱۳۷۷/۱۲/۴
متاسفانه میبینم که دو گروه فرایند جمهوریت را دچار مشکل میکنند
▫️گروهی که بیاعتنا به خواست مردم هستند و از دین، جمهوریت را برداشت نکرده و حکومت امیرالمومنین را نیز به دینسالاری مردمی و نه مردم سالاری دینی تفسیر میکنند، لذا تصمیمها را در اتاقهای در بسته گرفته، شفافیت را نیز نخواسته و اگر هم زیر بار میروند تنها برای مبارزه با فسادش هست نه حکمرانی مردمیش.
پس بعد از چند سال هنوز شفافیت را در پشت درهای مجلس معطل نگه داشتهاند
▫️و گروهی دیگر که بیتوجه به زمینههای خواست مردم، نقش حکومت و مسئولین در جلب اعتماد به حاکمیت را نادیده گرفته خود را با این جمله قانع میکنند که "بله مردم نمیخواهند" و توپ را در زمین مردم میاندازند، حال آنکه در بیشتر موارد توپ در زمین مردم نیست بلکه این عملکرد متناقض بعضی از مسئولین و عدم کنش مناسب دلسوزان و نخبگان است که مردم را دلزده میکند(مثل اظهار نظرهای غیر کارشناسی برخی ائمه جمعه در مورد حذف ارز ترجیحی و دلار ۴٢٠٠ی و تاسف بارتر فتحالفتوح خواندن آن، یا سکوت در مقابل تجربه تکراری واگذاریها، اینبار با شعار جذاب مولد سازی)
"هرگز نمیتوان مردمی را تصور کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیشآمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه پایبندی به آنها و کوشش برای تحقق آنها" (بیانیه گام دوم)
بله وقتی میتوان اینگونه ژست گرفت که توپ واقعا در زمین مردم باشد
اما کی؟
در واقع وقتی حاکمیت وظایف و صداقت خود در پایبندی به آرمانها را به اثبات رسانده باشد (همچون حکومت حضرت علی که اگر چه فساد، ویژهخواری و... بعضا دیده میشد، لکن صد در صد اراده اصلاح داشت و با متخلفین به شدت برخورد میکرد) و نخبگان اعم از دانشگاهیان و روحانیون در قبال مشکلات وظیفه علمی و عملی خود را به درستی انجام داده و نقاط قوت را تبیین و نقاط ضعف را علاوه بر تذکرات صریح، با مردم هم درمیان گذاشته باشند
دقیقا مثل سخنگفتن رهبری با مردم در ١۴٠٢/١/١
✍🏼 #رضا_افشار
جمعه ۴ فروردین ١۴٠٢
٢ رمضان ١۴۴۴
__________
@reza_afshar
🔺دعوت منافقانه🔺
👈🏼 "دعوت به نظام اسلامی منهای اعتقادی راسخ و عملی پیگیر در راه تحقق عدالت اجتماعی، دعوتی ناقص بلکه دروغ و غلط است و هر نظامی، هر چند با آرایش اسلامی، اگر تامین قسط و عدل و نجات ضعفا و محرومین در سرلوحه برنامههای آن نباشد، غیر اسلامی و منافقانه است"
سخنرانی بسیار مهم در اولین سالگرد ارتحال امام در ١٣۶٩/٣/١۴
🔺تذکری به ستاد اربعین، راهیان نور، سازمان تبلیغات، حوزه علمیه، دفتر تبلیغات، ارشاد، حوزه هنری، بسیج، انجمن اسلامی و تمام داعیان به نظام اسلامی و نهادهایی که بودجههای قابل توجه از بیت المال را صرف آنها میکنیم!
آیا در برنامهریزیهای این نهادها و سازمانها میتوان این اعتقاد راسخ و عملی پیگیر را حس کرد و دید.
شاید بگویید بله این کار را انجام میدهند خیلی خوب پس لازم است برای افکار عمومی برنامه ویژه ایجاد کنند
📌یک تجربه
امسال خدا عنایت کرد و توفیق روایتگری راهیاننور رو داشتم
متاسفانه نه در مناطق و یادمانها و نه در روایتگریها کوچکترین اشارهای به عدالت اجتماعی و عقبماندگی در آن نشد. نه آرمان عدالت و نه سایر آرمانهایی چون آزادی، مردم سالاری، کرامت و...
تنها و تنها احساس و حس عذاب وجدان از اینکه اون شهید رفت جون داد و ما نماز و روزه و نهایتا ولایت رو اونطور که باید توجه نمیکنیم که البته لازم هست این شور و احساس ولی دعوتی که میکند چون جدامانده از آرمانها بویژه عدالت اجتماعیست دعوتی.... است
✍🏼 #رضا_افشار
جمعه ۴ فروردین ١۴٠٢
٢ رمضان ١۴۴۴
______
@reza_afshar
🔺مالک هم در کوفه بود
(سخنی با جهاد تبیین کنان)
💠شنیدهاید که در جواب اینکه میگوییم بزرگوار این تیمی که گذاشته شده است مسئول فلان کار و تو انتظار تحول از آنها دارید مرد این کار نیستند و حتی میتوان گفت جزء عوامل وضعیت طبقاتی موجود در اثر خصوصیخواری اقتصاد هستند چرا کاری نمیکنید؟ فوری پاسخ میدهند که موجودیمان همینها هستند؟؟😏
این مدل تازهای در شکل دادن دوگانه مدیریتی غلط متعهد ناکارآمد_کارآمد غیر متعهد نیست!
این رویکرد را میتوان در چنینش والیان کوفه و نقش آن در تثبیت این روان اجتماعی بخوبی میتوان دید
آنجا که خلیفه وقت تئوریزه سازی آن را چنین بیان میکند"مردم کوفه مرا به ستوه آورده اند !اگر مرد نرم خوئی را بر آنها حاکم گردانم او را تضعیف می کنند. واگر سخت گیری را بر آنها بگمارم از وی شکایت می کنند. کاش مرد نیرومند و امینی پیدا می کردم تا والی آنها کنم"!
یعنی شکل دادن دوگانه غلط مدیریتی: یا مومن ضعیف یا فاسق قوی! واقعا نیرومند امین بین این همه صحابه نبود؟!
سعد ابی وقاص از تاسیس کوفه(١٧ هجری) تا ٣ سال و نیم والی بود. نمازش را باحال نمیخواند و مردم از او شکایت میکنند و عزل میشود.
پس از او زیاد بن حنظله (قاضی کوفه در دوره سعد) منصوب اما پس از چندی استعفا میدهد. و پس از او عمار یاسر منصوب شده که باز به بهانه ضعیف بودن عزل میشود و نوبت به مغیره بن شعبه میرسد که حتی خلیفه هم او را فاسق میدانست.
مغیره در دفاعی آشنا و کاربردی در زمان ما چنین میگوید: فسق من زیانی برای تو ندارد. کاردانی و توانائی من برای تو فسقم برای خودم!
قطعه دیگری از تصور مردم از حاکم تکمیل میشود لکن هنوز مردم حساسیت دارند و کار را به عزل او میکشانند اما جالب اینجای قصه است که والی جدید سعد ابی وقاص است لکن اینبار مردم حکام ضعیفی دیدهاند که عطای نماز با حالش را به لقایش بخشیدند و از او استقبال کرد
گفتند بتواند اداره کند، مومن نیمه هم باشد بهتر از هیچ است
( ▫️یکی بیاد کار کنه دزدی هم کرد، فرهنگ تجمل و مصرفگرایی و اشرافیت را هم تولید کرد بکند.)
خلیفه فوت میکند و عثمان اموی بر سرکار میآید و سعد را بخاطر اختلاف با خزانهدار عزل میکند و ولید بن عقبه، برادر مادریش را (کسی که رسما قرآن فاسقش خوانده بود "ان جائکم فاسق..." )منصوب میکند. ولید مشروب میخورد و رسوایی نماز صبح ۴ رکعتی مستانه را به بار میآورد.
مردم اعتراض میکنند و با پیگیری حضرت علی عزل شده و حد بر او را بر او جاری میسازد.
این رسوایی راه را برای باندبازی و قبیلهگرایی نمیبندد و سعیدبن عاص اموی یکی دیگر از خویشان عثمان جای ولید را میگیرد.
در ابتدا سجاد آب میکشده، منبر و محراب ولید را میشوید اما از بعد حیف و میل بیت المال مردم به ستوه آمده اعتراضات را به خود بنیامیه و شخص عثمان متوجه میکنند. او را از کوفه اخراج و به امارت ابو موسی اشعری رضایت دادند.
تاریخ نقل نکردم تنها میخواستم بگویم که در تمام این مدت که مردم به سمت رضایت به انتخاب بین مومن ضعیف و فاسق قوی سوق داده میشدند و گزینه مومن متعهد متخصص(مومن قوی) به بهانهی نبود چنین مدیرانی حذف میشد، مالک اشتر نخعی آن ابر مدیر انقلابی در کوفه بود
پ. ن. پس فردا مردم نگن صد رحمت به فلانی! مالک هم هیچ شخص خاصی در این نوشته نیست چرا که اساسا منظور نقد رویه است نه بازاریابی برای کسی
✍🏼 #رضا_افشار ١۴٠١/٢/۴
بازنشر به بهانه این روزهای اقتصاد
شنبه ٣ رمضان ١۴۴۴
__________
@reza_afshar