eitaa logo
کلبهٔ شعر
1.2هزار دنبال‌کننده
399 عکس
107 ویدیو
0 فایل
محفل شعری کوچک اما با صفا (فعال) آخر شب شعر گذاشته میشه که صبح زیباتون با شعری زیبا آغاز بشه ❤🌹 در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست 😍 ارسال شعر های پیشنهادی👇تبادل @kolbehy_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 درد و رنجوری مارا داروی غیر تو نیست ای تو جالینوس جان و بوعلی سینای من😊 (جالینوس، پزشک مشهور یونانی) @rezadarvishnezhad
🌺 سر و عقل گر خدمت جان کنند بسی کار دشوار ک‌آسان کنند بکاهند گر دیده و دل ز آز بسا نرخها را که ارزان کنند چو اوضاع گیتی خیال است و خواب چرا خاطرت را پریشان کنند دل و دیده دریای ملک تنند رها کن که یک چند طوفان کنند به داروغه و شحنهٔ جان بگوی که دزد هوی را بزندان کنند نکردی نگهبانی خویش، چند به گنج وجودت نگهبان کنند چنان کن که جان را بود جامه‌ای چو از جامه، جسم تو عریان کنند به تن پرور و کاهل ار بگروی ترا نیز چون خود تن آسان کنند فروغی گرت هست ظلمت شود کمالی گرت هست نقصان کنند هزار آزمایش بود پیش از آن که بیرونت از این دبستان کنند گرت فضل بوده است رتبت دهند ورت جرم بوده است تاوان کنند گرت گله گرگ است و گر گوسفند ترا بر همان گله چوپان کنند چو آتش برافروزی از بهر خلق همان آتشت را بدامان کنند اگر گوهری یا که سنگ سیاه بدانند چون ره بدین کان کنند به معمار عقل و خرد تیشه ده که تا خانهٔ جهل ویران کنند برآنند خودبینی و جهل و عجب که عیب تو را از تو پنهان کنند بزرگان نلغزند در هیچ راه کاز آغاز تدبیر پایان کنند ، دیوان اشعار، قصاید، قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ @rezadarvishnezhad
🌺 هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق کاین همه گفتند و آخر نیست این افسانه را @rezadarvishnezhad
🌺 جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی @rezadarvishnezhad
🌺 در قنوتم از خداوند من طلب تو را از خودم بی خود شدم من پرسیدم تو را این بشر کیست که در وصف او ثقل است سخنم از ملاقات او هستم تا ابد در عجبم شیوع اش عین پری سیما اش بی نظیر بر ید اش دارد یه انگشتر از جنس زرین باز گشتی داشتم من بسوی حال خویش وانگهی دریافتم، باطل شده است صلاة خویش از نظر رفت در صلاتم حمد و اثناء خدا دارمش این را یقین میبخشدم پروردگار @rezadarvishnezhad
🌺 تصویر نگاه همه از دور به ما بد! صد حیف که این راه همان راه وفا بود با لغزش کوچک، بلا خیره به ما بود در آتش عشقیم، همه دست قضا بود من خانه خراب و همه حیران از این درد این خانه به دوشی سبب شرم و حیا بود @rezadarvishnezhad
🌺 این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌ست در بند سر زلف نگاری بوده‌ست این دسته که بر گردن او می‌بینی دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست @rezadarvishnezhad
🌺 عزیزان از غم و درد جدایی به چشمانم نمانده روشنائی بدرد غربت و هجرم گرفتار نه یار و همدمی نه آشنائی @rezadarvishnezhad
🌺 تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را @rezadarvishnezhad
🌺 ❣برده عشقت ز جوانان دل و از پیران عقل ❣چه بلاها، بسرِ پیر و جوان آوردی؟! @rezadarvishnezhad
عشق یعنی... درمیان غُصه های زندگی یک نفر باشد که آرامت کند...❤ @rezadarvishnezhad
سلامی چو بوی خوش اشنایی بدان مردم دیده ی روشنایی سلام وقت بخیر دوستان 👋 @rezadarvishnezhad
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک @rezadarvishnezhad
🌺 خوب دیدن شرط انسان بودن است عیب را در این و آن پیدا مکن @rezadarvishnezhad
🌺 بسیار سخن بود، نگفتیم و گذشتیم… @rezadarvishnezhad
🌺 باید به کجای زندگی برگردم؟ ای شعر نفس بریده کم آوردم @rezadarvishnezhad
«عشق در چند سطر» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/191318 @rezadarvishnezhad
🌺 خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست تا غمت پیش نیاید، غم مردم نخوری @rezadarvishnezhad
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸 شعری از رودکی(۲۶) پدر شعر فارسی 🌺 شاد زی با سیاه چشمان، شاد که جهان نیست جز فسانه و باد 🌺 زآمده شادمان بباید بود وَز گذشته نکرد باید یاد 🌺 من و آن جَعد مویِ غالیه بوی من و آن ماهرویِ حورنژاد 🌺 نیک بخت آن کسی که داد و بخورد شوربخت آن که او نخورد و نداد 🌺 باد و ابر است این جهان، افسوس! باده پیش آر، هر چه بادا باد 🌺 شاد بوده ست از این جهان هرگز هیچ کس، تا از او تو باشی شاد؟ 🌺 داد دیده ست از او به هیچ سبب هیچ فرزانه، تا تو بینی داد؟ @rezadarvishnezhad
🌺 آن کَس که بَدَم گفت، بَدی سیرتِ اوست @rezadarvishnezhad
🌺 غزل 438 سعدی ما دل دوستان به جان بخریم ور جهان دشمن است غم نخوریم گر به شمشیر می‌زند معشوق گو بزن جان من که ما سپریم آن که صبر از جمال او نبود به ضرورت جفای او ببریم گر به خشم است و گر به عین رضا نگهی باز کن که منتظریم یک نظر بر جمال طلعت دوست گر به جان می‌دهند تا بخریم گر تو گویی خلاف عقل است این عاقلان دیگرند و ما دگریم باش تا خون ما همی‌ریزد ما در آن دست و قبضه می‌نگریم گر برانند و گر ببخشایند ما بر این در گدای یک نظریم دوست چندان که می‌کشد ما را ما به فضل خدای زنده‌تریم سعدیا زهر قاتل از دستش گو بیاور که چون شکر بخوریم ای نسیم صبا ز روضه انس برگذر پیش از آن که درگذریم تو خداوندگار باکرمی گر چه ما بندگان بی هنریم @rezadarvishnezhad
1059.mp3
920.1K
☝☝☝
🌺 پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم... @rezadarvishnezhad