eitaa logo
کربلایی رضا باقریان
1.6هزار دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
0 فایل
@moslemebneaghil مدیر کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم همه در ماتم تو بارانیست خون بدن تو در رگ ما جاریست ای گریه کنِ حضرت زهرا،‌ امسال در فاطمیه جای تو خیلی خالیست کانال تخصصیِ کربلایی رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
ترسی که ز حال و روز دشمن پیداست از هیبت قاسمِ سلیمانی هاست فرمود که انتقام او می‌گیریم این وعده‌ی سیدِ خراسانیِ ماست کانال تخصصیِ کربلایی رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
سربازِ ولی امرِ خراسانی بود سردار سپاه و اشتر ثانی بود لرزی که به قلب دشمنان می افتاد از وحشت قاسمِ سلیمانی بود کانال تخصصیِ کربلایی رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
پیچیده در عالم خبرت بینِ خبرها خون تو زمین ریخته و داده ثمرها از بسکه به مادر متوسل شدی، آخر در فاطمیه سوختی و سوخت جگرها کانال تخصصیِ کربلایی رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
تاریک بود دور و برت ایهاالنقی سویی نداشت چشم ترت ایهاالنقی خون می‌گریست بر تو و بر حال و روز تو چشم ملایک و پسرت ایهاالنقی زهرِ ستم چه کرد به جان تو ای غریب خون می‌چکید از جگرت ایهاالنقی یک تن نبود حامیِ تو در تمام شهر تا شد ز غربتت کمرت ایهاالنقی از زحمتی که زهر به جسم تو داده بود شد ارغوانی بال و پرت ایهاالنقی طفل تو بود شاهد جان دادنت، ولی آتش گرفت برگ و برت ایهاالنقی لب تشنه بودی و خبر از آب هم نبود این سان گذشت هر سحرت ایهاالنقی عمری به یادِ جَدِ غریبت گریستی تا بود همیشه در نظرت ایهاالنقی گرچه غریب بودی و تنها و بی سپه خولی نبود همسفرت ایهاالنقی شکر خدا که نیزه نشد مرکب سرت بر خاک هجره ماند سرت ایهاالنقی خواهر نبود تا که ببیند غم تو را از زخم هم نبود اثرت ایهاالنقی حتی میانِ هجره‌ی تو یک حصیر بود جَدِ تو بینِ نیزه و شمشیر اسیر بود کانال تخصصیِ کربلایی رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
دخیل بسته‌ام امشب پرِ عبایت را مگر نگاه کنی حال این گدایت را ز من زُراره بساز ای امامِ خوبی‌ها خدا به دست تو داده فقط هدایت را دعای من که به جایی نمی‌رسد آقا همیشه خواسته‌ام از خدا دعایت را دعای جامعه خواندی و، خواندم و دیدم فکنده بر سرِ من سایه‌ی لوایت را دلم هوای تو کرده است، اَیُهاالعَطشان خدا نصیب کند خاک سامرایت را دلیل گریه‌ی من روضه‌های غربت توست خدا نگیرد از این چشم روضه‌هایت را چگونه حُرمتِ تو مستدام مانده، بگو شکست دشمن دون قلب پربلایت را امامِ سامره، ای سامرا عزادارت چگونه باز کنم در غمت روایت را نوشته‌اند مقاتل غریب افتادی گرفت زهرِ ستم یک نَفَس صدایت را میان هجره تنت مثل بید می‌لرزید کبود کرد همین زهر، دست و پایت را همینکه پای نهادی میانِ بزمِ شراب شکست بغضِ تو، چون جَدِ سرجدایت را... به چوب کینه پلیدی نوازشش می‌کرد مُخدَّرات همه دیدند، این جنایت را کانال تخصصی اشعار رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
این عبد صالحی که دلش غرق ماتم است مثل علی غریب ترین مرد عالم است با یاد مادرش چه قَدَر گریه می کند چشمان نیمه باز و ترش غرق شبنم است مانند فاطمه بدنش تیر می کشد تا لحظه ی شهادت او فاصله کم است راه نفس به سینه ی او بسته می شود این گفته از سیاهیِ رویش مسلَم است سوز عطش امان دلش را بریده است پس، لحظه های آخر عمرش محرم است کانال تخصصی اشعار رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
جان ما، جان بچه های حسین ای به قربان بچه های حسین از پرِ ما جدا نخواهد شد پرِ دامانِ بچه های حسین خوش به حالم که از ازل هستم به سرِ خوان بچه های حسین سر این سفره گر بزرگ شدم خورده ام نان بچه های حسین من و این دستهای خالیّ و لطف و احسان بچه های حسین بینِ آتش نمی رود، هر که شد مسلمان بچه های حسین کربلا، سوریه، همه عالم هست از آنِ بچه های حسین مور آمد ولی سلیمان شد تحت فرمان بچه های حسین هر دعا مستجاب خواهد شد زیر ایوان بچه های حسین پدرم پیر گشته با ذکرِ ای حسین جان بچه های حسین بین روضه همیشه چشمانم هست گریان بچه های حسین زده آتش به سینه ها داغِ لب عطشان بچه های حسین همه جا هست بعد عاشورا شام ویران بچه های حسین سوخت در خیمه ها به حال رباب دل سوزان بچه های حسین شاه، از صدر زین زمین افتاد پیش چشمان بچه های حسین خیزران خورد شاه عالم و، شد قاتل جان بچه های حسین سر عباس از روی نیزه شد پریشان بچه های حسین کانال تخصصی اشعار رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
با جرم بی حساب و سراپای سوخته پر می زنیم سمت حرم های سوخته پر می زنیم تا حرم کربلایی ات ای سر بریده ی غم عظمای سوخته آقا سلام بر لب عطشان و زخمی ات آه ای غریب، ای جگر و نای سوخته در قتلگاه بر تو و اطفالت ای حسین رحمی نکرد لشگر اعدای سوخته حتی همان زمان که لبت شعله میکشید شد تشنه ی لبان تو دریای سوخته افتادی و رمق ز تنت نیزه ای گرفت بر سینه ات نشست رد پای سوخته یک تیغ کُند، بوسه گه حنجر تو شد ای روشنای هر شب دنیای سوخته ای وای بر رباب و سر شیرخواره اش ای وای بر رقیه و موهای سوخته کانال تخصصی اشعار رضا باقریان http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d